در صورت افت شديد درآمدهاي ايران در اثر تحريم هاي امريكا، اين كشور ممكن است از مهاجران افغان بخواهد ايران را ترك كنند، اين گفته عباس عراقچي معاون سياسي وزارت امور خارجه ايران در گفتگوي ويژه خبري شبكه 2 سيماي جمهوري اسلامي در چهارشنبه شب 18 ثور/ارديبهشت، خبرساز و با واكنشهاي وسيع شخصيتهاي حقيقي و حقوقي افغانستان و ايران مواجه شد و اگرچه معاندان طرفدار جدايي و بلكه تقابل دوملت ايران و افغانستان به فرافگني و انعكاس نفرت و عصبيت پرداختند اما دودسته ديگر يكي به انتقاد و اعتراض پرداختند و ديگري به توجيه سخنان آقاي عراقي اقدام نمودند.
تعداد زياد منتقدان به ويژه از جمع شخصيتها و جريان هاي ايراني آنقدر مطالب تحليلي، كارشناسانه و منصفانه ارائه كردند كه جاي هرگونه نقد و انتقاد ديگر را مي گيرد و نميتوان ادبيات نو و جملات بكر دست و پا كرد تا يكبار ديگر در برابر سخنان آقاي عراقچي به تحرير گرفت و بازنویسی و گفتن آن را بيش از پيش تاثير گذار دانست.
زيرا چه كسي نميداند كه اخراج مهاجران افغانستاني از ايران به دلايل ذيل امكان پذير به نظر نمي رسد:
1- گفتمان انقلاب اسلامي كه مبتني بر فرهنگ ديني و ارزشهاي والاي مكتب حياتبخش آسماني است نه تنها ايجاب نمي كند فكري به سمت اخراج مهاجران مسلمان هموطن جهت پيدا كند، بلكه همگان را به تلاش واميدارد تا موانع زندگي آبرومندانه انساني را از پيش روي آحاد افراد و خانواده هاي مهاجر افغانستاني بردارند و در حمايت و حفاظت از تماميت منافع و مصالح آنها از جان مايه بگذارند.
چنانچه بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني(ره) در دفاع از جهاد و مجاهدين افغانستان فرمودند:
ما بارديگر پشتيباني بيدريغ خودرا از برادران مسلمان و مظلوم افغاني اعلام مي داريم و اشغالگران را شديدا محكوم مي نماييم. ما مسلمانيم و شرق و غرب براي مان مطرح نيست. ما از مظلوم دفاع مي كنيم و برظالم مي تازيم، اين يك وظيفه اسلامي است.
همچنان معظم اله در مورد مهاجرين ساكن ايران عنوان داشتند: "و همينطور، مهمانهايي كه داريم، افغاني هستند، مسلمان هستند...بيچاره هارا از خانه هاي شان دوركردند، مال شان را بردند، خودشان را فرستادند اينجا، خوب، بايد چه كرد با اينها؟ نبايد اينها را پذيرايي كرد؟ ما مسلمانيم، ما بايد از آنها پذيرايي كنيم، خدمت كنيم به آنها...آواره هايي كه الآن در ايران هستند، مشكلات زياد دارند... البته ملت خيلي كمك مي كند... لكن اينطور نيست كه كمك ملت كافي باشد... دولت متكفل و مسئول اين امور است".
اين مواضع اما در شرايطي اتخاذ شده است كه ایرانی ها در يك جنگ نابرابر با رژيم منحوس صدام حسين قرار داشتند که در حقيقت، تمام دنياي كفر عليه دولت و ملت مسلمان ايران فشار وارد كرده بودند و به طور قطع اگر امام خميني(ره) به درخواست وزيرخارجه شوروي دست از حمايت مجاهدين و مهاجرين افغانستان برمي داشتند كمك به ظاهر خوبي به نفع جبهه ايران صورت مي گرفت و ازيكسو شوروي ها امكانات و تسليحات نظامي مدرن در اختيار تهران قرار مي دادند و از طرف ديگر به صدام موشكهاي دوربرد نميدادند تا تهران، پایتخت ايران را هر روز نشانه بگيرد و خسارات وسيعي به مردم و زیرساخت های این سرزمین برساند.
حضرت امام خامنه اي(حفظه الله تعالي) رهبرانقلاب نیز در ديدار با جمعي از شخصيتهاي افغانستاني اظهار داشتند:
"يكي از اهداف بلندگوهاي استعمار اين است كه بين ملتهاي برادرجدايي بيندازند. اختلاف، صرفا بين اعضاي يك ملت كه ايجاد نمي شود، بلكه طرح اختلاف ميان ملتها، به خصوص دوملت مانند افغانستان و ايران، مي تواند اثر سوئي در بر داشته باشد.
بلندگوهايي سعي داشتند و دارند كه روز به روز بين اين دو ملت جدايي بيندازند؛ اما ما در سخت ترين شرايط نيز، هيچ مصلحتي را بر مصلحت دفاع از افغانستان غلبه نداديم.
در طول جنگ تحميلي 8 ساله، بخش عمده از زحماتي كه متحمل شديم، به خاطر موضع قاطع و صريحي بود كه در امر افغانستان داشتيم. آن موضع امروز هم وجود دارد و هيچ فرقي نكرده است.
امروز هم ما در كنار ملت و جهاد و وحدت افغانستان و نيز حكومت اسلامي آينده اش قرار داريم. اگر كسي بخواهد اين وحدت را بشكند و در داخل ايجاد فتنه كند، با او احساس برادري نخواهيم كرد و او را دست شيطان به حساب خواهيم آورد. كساني كه خودشان و زبان و عمل شان تفرقه انگيز است، به اعتقاد ما ايادي شيطان هستند. برادري و مسلماني اينگونه نمي شود".
سایر دست اندرکاران ایران از طیف های گوناگون نیز چنین دیدگاهی دارند و اصولا سیاست اصلی نظام در مورد افغانستانی ها به ویژه مهاجرین، براین مبنا استوار بوده و وجود چنین روندی، گوياي بسيار واضحي از عزم نظام و انقلاب و کارگردانان اصلی آن در حمايت از مردم افغانستان، به ويژه مهاجرين ساكن ايران است و طبيعي به نظر می رسد كه هرگونه اظهار نظر خلاف آن، قابل توجه و تاييد نمي باشد.
2- حضور مهاجرين در ايران از جهات مختلف به گونه اي به نفع ايران است كه اگر خلائي ايجاد شود باعث ضرر و زيان جبران ناپذير براي ايران و ايراني ها خواهد بود. امروزه مهاجرين افغانستان در تامين امنيت جمهوري اسلامي ايران نقش بالايي دارند؛ چه در دورانهاي قبل و چه اكنون و در حوزه اقتصاد، تأثير قوي و گسترده مهاجرين كاملا مشهود و ملموس است و از نظر اجتماعي نيز چنان ميان مهاجر و انصار رشته هاي به هم تنيده اي ايجاد گرديده است كه به سختي مي توان به گسستاندن آن توفيق حاصل كرد.
3- از نظر قوانين و عرف بين الملل هم امكان اينكه جمهوري اسلامي ايران يك طرفه و به تنهايي اقدام به اخراج مهاجران كند، امكان پذير به نظر نمي رسد و قبل ازینکه ایرانیان احساس ضرری بنمایند، از ناحیه حضور مهاجرین در ایران صاحب امتیازاتی بوده که هرگونه اقدامی برای خالی کردن ام القرای جهان اسلام از وجود اتباع غیر ایرانی، دست جمهوری اسلامی را در تعاملات بین المللی تهی خواهد نمود.
4- اشتراكات وسيع و گسترده فرهنگي، ديني و اجتماعي ميان مردم ايران و افغانستان، شرايطي را به وجود آورده است كه مي تواند افغانستان به عنوان سرسخت ترين و همه جانبه ترين حامي جمهوري اسلامي ايران در بسياري عرصه هاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، امنيتي و حتي نظامي ، تبارز نمايد و از حيثيت و تماميت ايران و مردم آن در منطقه و حتي جهان به دفاع، حمايت و همكاري برخيزد و اين ويژگي بعيد و بلكه غير ممكن مي نمايد تا دست اندركاران مدير، مدبر و دلسوز به اسلام و انقلاب اقدام به اخراج مهاجران نموده، با مکدر کردن خاطر میلیون ها انسان مسلمانِ مجاهد، بزرگترین ظرفیت منطقه ای را از دست داده، بلکه در مقابل خود قرار بدهند.
5- تفاوت دو کشور همسایه از نگاه به ویژه امنیتی و اقتصادی باعث می گردد اتباع کشور ضعیف، تشویق و ترغیب به مهاجرت به کشور قوی گردد و هیچ عاملی مانع این مهاجرت نمی تواند باشد و هیچ قدرتی هم توان مقابله با این موج و برگرداندن مهاجر به مبدأ را ندارد، ازین جهت است که امروزه افغانستان، از نظر اقتصادی و امنیتی در ضعف قراردارد و شرایط جمهوری اسلامی ایران ازین نگاه برتر و بهتر به نظر می رسد و همین امر هم باعث ایجاد موج مهاجرت در مقاطع گوناگون گردیده و طبیعی نیز است و چنین شرایطی در دنیا مرسوم است و تاهنوز حتی امریکا با آن قدرت و امکانات فراگیر نتوانسته با مهاجرت همسایگان به ویژه مکزیک مقابله مؤثر انجام بدهد.
براساس دلایل یادشده و احتمالا دیگر علل، نه تنها بحث اخراج مهاجر از سوی جمهوری اسلامی در دستور کار نمی تواند باشد بلکه
مسئولان نظام به فكر رفع موانع موجود زندگي مهاجرين و فراهم كردن حضور آبرومندانه و قدرتمندانه آنان در ايران هستند، چنانچه شخصيتهاي حقيقي و حقوقي افغانستانی نيز در اين راستا به طور مؤثر عمل نموده، از سالها پيش گامهاي بلندي را گذاشته اند و بسيار ضروري به نظر مي رسد كه با استفاده از فرصت يكبار ديگر از نظام و حكومت جمهوري اسلامي ايران تقاضا كنيم تا با رفع اندك مشكلات باقيمانده كه هركدام آن زندگي را براي مهاجرين گلوگير، سخت و طاقت فرسا نموده است، افق روشنتري در فراره تداوم حضور انساني و اسلامي مردم ما بگشايند.
نویسنده: سید عیسی حسینی مزاری
تعداد زياد منتقدان به ويژه از جمع شخصيتها و جريان هاي ايراني آنقدر مطالب تحليلي، كارشناسانه و منصفانه ارائه كردند كه جاي هرگونه نقد و انتقاد ديگر را مي گيرد و نميتوان ادبيات نو و جملات بكر دست و پا كرد تا يكبار ديگر در برابر سخنان آقاي عراقچي به تحرير گرفت و بازنویسی و گفتن آن را بيش از پيش تاثير گذار دانست.
زيرا چه كسي نميداند كه اخراج مهاجران افغانستاني از ايران به دلايل ذيل امكان پذير به نظر نمي رسد:
1- گفتمان انقلاب اسلامي كه مبتني بر فرهنگ ديني و ارزشهاي والاي مكتب حياتبخش آسماني است نه تنها ايجاب نمي كند فكري به سمت اخراج مهاجران مسلمان هموطن جهت پيدا كند، بلكه همگان را به تلاش واميدارد تا موانع زندگي آبرومندانه انساني را از پيش روي آحاد افراد و خانواده هاي مهاجر افغانستاني بردارند و در حمايت و حفاظت از تماميت منافع و مصالح آنها از جان مايه بگذارند.
چنانچه بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني(ره) در دفاع از جهاد و مجاهدين افغانستان فرمودند:
ما بارديگر پشتيباني بيدريغ خودرا از برادران مسلمان و مظلوم افغاني اعلام مي داريم و اشغالگران را شديدا محكوم مي نماييم. ما مسلمانيم و شرق و غرب براي مان مطرح نيست. ما از مظلوم دفاع مي كنيم و برظالم مي تازيم، اين يك وظيفه اسلامي است.
همچنان معظم اله در مورد مهاجرين ساكن ايران عنوان داشتند: "و همينطور، مهمانهايي كه داريم، افغاني هستند، مسلمان هستند...بيچاره هارا از خانه هاي شان دوركردند، مال شان را بردند، خودشان را فرستادند اينجا، خوب، بايد چه كرد با اينها؟ نبايد اينها را پذيرايي كرد؟ ما مسلمانيم، ما بايد از آنها پذيرايي كنيم، خدمت كنيم به آنها...آواره هايي كه الآن در ايران هستند، مشكلات زياد دارند... البته ملت خيلي كمك مي كند... لكن اينطور نيست كه كمك ملت كافي باشد... دولت متكفل و مسئول اين امور است".
اين مواضع اما در شرايطي اتخاذ شده است كه ایرانی ها در يك جنگ نابرابر با رژيم منحوس صدام حسين قرار داشتند که در حقيقت، تمام دنياي كفر عليه دولت و ملت مسلمان ايران فشار وارد كرده بودند و به طور قطع اگر امام خميني(ره) به درخواست وزيرخارجه شوروي دست از حمايت مجاهدين و مهاجرين افغانستان برمي داشتند كمك به ظاهر خوبي به نفع جبهه ايران صورت مي گرفت و ازيكسو شوروي ها امكانات و تسليحات نظامي مدرن در اختيار تهران قرار مي دادند و از طرف ديگر به صدام موشكهاي دوربرد نميدادند تا تهران، پایتخت ايران را هر روز نشانه بگيرد و خسارات وسيعي به مردم و زیرساخت های این سرزمین برساند.
حضرت امام خامنه اي(حفظه الله تعالي) رهبرانقلاب نیز در ديدار با جمعي از شخصيتهاي افغانستاني اظهار داشتند:
"يكي از اهداف بلندگوهاي استعمار اين است كه بين ملتهاي برادرجدايي بيندازند. اختلاف، صرفا بين اعضاي يك ملت كه ايجاد نمي شود، بلكه طرح اختلاف ميان ملتها، به خصوص دوملت مانند افغانستان و ايران، مي تواند اثر سوئي در بر داشته باشد.
بلندگوهايي سعي داشتند و دارند كه روز به روز بين اين دو ملت جدايي بيندازند؛ اما ما در سخت ترين شرايط نيز، هيچ مصلحتي را بر مصلحت دفاع از افغانستان غلبه نداديم.
در طول جنگ تحميلي 8 ساله، بخش عمده از زحماتي كه متحمل شديم، به خاطر موضع قاطع و صريحي بود كه در امر افغانستان داشتيم. آن موضع امروز هم وجود دارد و هيچ فرقي نكرده است.
امروز هم ما در كنار ملت و جهاد و وحدت افغانستان و نيز حكومت اسلامي آينده اش قرار داريم. اگر كسي بخواهد اين وحدت را بشكند و در داخل ايجاد فتنه كند، با او احساس برادري نخواهيم كرد و او را دست شيطان به حساب خواهيم آورد. كساني كه خودشان و زبان و عمل شان تفرقه انگيز است، به اعتقاد ما ايادي شيطان هستند. برادري و مسلماني اينگونه نمي شود".
سایر دست اندرکاران ایران از طیف های گوناگون نیز چنین دیدگاهی دارند و اصولا سیاست اصلی نظام در مورد افغانستانی ها به ویژه مهاجرین، براین مبنا استوار بوده و وجود چنین روندی، گوياي بسيار واضحي از عزم نظام و انقلاب و کارگردانان اصلی آن در حمايت از مردم افغانستان، به ويژه مهاجرين ساكن ايران است و طبيعي به نظر می رسد كه هرگونه اظهار نظر خلاف آن، قابل توجه و تاييد نمي باشد.
2- حضور مهاجرين در ايران از جهات مختلف به گونه اي به نفع ايران است كه اگر خلائي ايجاد شود باعث ضرر و زيان جبران ناپذير براي ايران و ايراني ها خواهد بود. امروزه مهاجرين افغانستان در تامين امنيت جمهوري اسلامي ايران نقش بالايي دارند؛ چه در دورانهاي قبل و چه اكنون و در حوزه اقتصاد، تأثير قوي و گسترده مهاجرين كاملا مشهود و ملموس است و از نظر اجتماعي نيز چنان ميان مهاجر و انصار رشته هاي به هم تنيده اي ايجاد گرديده است كه به سختي مي توان به گسستاندن آن توفيق حاصل كرد.
3- از نظر قوانين و عرف بين الملل هم امكان اينكه جمهوري اسلامي ايران يك طرفه و به تنهايي اقدام به اخراج مهاجران كند، امكان پذير به نظر نمي رسد و قبل ازینکه ایرانیان احساس ضرری بنمایند، از ناحیه حضور مهاجرین در ایران صاحب امتیازاتی بوده که هرگونه اقدامی برای خالی کردن ام القرای جهان اسلام از وجود اتباع غیر ایرانی، دست جمهوری اسلامی را در تعاملات بین المللی تهی خواهد نمود.
4- اشتراكات وسيع و گسترده فرهنگي، ديني و اجتماعي ميان مردم ايران و افغانستان، شرايطي را به وجود آورده است كه مي تواند افغانستان به عنوان سرسخت ترين و همه جانبه ترين حامي جمهوري اسلامي ايران در بسياري عرصه هاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، امنيتي و حتي نظامي ، تبارز نمايد و از حيثيت و تماميت ايران و مردم آن در منطقه و حتي جهان به دفاع، حمايت و همكاري برخيزد و اين ويژگي بعيد و بلكه غير ممكن مي نمايد تا دست اندركاران مدير، مدبر و دلسوز به اسلام و انقلاب اقدام به اخراج مهاجران نموده، با مکدر کردن خاطر میلیون ها انسان مسلمانِ مجاهد، بزرگترین ظرفیت منطقه ای را از دست داده، بلکه در مقابل خود قرار بدهند.
5- تفاوت دو کشور همسایه از نگاه به ویژه امنیتی و اقتصادی باعث می گردد اتباع کشور ضعیف، تشویق و ترغیب به مهاجرت به کشور قوی گردد و هیچ عاملی مانع این مهاجرت نمی تواند باشد و هیچ قدرتی هم توان مقابله با این موج و برگرداندن مهاجر به مبدأ را ندارد، ازین جهت است که امروزه افغانستان، از نظر اقتصادی و امنیتی در ضعف قراردارد و شرایط جمهوری اسلامی ایران ازین نگاه برتر و بهتر به نظر می رسد و همین امر هم باعث ایجاد موج مهاجرت در مقاطع گوناگون گردیده و طبیعی نیز است و چنین شرایطی در دنیا مرسوم است و تاهنوز حتی امریکا با آن قدرت و امکانات فراگیر نتوانسته با مهاجرت همسایگان به ویژه مکزیک مقابله مؤثر انجام بدهد.
براساس دلایل یادشده و احتمالا دیگر علل، نه تنها بحث اخراج مهاجر از سوی جمهوری اسلامی در دستور کار نمی تواند باشد بلکه
مسئولان نظام به فكر رفع موانع موجود زندگي مهاجرين و فراهم كردن حضور آبرومندانه و قدرتمندانه آنان در ايران هستند، چنانچه شخصيتهاي حقيقي و حقوقي افغانستانی نيز در اين راستا به طور مؤثر عمل نموده، از سالها پيش گامهاي بلندي را گذاشته اند و بسيار ضروري به نظر مي رسد كه با استفاده از فرصت يكبار ديگر از نظام و حكومت جمهوري اسلامي ايران تقاضا كنيم تا با رفع اندك مشكلات باقيمانده كه هركدام آن زندگي را براي مهاجرين گلوگير، سخت و طاقت فرسا نموده است، افق روشنتري در فراره تداوم حضور انساني و اسلامي مردم ما بگشايند.
نویسنده: سید عیسی حسینی مزاری