تاریخ انتشار :دوشنبه ۱ دلو ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۱۶
کد مطلب : 178248
زمستان برفی؛ هم رحمت و هم زحمت
برف‌باری‌های زمستانی چند روز اخیر در سال جاری که اکثر ولایات افغانستان را پوشش داده بود، دهقانان را امیدوار و شهروندان شهرهای کشور را خوشحال ساخت. این برف‌باری‌ها که در سال‌های خشکسالی اخیر کم سابقه توصیف گردیده، استقبال عمومی را در پی داشته و از شخصیت‌های اجتماعی و سیاسی گرفته تا شهروندان عادی، همه را به بدرقه آورد.

به راستی کشوری که از هر طرف محاط به خشکه و دارای اقلیم خشک است و از جانبی فقیر و بی بضاعت، باریدن برف، رحمتی بس پربها و امیدوارساز می‌باشد. اما از سویی، در کشوری که بخشی از مردم آن نیازمند نیازهای اولیه‌ی زندگی و تهی‌دست‌تر از مردمی باشد که بتوانند زیر سقف آرام، رحمت خداوندی را به تماشا بگیرند؛ به شدت نکبت‌بار و زحمت‌ساز است.

وقتی در این زمستان سرد و برفی، به خیابان‌ها و کوچه های پایتخت گردشی می‌زنیم، شهروندانی را می‌بینیم که زیر سقف‌های سرد و بی در و پنجره و به دور از امکانات زمستانی، به زندگی روزمره‌ی دردآور پرداخته که دیدن آن، هر انسان با درک و دردی را به رنج می‌کشد.

زندگی زمستانی در شهری که نه از ساختار شهری برخوردار است تا خانه‌های بی‌سقف خیمه‌مانند وجود نمی‌داشت و کوچه‌های بی‌نظم نمی‌بود، نه قانونی حاکمیت دارد تا زورمندان به سرقت زمین نمی‌پرداخت و نیم نگاهی به توده‌ها می شد.

گذشته از این، قیمت بالای چوب، گاز، نفت و زغال، بن بست های زمستانی ای است که بیشتر توده های بی بضاعت و بی پول را نشان رفته و از تماشای رحمت الهی بازداشته است و مهم تر این که، در شهری که کار نیست و اکثر مردم دنبال کار، بیکار می باشند؛ مشکلات موجود را چند برابر ساخته و زمستان سرد را به شدت، نکبت آور و زحمت زا نموده است.

برف باری در کشوری که دولت آن حتی به نیازهای اولیه و خواست های ابتدایی مردم پاسخی ندارد، اگر برای نصف مردم رحمت است، برای نصف مردم زحمت می باشد. این روند بدین جهت عمومی و سرتاسری شده که فقر و بی سروسامانی نیز عمومی گردیده است. اگر مردم در پایتخت کابل، با بن بست های بی شمار و رنج دهنده، زندگی زمستانی سپری می کند، در شهرهای دیگر و ولایات دیگر همچنان درگیر رفع نیازهای هستند که یا به سختی چاره جویی می شود و یا هرگز نمی گردد.

نمونه ی بارز بحران زایی زمستانی را چندی قبل در ولایت بدخشان دیدیم که در اثر ریزش برف، تعدادی را کشته و شمار زیادی را آسیب رساند. برعلاوه ی بدخشان، این وضعیت، مردم را در سایر ولایات کوهستانی چون بامیان، میدان وردک و... نیز به رنج و زحمت کشانده و هر ساله، ریزش برف، راه ها را مسدود و مردم را به تنگنا انداخته که این امر باعث می گردد تا مردم سر وقت نتوانند مریض‌هایشان را به شفاخانه انتقال دهند و به این گونه مشکلات رسیدگی کنند.

تنها امسال نیست که برف باری برای بخشی از مردم، نعمت و برای بخشی نکبت است بلکه این حالت همه ساله حاکمیت داشته و دردآفرین شده است. عامل اصلی این فضای بحرانی زمستانی را باید در درون دولت جستجو کرد که چطور دولت‌مردانی که برای خدمت و رسیدگی به مشکلات مردم و گره‌گشایی بن‌بست‌های توده‌ها، دست تعهد به مردم داده‌اند. با وجود این تعهد، سختی‌ها نه تنها کم و کاسته نگردیده که افزایش یافته است و هنوز هر سال که می گذرد بیشتر می‌گردد.

محمدعظیم فکوری
https://avapress.net/vdchk6nz623nqid.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما