سرور دانش از رهایی عبدالغنی علیپور؛ از فرماندهان محلی که توسط نیروهای امنیت ملی بازداشت شده بود، خبر داده است.
آقای علیپور دیروز (یکشنبه ۴ قوس) به اتهام "فعالیتهای غیرقانونی و باجگیری" و چند اتهام دیگر بازداشت شده بود و بازداشت او اعتراضات گسترده و خشونتبار مردمی در کابل و چند ولایت دیگر را در پی داشت.
آقای دانش در دیدار با علیپور، از و دیگران خواست که "شرایط حساس کشور را درک کنند و با حکومت همکار باشند." وی تاکید کرد که "همه باید تلاش کنیم تا فاصلهها کم شود و اعتماد به وجود آید تا بتوانیم متحدانه در برابر دشمنان خاک و وطن خویش ایستادگی کنیم".
او ابراز امیدواری کرده که آقای علیپور "در آینده به گونه قانونمند با دولت همکاری داشته باشد و از تواناییهای وی در راستای دفاع از مردم و وطن استفاده گردد".
گفته شده است که آقای علیپور در زمینه اتهامات مطرح شده با مسؤولان امنیتی در تماس خواهد بود.
از دید ناظران، آزادی فرمانده علیپور نتیجه مستقیم ایستادگی ایثارگرانه مردمی بود که از خون خود مایه گذاشتند تا اجازه ندهند که حامیان طالبان و تروریزم بیش از این، به بهانه های واهی، فرماندهان ضد طالبان و حامیان مردم را به بند بکشند و به این ترتیب راه را برای تحقق صلح امریکایی با تروریزم و سیطره آسان و بی درد سر تروریست ها و حامیان قومی آنها بر سرنوشت سیاسی مردم و اقوام دیگر افغانستان، فراهم شود.
جوانان در این دو روز، بدون سازمان دهی رهبران سودجوی قومی و شهرت طلب های نوظهور مردم فروش به میدان آمدند تا قدرت عریان ملت را در برابر اقتدارگرایی و زورگویی آشکار دولتی به نمایش بگذارند که تا همینجا هم بقا و دوامش را مرهون حمایت های همه جانبه همین مردم بوده است نه پشتیبانی بی چون و چرا از تروریست های خونخوار و مزدوری که هم از نظام، امتیاز می گیرند و هم با تجهیزات پاکستانی و تسلیحات روسی و همکاری امریکایی و پول های عربی، خون می ریزند و جنایت می کنند و برای براندازی دولت، تقلا می نمایند.
با این حال، به باور بسیاری از آگاهان، آزادی علیپور، از نظر آثار تبعی و نتایج وضعی این رویداد، تفاوت چندانی با زندانی بودن او ندارد؛ زیرا اول اینکه بر پیشانی او مهر منفور متهم بودن خورده و بر اساس بندی که در تعهدنامه آزادی او از سوی دستگاه های امنیتی دولت، درج شده، او برای همیشه تحت نظارت نهادهای امنیتی و جاسوسی دولتی باقی خواهد ماند و هربار که نیاز به کنترل یا تضعیف او وجود داشته باشد، به کابل احضار و به نوعی بازداشت شده و مورد ارعاب قرار می گیرد.
دوم اینکه به نظر نمی رسد آقای علیپور از این پس بتواند در مسیر دفاع از مردم بی پناه مناطق مرکزی، کاری از پیش ببرد؛ زیرا دولت، او را به دام انداخت تا مانع از مبارزات مشروع اش با تروریزم مورد حمایت دولت شود و اجازه ندهد که در مسیر سلطه طالبان و تروریست های قومی بر مناطق امن مرکزی، مانعی وجود داشته باشد. اینکه آقای دانش به نیابت از دولت، از آقای علیپور خواسته که شرایط حساس کشور را درک کرده و با نظام همکار باشد نیز به معنای آن است که او دیگر نمی تواند بدون اذن و اجازه دولت، از مردم اش در برابر تروریزم دفاع کند.
نکته سوم هم این است که علیپور تنها خلع سلاح نشد، او خلع صلاحیت هم شد. از این پس، او دیگر نمی تواند به مثابه یک کاریزمای قومی، آرمان هزاران جوانی که برای آزادی او به خیابان ها ریخته و از جان شان در این مسیر، مایه گذاشتند را تحقق بخشد؛ زیرا او در نهایت، یک فرمانده نظامی است که با پایمردی و تهور تحسین برانگیز، با حد اقل امکانات، از مردم اش دفاع می کرد؛ اما وقتی که او دیگر صلاحیت استفاده از سلاح برای مبارزه با تروریزم را نداشته باشد، نمی تواند نقش اش را به عنوان یک کاریزمای محبوب و قابل احترام در نزد مردم، خوب بازی کند. او یک رهبر سیاسی نیست و ایده ای برای رهبری سیاسی مردم ندارد.
تلاش معاون دوم ریاست جمهوری برای مصادره امتیاز آزادی علیپور نیز نشان می دهد که آقای دانش، اگر بر اساس شایعات فیسبوکی، او را برای دستگیری به کابل نکشانده بود، بعد از آزادی اش، این نقش را ایفا خواهد کرد تا از علیپور نیز همانند خود یک مهره رام و آرام دیگر در خدمت دولتی بسازد که با مردم حامی اش، علنا سر ستیز و ناسازگاری دارد.
آقای علیپور دیروز (یکشنبه ۴ قوس) به اتهام "فعالیتهای غیرقانونی و باجگیری" و چند اتهام دیگر بازداشت شده بود و بازداشت او اعتراضات گسترده و خشونتبار مردمی در کابل و چند ولایت دیگر را در پی داشت.
آقای دانش در دیدار با علیپور، از و دیگران خواست که "شرایط حساس کشور را درک کنند و با حکومت همکار باشند." وی تاکید کرد که "همه باید تلاش کنیم تا فاصلهها کم شود و اعتماد به وجود آید تا بتوانیم متحدانه در برابر دشمنان خاک و وطن خویش ایستادگی کنیم".
او ابراز امیدواری کرده که آقای علیپور "در آینده به گونه قانونمند با دولت همکاری داشته باشد و از تواناییهای وی در راستای دفاع از مردم و وطن استفاده گردد".
گفته شده است که آقای علیپور در زمینه اتهامات مطرح شده با مسؤولان امنیتی در تماس خواهد بود.
از دید ناظران، آزادی فرمانده علیپور نتیجه مستقیم ایستادگی ایثارگرانه مردمی بود که از خون خود مایه گذاشتند تا اجازه ندهند که حامیان طالبان و تروریزم بیش از این، به بهانه های واهی، فرماندهان ضد طالبان و حامیان مردم را به بند بکشند و به این ترتیب راه را برای تحقق صلح امریکایی با تروریزم و سیطره آسان و بی درد سر تروریست ها و حامیان قومی آنها بر سرنوشت سیاسی مردم و اقوام دیگر افغانستان، فراهم شود.
جوانان در این دو روز، بدون سازمان دهی رهبران سودجوی قومی و شهرت طلب های نوظهور مردم فروش به میدان آمدند تا قدرت عریان ملت را در برابر اقتدارگرایی و زورگویی آشکار دولتی به نمایش بگذارند که تا همینجا هم بقا و دوامش را مرهون حمایت های همه جانبه همین مردم بوده است نه پشتیبانی بی چون و چرا از تروریست های خونخوار و مزدوری که هم از نظام، امتیاز می گیرند و هم با تجهیزات پاکستانی و تسلیحات روسی و همکاری امریکایی و پول های عربی، خون می ریزند و جنایت می کنند و برای براندازی دولت، تقلا می نمایند.
با این حال، به باور بسیاری از آگاهان، آزادی علیپور، از نظر آثار تبعی و نتایج وضعی این رویداد، تفاوت چندانی با زندانی بودن او ندارد؛ زیرا اول اینکه بر پیشانی او مهر منفور متهم بودن خورده و بر اساس بندی که در تعهدنامه آزادی او از سوی دستگاه های امنیتی دولت، درج شده، او برای همیشه تحت نظارت نهادهای امنیتی و جاسوسی دولتی باقی خواهد ماند و هربار که نیاز به کنترل یا تضعیف او وجود داشته باشد، به کابل احضار و به نوعی بازداشت شده و مورد ارعاب قرار می گیرد.
دوم اینکه به نظر نمی رسد آقای علیپور از این پس بتواند در مسیر دفاع از مردم بی پناه مناطق مرکزی، کاری از پیش ببرد؛ زیرا دولت، او را به دام انداخت تا مانع از مبارزات مشروع اش با تروریزم مورد حمایت دولت شود و اجازه ندهد که در مسیر سلطه طالبان و تروریست های قومی بر مناطق امن مرکزی، مانعی وجود داشته باشد. اینکه آقای دانش به نیابت از دولت، از آقای علیپور خواسته که شرایط حساس کشور را درک کرده و با نظام همکار باشد نیز به معنای آن است که او دیگر نمی تواند بدون اذن و اجازه دولت، از مردم اش در برابر تروریزم دفاع کند.
نکته سوم هم این است که علیپور تنها خلع سلاح نشد، او خلع صلاحیت هم شد. از این پس، او دیگر نمی تواند به مثابه یک کاریزمای قومی، آرمان هزاران جوانی که برای آزادی او به خیابان ها ریخته و از جان شان در این مسیر، مایه گذاشتند را تحقق بخشد؛ زیرا او در نهایت، یک فرمانده نظامی است که با پایمردی و تهور تحسین برانگیز، با حد اقل امکانات، از مردم اش دفاع می کرد؛ اما وقتی که او دیگر صلاحیت استفاده از سلاح برای مبارزه با تروریزم را نداشته باشد، نمی تواند نقش اش را به عنوان یک کاریزمای محبوب و قابل احترام در نزد مردم، خوب بازی کند. او یک رهبر سیاسی نیست و ایده ای برای رهبری سیاسی مردم ندارد.
تلاش معاون دوم ریاست جمهوری برای مصادره امتیاز آزادی علیپور نیز نشان می دهد که آقای دانش، اگر بر اساس شایعات فیسبوکی، او را برای دستگیری به کابل نکشانده بود، بعد از آزادی اش، این نقش را ایفا خواهد کرد تا از علیپور نیز همانند خود یک مهره رام و آرام دیگر در خدمت دولتی بسازد که با مردم حامی اش، علنا سر ستیز و ناسازگاری دارد.