دیروز یکی از مشاوران دونالد ترامپ؛ رییس جمهوری امریکا گفت که آنقدر ایران را فشار می دهیم تا ناله اش برآید!
این بخشی از موضع گیری های معمول مقام های امریکایی پس از اجرایی شکستن موج دوم تحریم های ضد ایرانی دولت ترامپ است.
این موضع گیری ها اما پیش از آنکه نشانگر توان و قدرت امریکا برای اعمال فشار بر ایران باشد، نمایان کننده ضعف و خواری و حقارتی است که پس از شکست تحریم ها دچارش شده اند.
آنها اکنون جز تبلیغات مسموم و موضع گیری هایی از این نوع، ابزار دیگری برای اعمال فشار بر ایران ندارند. همانگونه که حسن روحانی؛ رییس جمهوری ایران هم بارها گفته است، دولت ترامپ حتی برای ۱۴ عقرب هم که موعد بازگشت موج دوم تحریم های ضد ایرانی امریکا بود، چیز جدیدی برای ارائه نداشت. اوج فشارهای امریکا همان زمانی بود که به کمک عربستان سعودی و چند کشور مزدور دیگر در منطقه، بازار ارز ایران را متلاطم کرد و با استفاده از این شگرد، خواست مردم ایران را تحت فشار قرار دهد و نزاع های داخلی را در آن کشور بر ضد دولت و نظام به منظور براندازی، برانگیخته و شعله ور سازد؛ اما دولت ایران با درایت و دوراندیشی توانست آن فشارها را مهار کند و ثبات را به اقتصاد آن کشور بازگرداند.
۱۴ عقرب هم یک تاریخ تبلیغاتی برای ایجاد ترس و رعب و هراس و بهره گیری از فشارهای روانی ناشی از آن از سوی دولت امریکا بود؛ در غیر آن، با آنچه آغاز مرحله دوم و نهایی تحریم های ضد ایرانی امریکا خوانده شد، اکنون باید توفان در بازارهای مالی ایران، از کنترل دولت خارج می شد و مردم هم با بحران شدید معیشت رو به رو می شدند. در حالی که هیچیک از این اتفاق ها نیافتاد. بازار آرام است، ارزش ریال ایرانی در برابر ارزهای خارجی به ویژه دالر، کاملا ثابت مانده است و مردم ایران هم مانند همه روزهای دیگر، به زندگی و کار شان مشغول اند.
اکنون این امریکاست که دست اش از همه جا کوتاه است؛ زیرا ترامپ با تندروی و افراط گرایی فاقد تدبیر و تأمل، همه تخم مرغ هایش را در یک سبد قرار داد، با این تصور که تحریم ها، ریشه ایران را برمی کند و نظام جمهوری اسلامی را در سراشیبی شکست و سقوط قرار می دهد؛ رویایی که نه تنها تعبیر نشد؛ بلکه به کابوسی ترسناک و دلهره آور برای امریکایی ها و هم پیمانان و مزدوران منطقه ای اش تبدیل خواهد شد.
ترامپ با تحریم های ایران، انتظار داشت کاری که بمب و موشک و هواپیماهای جنگی باید انجام دهند با تحت فشار قرار دادن فقیرترین اقشار مردم ایران، توسط خود آنها علیه نظام جمهوری اسلامی انجام دهد و در نهایت، خود ثمره آن را درو کند. او می داند که امریکا با استفاده از قدرت نظامی نمی تواند حریف ایران شود. او خبر دارد که در زمان جنگ های ۸ ساله و سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، امریکا در عصری که همه کشورهای جهان با آن همسو بودند، نتوانست دولت انقلابی ایران را ساقط کند؛ اکنون که قدرت نظامی و بازدارنده ایران نسبت به سال های اول پیروزی انقلاب، صدها بار افزایش و گسترش پیدا کرده، هرگز چنین ایده ای امکان اجرایی شدن ندارد؛ بنابراین، سعی کرد ایران را از درون منفجر کند؛ اما حتی در استفاده از این حربه هم ناکام ماند.
ترامپ و امریکا این بار نه تنها مانند دفعات قبل، شکست خوردند؛ بلکه تحقیر و منزوی شدند؛ زیرا کشورهای بزرگ جهان و هم پیمانان دیرینه امریکا با این اقدام، همراهی نکردند و به این ترتیب، طلسم تحریم ها شکسته شد و منفذها و مجاری ارتباط و داد و ستد مالی ایران و جهان، همچنان باز باقی ماند.
ترامپ و تیم او که بارها تهدید کرده بودند که فروش نفت ایران را به صفر می رسانند، سرانجام خود مجبور شدند که به ۱۰ کشور بزرگ خریدار نفت ایران، معافیت بدهند و از آنسو اروپا هم در صدد ایجاد یک کانال مالی مستقل است تا بتواند پول های ناشی از معاملات خود با ایران را بدون آنکه ناگزیر باشد تحت تأثیر تحریم های امریکا قرار بگیرد، در اختیار ایران قرار دهد.
بنابراین، در این جدال یکجانبه و خودخواهانه ترامپ، این امریکا بود که تحقیر شد، تنها ماند، منزوی و مفتضح گردید و نتوانست به حداقل های اهدافی که برای اعمال دوباره تحریم های ضد ایرانی اش، تعیین کرده بود، دست پیدا کند.
این بخشی از موضع گیری های معمول مقام های امریکایی پس از اجرایی شکستن موج دوم تحریم های ضد ایرانی دولت ترامپ است.
این موضع گیری ها اما پیش از آنکه نشانگر توان و قدرت امریکا برای اعمال فشار بر ایران باشد، نمایان کننده ضعف و خواری و حقارتی است که پس از شکست تحریم ها دچارش شده اند.
آنها اکنون جز تبلیغات مسموم و موضع گیری هایی از این نوع، ابزار دیگری برای اعمال فشار بر ایران ندارند. همانگونه که حسن روحانی؛ رییس جمهوری ایران هم بارها گفته است، دولت ترامپ حتی برای ۱۴ عقرب هم که موعد بازگشت موج دوم تحریم های ضد ایرانی امریکا بود، چیز جدیدی برای ارائه نداشت. اوج فشارهای امریکا همان زمانی بود که به کمک عربستان سعودی و چند کشور مزدور دیگر در منطقه، بازار ارز ایران را متلاطم کرد و با استفاده از این شگرد، خواست مردم ایران را تحت فشار قرار دهد و نزاع های داخلی را در آن کشور بر ضد دولت و نظام به منظور براندازی، برانگیخته و شعله ور سازد؛ اما دولت ایران با درایت و دوراندیشی توانست آن فشارها را مهار کند و ثبات را به اقتصاد آن کشور بازگرداند.
۱۴ عقرب هم یک تاریخ تبلیغاتی برای ایجاد ترس و رعب و هراس و بهره گیری از فشارهای روانی ناشی از آن از سوی دولت امریکا بود؛ در غیر آن، با آنچه آغاز مرحله دوم و نهایی تحریم های ضد ایرانی امریکا خوانده شد، اکنون باید توفان در بازارهای مالی ایران، از کنترل دولت خارج می شد و مردم هم با بحران شدید معیشت رو به رو می شدند. در حالی که هیچیک از این اتفاق ها نیافتاد. بازار آرام است، ارزش ریال ایرانی در برابر ارزهای خارجی به ویژه دالر، کاملا ثابت مانده است و مردم ایران هم مانند همه روزهای دیگر، به زندگی و کار شان مشغول اند.
اکنون این امریکاست که دست اش از همه جا کوتاه است؛ زیرا ترامپ با تندروی و افراط گرایی فاقد تدبیر و تأمل، همه تخم مرغ هایش را در یک سبد قرار داد، با این تصور که تحریم ها، ریشه ایران را برمی کند و نظام جمهوری اسلامی را در سراشیبی شکست و سقوط قرار می دهد؛ رویایی که نه تنها تعبیر نشد؛ بلکه به کابوسی ترسناک و دلهره آور برای امریکایی ها و هم پیمانان و مزدوران منطقه ای اش تبدیل خواهد شد.
ترامپ با تحریم های ایران، انتظار داشت کاری که بمب و موشک و هواپیماهای جنگی باید انجام دهند با تحت فشار قرار دادن فقیرترین اقشار مردم ایران، توسط خود آنها علیه نظام جمهوری اسلامی انجام دهد و در نهایت، خود ثمره آن را درو کند. او می داند که امریکا با استفاده از قدرت نظامی نمی تواند حریف ایران شود. او خبر دارد که در زمان جنگ های ۸ ساله و سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، امریکا در عصری که همه کشورهای جهان با آن همسو بودند، نتوانست دولت انقلابی ایران را ساقط کند؛ اکنون که قدرت نظامی و بازدارنده ایران نسبت به سال های اول پیروزی انقلاب، صدها بار افزایش و گسترش پیدا کرده، هرگز چنین ایده ای امکان اجرایی شدن ندارد؛ بنابراین، سعی کرد ایران را از درون منفجر کند؛ اما حتی در استفاده از این حربه هم ناکام ماند.
ترامپ و امریکا این بار نه تنها مانند دفعات قبل، شکست خوردند؛ بلکه تحقیر و منزوی شدند؛ زیرا کشورهای بزرگ جهان و هم پیمانان دیرینه امریکا با این اقدام، همراهی نکردند و به این ترتیب، طلسم تحریم ها شکسته شد و منفذها و مجاری ارتباط و داد و ستد مالی ایران و جهان، همچنان باز باقی ماند.
ترامپ و تیم او که بارها تهدید کرده بودند که فروش نفت ایران را به صفر می رسانند، سرانجام خود مجبور شدند که به ۱۰ کشور بزرگ خریدار نفت ایران، معافیت بدهند و از آنسو اروپا هم در صدد ایجاد یک کانال مالی مستقل است تا بتواند پول های ناشی از معاملات خود با ایران را بدون آنکه ناگزیر باشد تحت تأثیر تحریم های امریکا قرار بگیرد، در اختیار ایران قرار دهد.
بنابراین، در این جدال یکجانبه و خودخواهانه ترامپ، این امریکا بود که تحقیر شد، تنها ماند، منزوی و مفتضح گردید و نتوانست به حداقل های اهدافی که برای اعمال دوباره تحریم های ضد ایرانی اش، تعیین کرده بود، دست پیدا کند.