گروه طالبان تایید کرده که پاکستان، ملا عبدالغنی برادر؛ یکی از مؤسسان گروه طالبان را پس از هشت سال از زندان رها کرده است.
ذبیح الله مجاهد؛ سخنگوی گروه طالبان گفته است که ملا برادر روز چهارشنبه دوم عقرب نزد خانواده خود رسیده است.
او گفت که رهایی ملا برادر در نتیجه تفاهم سیاسی میان نمایندگان دولت امریکا و طالبان صورت گرفته است.
زلمی خلیلزاد؛ سفیر پیشین امریکا در افغانستان به تازگی از سوی دولت امریکا به عنوان مشاور در امور روند صلح افغانستان تعیین شد. او پس از آغاز کارش با نمایندگان طالبان در دوحه؛ پایتخت قطر دیدار کرد و این دیدار مورد تایید سفارت امریکا در کابل نیز قرار گرفت.
دفتر سیاسی گروه طالبان در سال ۲۰۱۳ در دوحه پایتخت قطر گشوده شد.
آقای خلیلزاد پس از سفرهایی به اسلامآباد، ریاض و دوحه به افغانستان آمد و با رهبران حکومت وحدت ملی دیدار کرد.
کارشناسان می گویند که نخستین مسأله این است که آزادی ملا برادر در نتیجه توافق امریکا، طالبان و پاکستان، اتفاق افتاده و دولت افغانستان بازهم از جریان این معامله، دور مانده است.
اگرچه زلمی خلیلزاد پس از انجام مأموریت دیپلماتیک خود در پاکستان و کشورهای عربی، بار دیگر به کابل آمد تا به اصطلاح «گزارش» سفر خود را به رهبران حکومت وحدت ملی، ارائه کند؛ اما واقعیت این است که روند صلح همچنان بیرون از دایره دیدگاه ها و اهداف و منافع افغانستان قرار دارد و بازیگران اصلی این سناریو را طرف هایی تشکیل می دهند که هرگز از مردم افغانستان نمایندگی نمی کنند.
از این منظر، به عقیده منتقدان، درست است که آزادی ملا برادر به عنوان کسی که گفته می شود پیش از بازداشت از سوی عوامل جاسوسی و امنیتی پاکستان در شهر کراچی، با دولت افغانستان، وارد گفتگوهای پنهانی صلح شده بود، از مطالبات محوری دولت افغانستان به ویژه در زمان کرزی بود؛ اما آنچه اکنون رخ داده این است که این رویداد، به درخواست افغانستان، صورت نگرفته؛ بلکه در نتیجه رایزنی های مبهم و پنهانی نماینده امریکا و نمایندگان طالبان و دولتمردان پاکستان، رخ داده است؛ بنابراین، روشن نیست که اضلاع و محورهای دیگر این معامله چیست و تا چه حد می توان اطمینان داشت که طرف های این معامله، صد در صد، بر پایه منافع و اولویت های سیاسی و امنیتی افغانستان، تصمیم می گیرند و عمل می کنند.
نکته دوم از دید تحلیلگران، این است که آزادی ملا برادر، تقریبا همزمان با ترور مبهم جنرال عبدالرازق؛ فرمانده پولیس قندهار رخ داد. آیا میان کشتن رازق که یک فرمانده سرسخت ضد طالبان بود و آزادی ملا برادر، ارتباطی وجود دارد؟
هرچند پاسخی مستند در خصوص این سؤال وجود ندارد؛ اما از آنسو، قراین معناداری هم وجود دارد که پیوند این دو رویداد را به نوعی تأیید می کند. از جمله این ادعا که قتل جنرال رازق، کار طالبان نبوده و ممکن است عناصر خارجی و امریکایی در آن دخیل باشند.
اگرچه دولت تاکنون تلاش کرده این ادعا را عمومیت ببخشد که جنرال رازق را یک عنصر تروریست وابسته به آی اس آی پاکستان، کشته است؛ اما واقعیت این است که هیچ سندی برای اثبات این ادعا ارائه نشده است.
از سوی دیگر، دولت به صورت کاملا آگاهانه، تلاش می کند تا مسؤولیت طالبان در ترور جنرال رازق را کمرنگ جلوه دهد و با متهم کردن پاکستان، جنبه «افغانی» این قتل را نادیده بگیرد و بر آن سرپوش بگذارد.
این تلاش، هیچ دلیل دیگری نمی تواند داشته باشد جز آنکه روند صلحی که با آمدن خلیلزاد، وارد فصل تازه ای شده و با مرگ رازق به عنوان مانعی در برابر این پروسه و آزادی ملا برادر به مثابه یک رخداد کمک کننده به آن، تقویت شده است، دچار آسیب نشود و خشم و احساسات ملی که در پی ترور جنرال رازق برانگیخته شد، نتواند به روند صلح مورد نظر امریکا و پاکستان و طالبان و دولت، آسیب زند و موجب توقف آن شود.
این در حالی است که اگر طالبان – آنگونه که خود ادعا کرده اند - جنرال رازق را کشته باشند، پس باید روند صلح به طور کامل متوقف شود و انتقام این خون، از آن گروه گرفته شود؛ اما هرگز این اتفاق نخواهد افتاد تنها به این دلیل ساده که میان سفر خلیلزاد، قتل رازق و آزادی ملا برادر، ارتباطات معناداری وجود داشته است.
ذبیح الله مجاهد؛ سخنگوی گروه طالبان گفته است که ملا برادر روز چهارشنبه دوم عقرب نزد خانواده خود رسیده است.
او گفت که رهایی ملا برادر در نتیجه تفاهم سیاسی میان نمایندگان دولت امریکا و طالبان صورت گرفته است.
زلمی خلیلزاد؛ سفیر پیشین امریکا در افغانستان به تازگی از سوی دولت امریکا به عنوان مشاور در امور روند صلح افغانستان تعیین شد. او پس از آغاز کارش با نمایندگان طالبان در دوحه؛ پایتخت قطر دیدار کرد و این دیدار مورد تایید سفارت امریکا در کابل نیز قرار گرفت.
دفتر سیاسی گروه طالبان در سال ۲۰۱۳ در دوحه پایتخت قطر گشوده شد.
آقای خلیلزاد پس از سفرهایی به اسلامآباد، ریاض و دوحه به افغانستان آمد و با رهبران حکومت وحدت ملی دیدار کرد.
کارشناسان می گویند که نخستین مسأله این است که آزادی ملا برادر در نتیجه توافق امریکا، طالبان و پاکستان، اتفاق افتاده و دولت افغانستان بازهم از جریان این معامله، دور مانده است.
اگرچه زلمی خلیلزاد پس از انجام مأموریت دیپلماتیک خود در پاکستان و کشورهای عربی، بار دیگر به کابل آمد تا به اصطلاح «گزارش» سفر خود را به رهبران حکومت وحدت ملی، ارائه کند؛ اما واقعیت این است که روند صلح همچنان بیرون از دایره دیدگاه ها و اهداف و منافع افغانستان قرار دارد و بازیگران اصلی این سناریو را طرف هایی تشکیل می دهند که هرگز از مردم افغانستان نمایندگی نمی کنند.
از این منظر، به عقیده منتقدان، درست است که آزادی ملا برادر به عنوان کسی که گفته می شود پیش از بازداشت از سوی عوامل جاسوسی و امنیتی پاکستان در شهر کراچی، با دولت افغانستان، وارد گفتگوهای پنهانی صلح شده بود، از مطالبات محوری دولت افغانستان به ویژه در زمان کرزی بود؛ اما آنچه اکنون رخ داده این است که این رویداد، به درخواست افغانستان، صورت نگرفته؛ بلکه در نتیجه رایزنی های مبهم و پنهانی نماینده امریکا و نمایندگان طالبان و دولتمردان پاکستان، رخ داده است؛ بنابراین، روشن نیست که اضلاع و محورهای دیگر این معامله چیست و تا چه حد می توان اطمینان داشت که طرف های این معامله، صد در صد، بر پایه منافع و اولویت های سیاسی و امنیتی افغانستان، تصمیم می گیرند و عمل می کنند.
نکته دوم از دید تحلیلگران، این است که آزادی ملا برادر، تقریبا همزمان با ترور مبهم جنرال عبدالرازق؛ فرمانده پولیس قندهار رخ داد. آیا میان کشتن رازق که یک فرمانده سرسخت ضد طالبان بود و آزادی ملا برادر، ارتباطی وجود دارد؟
هرچند پاسخی مستند در خصوص این سؤال وجود ندارد؛ اما از آنسو، قراین معناداری هم وجود دارد که پیوند این دو رویداد را به نوعی تأیید می کند. از جمله این ادعا که قتل جنرال رازق، کار طالبان نبوده و ممکن است عناصر خارجی و امریکایی در آن دخیل باشند.
اگرچه دولت تاکنون تلاش کرده این ادعا را عمومیت ببخشد که جنرال رازق را یک عنصر تروریست وابسته به آی اس آی پاکستان، کشته است؛ اما واقعیت این است که هیچ سندی برای اثبات این ادعا ارائه نشده است.
از سوی دیگر، دولت به صورت کاملا آگاهانه، تلاش می کند تا مسؤولیت طالبان در ترور جنرال رازق را کمرنگ جلوه دهد و با متهم کردن پاکستان، جنبه «افغانی» این قتل را نادیده بگیرد و بر آن سرپوش بگذارد.
این تلاش، هیچ دلیل دیگری نمی تواند داشته باشد جز آنکه روند صلحی که با آمدن خلیلزاد، وارد فصل تازه ای شده و با مرگ رازق به عنوان مانعی در برابر این پروسه و آزادی ملا برادر به مثابه یک رخداد کمک کننده به آن، تقویت شده است، دچار آسیب نشود و خشم و احساسات ملی که در پی ترور جنرال رازق برانگیخته شد، نتواند به روند صلح مورد نظر امریکا و پاکستان و طالبان و دولت، آسیب زند و موجب توقف آن شود.
این در حالی است که اگر طالبان – آنگونه که خود ادعا کرده اند - جنرال رازق را کشته باشند، پس باید روند صلح به طور کامل متوقف شود و انتقام این خون، از آن گروه گرفته شود؛ اما هرگز این اتفاق نخواهد افتاد تنها به این دلیل ساده که میان سفر خلیلزاد، قتل رازق و آزادی ملا برادر، ارتباطات معناداری وجود داشته است.