هیأتی از افغانستان به رهبری عطاءالرحمان سلیم؛ معاون شورای عالی صلح به منظور گفتگو با عالمان دینی پاکستان در اسلام آباد راهی آن کشور شده است.
انتظار می رود که عالمان دینی افغانستان و پاکستان در این گفتگوها درباره موضع گیری مشترک شان در برابر جنگ افغانستان در اسلام آباد رایزنی کنند.
دیدار این عالمان دینی افغانستان و پاکستان برای اعلام موضع گیری در باره جنگ افغانستان، بخشی از برنامه مشترک صلح افغانستان و پاکستان است.
گفتنی است که توافق روی دیدار عالمان دو کشور در سفر اخیر وزیر امور خارجه پاکستان به کابل در ماه روان میلادی صورت گرفته است.
سفر این هیأت به پاکستان، از نظر کارشناسان نشان می دهد که دولت افغانستان و شورای عالی صلح، هنوز هم امیدوار است که با استفاده از راهکارهای علمایی، بن بست گفتگوهای صلح با طالبان را بشکند یا دست کم با مشروعیت زدایی دینی از «جهاد» طالبان در افغانستان، موضع این گروه را تضعیف کند؛ اما به باور بسیاری از آگاهان، این حربه زنگ زده، دیگر نمی تواند به پیشبرد و تحقق این هدف کمک کند.
اوج این تلاش ها زمانی بود که عربستان سعودی، نزدیک به ۳ هزار عالم دینی را از سراسر جهان اسلام در جده و مکه گرد آورد تا به دولت افغانستان در ترغیب طالبان به حضور به پای میز مذاکره، مشروعیت زدایی از حملات انتحاری، فعالیت های تروریستی و جنگ اسلام علیه اسلام، کمک کند. آن اجلاس برگزار شد و با صدور اعلامیه ای که به «اعلامیه مکه» معروف شد، به کار خود پایان داد؛ هرچند خواسته های اصلی و محوری دولت افغانستان از آن نشست، برآورده نشد؛ اما در نهایت، شرکت کنندگان در آن نشست، اذعان کردند که حملات انتحاری و جنگ طالبان علیه دولت افغانستان، مبنا و مشروعیت دینی و شرعی ندارد و حرام است؛ اما نه طالبان به آن اعتنا کردند و نه برگزاری نشستی با آن عرض و طول، توانست مانع از حرکت ماشین جنگی طالبان و تروریزم در افغانستان شود.
با این وصف، پروژه صلح علمایی، عملا شکست خورده و دیگر نمی توان آن را احیا کرد. طالبان هنوز هم از هزاران مدرسه مذهبی فعال در سراسر پاکستان و شماری از مناطق افغانستان، تغذیه و تأمین می شود و تا زمانی که این چرخه تولید و بازتولید تروریزم، متوقف و مهار نشده، نمی توان انتظار داشت که تحولی جدی و مهم در زمینه صلح و جنگ افغانستان رخ دهد.
از سوی دیگر، به عقیده منتقدان، این تنها سوء استفاده حد اکثری صحنه گردانان سناریوی تروریزم در افغانستان، از دین و مشروعیت دینی در توجیه و پیشبرد اهداف خود نیست که موجب تشدید جنگ و وخامت شرایط امنیتی کشور شده است؛ بلکه جنگ و صلح افغانستان، ریشه های نیرومند و قوی و عمیقی در بازی های استراتژيک قدرت های بزرگ منطقه ای و بین المللی دارد و تا زمانی که این معادلات منافع و قدرت و هژمونی و بازتولید ناامنی و تروریزم مدیریت شده، از بنیاد، تغییر نکرده، چند عالم دینی از دنیا بی خبر نمی توانند کمکی به ایجاد صلح و پایان جنگ کنند.
در پاکستان نیز علمای دینی، بیشتر ابزاری در اختیار دولت و ارتش و سازمان جاسوسی آن هستند تا یکی از ارکان و اضلاع بلامنازع قدرت و تعیین کننده رؤوس اساسی سیاست های امنیتی و استراتژيک اسلام آباد در قبال کابل.
از سوی دیگر، اصرار و پافشاری دولت و شورای عالی صلح بر استمرار و ادامه پروژه صلح علمایی، پیش از آنکه ناشی از اعتماد خدشه ناپذیر و عمیق آنها به موفقیت و کارآمدی این رویکرد باشد، نشان دهنده بی راهبردی و بی برنامهگی ناامیدکننده آنها در این زمینه است.
دولت و شورای عالی صلح، علیرغم صرف هزینه های هنگفت و سرمایه گذاری های سنگین، پس از سال ها هنوز هیچ راهبرد عملی و قابل اجرا در عرصه مدیریت صلح و جنگ ندارند؛ بنابراین، با وجود بارها تجربه شکست و رسوایی و فضیحت در رویکردهای پیشین، همچنان بر استفاده از آنها اصرار می ورزند.
انتظار می رود که عالمان دینی افغانستان و پاکستان در این گفتگوها درباره موضع گیری مشترک شان در برابر جنگ افغانستان در اسلام آباد رایزنی کنند.
دیدار این عالمان دینی افغانستان و پاکستان برای اعلام موضع گیری در باره جنگ افغانستان، بخشی از برنامه مشترک صلح افغانستان و پاکستان است.
گفتنی است که توافق روی دیدار عالمان دو کشور در سفر اخیر وزیر امور خارجه پاکستان به کابل در ماه روان میلادی صورت گرفته است.
سفر این هیأت به پاکستان، از نظر کارشناسان نشان می دهد که دولت افغانستان و شورای عالی صلح، هنوز هم امیدوار است که با استفاده از راهکارهای علمایی، بن بست گفتگوهای صلح با طالبان را بشکند یا دست کم با مشروعیت زدایی دینی از «جهاد» طالبان در افغانستان، موضع این گروه را تضعیف کند؛ اما به باور بسیاری از آگاهان، این حربه زنگ زده، دیگر نمی تواند به پیشبرد و تحقق این هدف کمک کند.
اوج این تلاش ها زمانی بود که عربستان سعودی، نزدیک به ۳ هزار عالم دینی را از سراسر جهان اسلام در جده و مکه گرد آورد تا به دولت افغانستان در ترغیب طالبان به حضور به پای میز مذاکره، مشروعیت زدایی از حملات انتحاری، فعالیت های تروریستی و جنگ اسلام علیه اسلام، کمک کند. آن اجلاس برگزار شد و با صدور اعلامیه ای که به «اعلامیه مکه» معروف شد، به کار خود پایان داد؛ هرچند خواسته های اصلی و محوری دولت افغانستان از آن نشست، برآورده نشد؛ اما در نهایت، شرکت کنندگان در آن نشست، اذعان کردند که حملات انتحاری و جنگ طالبان علیه دولت افغانستان، مبنا و مشروعیت دینی و شرعی ندارد و حرام است؛ اما نه طالبان به آن اعتنا کردند و نه برگزاری نشستی با آن عرض و طول، توانست مانع از حرکت ماشین جنگی طالبان و تروریزم در افغانستان شود.
با این وصف، پروژه صلح علمایی، عملا شکست خورده و دیگر نمی توان آن را احیا کرد. طالبان هنوز هم از هزاران مدرسه مذهبی فعال در سراسر پاکستان و شماری از مناطق افغانستان، تغذیه و تأمین می شود و تا زمانی که این چرخه تولید و بازتولید تروریزم، متوقف و مهار نشده، نمی توان انتظار داشت که تحولی جدی و مهم در زمینه صلح و جنگ افغانستان رخ دهد.
از سوی دیگر، به عقیده منتقدان، این تنها سوء استفاده حد اکثری صحنه گردانان سناریوی تروریزم در افغانستان، از دین و مشروعیت دینی در توجیه و پیشبرد اهداف خود نیست که موجب تشدید جنگ و وخامت شرایط امنیتی کشور شده است؛ بلکه جنگ و صلح افغانستان، ریشه های نیرومند و قوی و عمیقی در بازی های استراتژيک قدرت های بزرگ منطقه ای و بین المللی دارد و تا زمانی که این معادلات منافع و قدرت و هژمونی و بازتولید ناامنی و تروریزم مدیریت شده، از بنیاد، تغییر نکرده، چند عالم دینی از دنیا بی خبر نمی توانند کمکی به ایجاد صلح و پایان جنگ کنند.
در پاکستان نیز علمای دینی، بیشتر ابزاری در اختیار دولت و ارتش و سازمان جاسوسی آن هستند تا یکی از ارکان و اضلاع بلامنازع قدرت و تعیین کننده رؤوس اساسی سیاست های امنیتی و استراتژيک اسلام آباد در قبال کابل.
از سوی دیگر، اصرار و پافشاری دولت و شورای عالی صلح بر استمرار و ادامه پروژه صلح علمایی، پیش از آنکه ناشی از اعتماد خدشه ناپذیر و عمیق آنها به موفقیت و کارآمدی این رویکرد باشد، نشان دهنده بی راهبردی و بی برنامهگی ناامیدکننده آنها در این زمینه است.
دولت و شورای عالی صلح، علیرغم صرف هزینه های هنگفت و سرمایه گذاری های سنگین، پس از سال ها هنوز هیچ راهبرد عملی و قابل اجرا در عرصه مدیریت صلح و جنگ ندارند؛ بنابراین، با وجود بارها تجربه شکست و رسوایی و فضیحت در رویکردهای پیشین، همچنان بر استفاده از آنها اصرار می ورزند.