اشرف غنی؛ رئیس جمهوری در سفرش به ولایت غزنی، صبح امروز در جلسه امنیتی این ولایت اشتراک کرد.
در این جلسه ابتدا رییس ستاد ارتش گزارشی از وضعیت امنیتی و چگونگی عملیات تصفیهای نجات را به رئیس جمهور ارائه کرد.
جنرال شریف یفتلی گفت که عملیات تصفیهای نجات در غزنی جریان دارد و به شکل درست مدیریت می شود.
وی افزود که امنیت شهر به حالت عادی برگشته و کمربندهای امنیتی در بخش های مختلف شهر ایجاد شده است.
رئیس جمهور غنی پس از شنیدن گزارش امنیتی، ضمن اتحاف دعا به روح شهدای نیروهای امنیتی بر ایجاد هماهنگی بیشتر میان این نیروها تاکید کرد و گفت: عمق توطئه غزنی توسط امنیت ملی بررسی گردد و نقاط ضعف آشکار شود.
رئیس جمهور به مسؤولین امنیتی دستور داد تا پولیس غزنی دوباره احیا شود و بهخاطر تامین امنیت بهتر شهر غزنی حوزه های امنیتی بیشتر ایجاد گردد.
منتقدان اما می گویند که اکنون پیدا کردن عمق توطئه هیچ کمکی به جبران جنایت هایی که علیه غزنی، مردم، اقتصاد، آرامش و امنیت و تمدن و تاریخ آن شد نخواهد کرد.
عمق توطئه باید زمانی شناسایی می شد که غزنی هنوز نفس می کشید و طعمه آتش ترور و جنایت و خواب و خیانت نشده بود.
به راستی عمق توطئه کجاست؟
عمق توطئه دقیقا جایی است که پس از کشتار و جنگ و جنایت و سقوط شهرها و تسلط تروریزم و نابودی زیرساخت ها و آوارگی هزاران نفر و کشته و زخمی شدن صدها نظامی و غیر نظامی و برباد رفتن آبرو و اعتبار و حیثیت و مشروعیت یک دولت، تازه به این فکر بیفتیم که به راستی عمق توطئه کجاست.
عمق توطئه این است که کسی سال ها بحران و جنگ و بی ثباتی و تهدید و ترور را در غزنی جدی نگرفت.
عمق توطئه این است که علیرغم هشدارهای پیوسته و مکرر مردم و نمایندگان آنها در شوراهای ملی و ولایتی، دولت های محلی و مرکزی، هیچ توجه و تلاشی برای جلوگیری از بروز فاجعه نکردند.
اکنون که شهر ویران شده، تروریست ها به آنچه می خواستند رسیدند، انبارهای تسلیحات و مهمات، تاراج شد، زندانیان فرار کردند، مراکز مهم و تاریخی و دفاتر دولتی به آتش کشیده شدند و مردم مصیبت دیده غزنی اموال و دارایی ها و عزیزان و اعضای خانواده خود را از دست دادند و در کوه و بیابان آواره شدند، علاج واقعه بعد از وقوع، چه منطقی دارد و چه دردی را دوا می کند؟
عمق توطئه این است که رییس جمهور باشی و در طول پنج روز جنگ غزنی، حتی از تشکیل یک اتاق مدیریت بحران، امتناع کنی. فرمانده کل قوای مسلح باشی؛ ولی به نیروهای امنیتی اجازه عملیات بر ضد تروریست ها را ندهی. رییس دولت باشی؛ اما به هشدارهای مکرر اعضای دولت و نمایندگان مردم در قبال وخامت اوضاع، توجهی نکنی. هم پیمان استراتژیک امریکا و ناتو باشی؛ ولی نتوانی از عهده مهار چند تروریست پابرهنه و آماتور برآیی.
عمق توطئه این است که غزنی ماه ها در محاصره تروریست های تا بن دندان مسلح چند ملیتی بود و با سقوط پسته ها و ولسوالی ها و انسداد مسیرها و تحمیل تلفات سنگین و خونین بر نیروهای امنیتی و مردم، روز به روز دایره محاصره شهر، تنگ و تنگ تر می شد؛ اما دولت مرکزی، آگاهانه چشم خود را به روی همه این رویدادها و نشانه ها بست تا توطئه ای که اکنون و پس از فاجعه در جستجوی عمق آن است، به طور کامل به بار و بر بنشیند و در پی آن، رییس جمهور و خدم و حشم اش بروند و به روح شهدا «اتحاف دعا» کنند.
بی تردید این فرمان نیز همانند بسیاری دیگر از فرمان ها روی کاغذ باقی خواهد ماند و عمق توطئه هرگز شناسایی و اندازه گیری نخواهد شد؛ زیرا توطئه عمیق تر از آن است که باید شناسایی و اندازه گیری شود. ریشه های این توطئه در سیاست های کلان امنیتی دولت و پروژه های پیچیده قدرت های خارجی حاکم بر سرنوشت افغانستان قرار دارد و چه کسی می تواند از آن پرده بردارد و آن را خنثی و رسوا کند؟
در این جلسه ابتدا رییس ستاد ارتش گزارشی از وضعیت امنیتی و چگونگی عملیات تصفیهای نجات را به رئیس جمهور ارائه کرد.
جنرال شریف یفتلی گفت که عملیات تصفیهای نجات در غزنی جریان دارد و به شکل درست مدیریت می شود.
وی افزود که امنیت شهر به حالت عادی برگشته و کمربندهای امنیتی در بخش های مختلف شهر ایجاد شده است.
رئیس جمهور غنی پس از شنیدن گزارش امنیتی، ضمن اتحاف دعا به روح شهدای نیروهای امنیتی بر ایجاد هماهنگی بیشتر میان این نیروها تاکید کرد و گفت: عمق توطئه غزنی توسط امنیت ملی بررسی گردد و نقاط ضعف آشکار شود.
رئیس جمهور به مسؤولین امنیتی دستور داد تا پولیس غزنی دوباره احیا شود و بهخاطر تامین امنیت بهتر شهر غزنی حوزه های امنیتی بیشتر ایجاد گردد.
منتقدان اما می گویند که اکنون پیدا کردن عمق توطئه هیچ کمکی به جبران جنایت هایی که علیه غزنی، مردم، اقتصاد، آرامش و امنیت و تمدن و تاریخ آن شد نخواهد کرد.
عمق توطئه باید زمانی شناسایی می شد که غزنی هنوز نفس می کشید و طعمه آتش ترور و جنایت و خواب و خیانت نشده بود.
به راستی عمق توطئه کجاست؟
عمق توطئه دقیقا جایی است که پس از کشتار و جنگ و جنایت و سقوط شهرها و تسلط تروریزم و نابودی زیرساخت ها و آوارگی هزاران نفر و کشته و زخمی شدن صدها نظامی و غیر نظامی و برباد رفتن آبرو و اعتبار و حیثیت و مشروعیت یک دولت، تازه به این فکر بیفتیم که به راستی عمق توطئه کجاست.
عمق توطئه این است که کسی سال ها بحران و جنگ و بی ثباتی و تهدید و ترور را در غزنی جدی نگرفت.
عمق توطئه این است که علیرغم هشدارهای پیوسته و مکرر مردم و نمایندگان آنها در شوراهای ملی و ولایتی، دولت های محلی و مرکزی، هیچ توجه و تلاشی برای جلوگیری از بروز فاجعه نکردند.
اکنون که شهر ویران شده، تروریست ها به آنچه می خواستند رسیدند، انبارهای تسلیحات و مهمات، تاراج شد، زندانیان فرار کردند، مراکز مهم و تاریخی و دفاتر دولتی به آتش کشیده شدند و مردم مصیبت دیده غزنی اموال و دارایی ها و عزیزان و اعضای خانواده خود را از دست دادند و در کوه و بیابان آواره شدند، علاج واقعه بعد از وقوع، چه منطقی دارد و چه دردی را دوا می کند؟
عمق توطئه این است که رییس جمهور باشی و در طول پنج روز جنگ غزنی، حتی از تشکیل یک اتاق مدیریت بحران، امتناع کنی. فرمانده کل قوای مسلح باشی؛ ولی به نیروهای امنیتی اجازه عملیات بر ضد تروریست ها را ندهی. رییس دولت باشی؛ اما به هشدارهای مکرر اعضای دولت و نمایندگان مردم در قبال وخامت اوضاع، توجهی نکنی. هم پیمان استراتژیک امریکا و ناتو باشی؛ ولی نتوانی از عهده مهار چند تروریست پابرهنه و آماتور برآیی.
عمق توطئه این است که غزنی ماه ها در محاصره تروریست های تا بن دندان مسلح چند ملیتی بود و با سقوط پسته ها و ولسوالی ها و انسداد مسیرها و تحمیل تلفات سنگین و خونین بر نیروهای امنیتی و مردم، روز به روز دایره محاصره شهر، تنگ و تنگ تر می شد؛ اما دولت مرکزی، آگاهانه چشم خود را به روی همه این رویدادها و نشانه ها بست تا توطئه ای که اکنون و پس از فاجعه در جستجوی عمق آن است، به طور کامل به بار و بر بنشیند و در پی آن، رییس جمهور و خدم و حشم اش بروند و به روح شهدا «اتحاف دعا» کنند.
بی تردید این فرمان نیز همانند بسیاری دیگر از فرمان ها روی کاغذ باقی خواهد ماند و عمق توطئه هرگز شناسایی و اندازه گیری نخواهد شد؛ زیرا توطئه عمیق تر از آن است که باید شناسایی و اندازه گیری شود. ریشه های این توطئه در سیاست های کلان امنیتی دولت و پروژه های پیچیده قدرت های خارجی حاکم بر سرنوشت افغانستان قرار دارد و چه کسی می تواند از آن پرده بردارد و آن را خنثی و رسوا کند؟