اعتصاب غذای معترضان هلمندی با پادرمیانی علمای دینی پایان یافت؛ ولی تجمع اعتراضی آنها همچنان ادامه دارد.
معترضان هلمندی سه روز قبل زمانی دست به اعتصاب غذا زدند که خواست آنها مبنی بر آتشبس دو روزه از سوی گروه طالبان رد شد. کمپاین "جنبش مردمی صلح" زمانی آغاز شد که انفجار بمب روز سوم نوروز در مقابل ورزشگاه شهر لشکرگاه مرکز هلمند دستکم ۱۵ کشته و دهها زخمی بر جا گذاشت. مردم این ولایت در واکنش به این رویداد از مناطق مختلف به لشکرگاه آمده و خیمه تحصن برپا کردند.
قرار بود که روز پنجشنبه ۹ حمل، معترضان مسیر ۲۰۰ کیلومتری میان لشکرگاه و موسی قلعه را که در کنترل طالبان است، پیاده بپیمایند.
طالبان در واکنش به برنامه راهپیمایی آنها با بیان اینکه نبرد آنها برای "تامین صلح" است و "اشغال امریکایی" آنها را وادار به جنگ کرده، از مردم هلمند خواستند تا در مقابل پایگاه امریکایی در هلمند دست به تظاهرات اعتراضی بزنند.
شاید در جهان، بی سابقه باشد که معترضان ضد جنگ، دست به اعتصاب غذا بزنند. اعتصاب غذا آخرین سلاح و ابزار کسانی است که از یک وضعیت، به جان رسیده اند و در عین حال، هیچ ابزار و امکان دیگری برای مبارزه با وضعیت حاکم نیز ندارند و مجبور اند از جان شان، مایه بگذارند.
هلمند در ۱۷ سال گذشته، مرکز اصلی جنگی غیر انسانی و تحمیلی از خارج بوده است؛ جنگی که هیچیک از طرف های آن، ربطی به مردم هلمند ندارند و برای آنها نمی جنگند؛ اما هزینه اصلی این جنگ ناعادلانه و غیر انسانی را مردم سیه بختی می پردازند که هیچکس از آنها حمایت نمی کند.
جنگ در هلمند به همان اندازه، نامربوط و تحمیلی از خارج است که کشتزارهای وسیع خشخاش و کارخانه های تولید انبوه مواد مخدر جهان در آن ولایت.
سهم مردم و کشاورزان هلمندی از کاشت و تولید مواد مخدر، فقط بدنامی و شرمساری بین المللی و البته گسترش آرام اپیدمی بنیان برانداز اعتیاد است، سود این تجارت سیاه و پولساز به جیب مافیای بین المللی، ارتش های قدرتمند جهان، طرف های جنگ تروریزم و ضد تروریزم و سازمان های استخباراتی منطقه و جهان می رود.
این چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد.
پس مردم هلمند، به جان رسیده اند، از تروریزم، از ضد تروریزم، از مواد مخدر، از جنگ، از ناامنی و کشتار و بمب گذاری و بمباران های کور و مرگبار و بی هدف، از تلاشی های خصوصی، از بازرسی های شبانه، از مرگ و قتل فجیع غیر نظامیان، زنان و کودکان.
صدای صلح خواهی این مردم را همه کسانی باید بشنوند که به نحوی بر آتش جنگی تحمیلی و دروغین در این سرزمین، می دمند.
در این میان، طالبان هم درست می گویند که معترضان باید در برابر پایگاه های امریکایی، تظاهرات کنند؛ زیرا اگر امریکایی ها نباشند، تروریست ها هم بهانه ای برای جنگ، پیدا نمی کنند؛ ضمن آنکه همگان می دانند که مبارزه با تروریزم، یک پوشش کاذب و جعلی است؛ همان گونه که مبارزه با مواد مخدر، یک دروغ بزرگ و بی ریشه است.
بنابراین، مردم هلمند معترض اند هم به تروریست ها و هم به جبهه ضد تروریزم به رهبری امریکا.
آنها صلح می خواهند. آرامش در سرزمین خود و زندگی آزاد و آرام در خانه خویش.
کسانی که این حق را از آنها دریغ کرده اند، مسؤول وضعیتی هستند که آنان را مجبور به تحصن و اعتراض و اعتصاب کرده اند.
مردم هلمند به یک ابزار انسانی و مدنی برای مبارزه با جنگی غیر انسانی متوسل شده اند و این همان چیزی است که به مبارزه آنها اهمیتی شاخص می بخشد و لزوم حمایت از آن را به وظیفه ای ملی برای همه مردم افغانستان، بدل می کند.
معترضان هلمندی سه روز قبل زمانی دست به اعتصاب غذا زدند که خواست آنها مبنی بر آتشبس دو روزه از سوی گروه طالبان رد شد. کمپاین "جنبش مردمی صلح" زمانی آغاز شد که انفجار بمب روز سوم نوروز در مقابل ورزشگاه شهر لشکرگاه مرکز هلمند دستکم ۱۵ کشته و دهها زخمی بر جا گذاشت. مردم این ولایت در واکنش به این رویداد از مناطق مختلف به لشکرگاه آمده و خیمه تحصن برپا کردند.
قرار بود که روز پنجشنبه ۹ حمل، معترضان مسیر ۲۰۰ کیلومتری میان لشکرگاه و موسی قلعه را که در کنترل طالبان است، پیاده بپیمایند.
طالبان در واکنش به برنامه راهپیمایی آنها با بیان اینکه نبرد آنها برای "تامین صلح" است و "اشغال امریکایی" آنها را وادار به جنگ کرده، از مردم هلمند خواستند تا در مقابل پایگاه امریکایی در هلمند دست به تظاهرات اعتراضی بزنند.
شاید در جهان، بی سابقه باشد که معترضان ضد جنگ، دست به اعتصاب غذا بزنند. اعتصاب غذا آخرین سلاح و ابزار کسانی است که از یک وضعیت، به جان رسیده اند و در عین حال، هیچ ابزار و امکان دیگری برای مبارزه با وضعیت حاکم نیز ندارند و مجبور اند از جان شان، مایه بگذارند.
هلمند در ۱۷ سال گذشته، مرکز اصلی جنگی غیر انسانی و تحمیلی از خارج بوده است؛ جنگی که هیچیک از طرف های آن، ربطی به مردم هلمند ندارند و برای آنها نمی جنگند؛ اما هزینه اصلی این جنگ ناعادلانه و غیر انسانی را مردم سیه بختی می پردازند که هیچکس از آنها حمایت نمی کند.
جنگ در هلمند به همان اندازه، نامربوط و تحمیلی از خارج است که کشتزارهای وسیع خشخاش و کارخانه های تولید انبوه مواد مخدر جهان در آن ولایت.
سهم مردم و کشاورزان هلمندی از کاشت و تولید مواد مخدر، فقط بدنامی و شرمساری بین المللی و البته گسترش آرام اپیدمی بنیان برانداز اعتیاد است، سود این تجارت سیاه و پولساز به جیب مافیای بین المللی، ارتش های قدرتمند جهان، طرف های جنگ تروریزم و ضد تروریزم و سازمان های استخباراتی منطقه و جهان می رود.
این چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد.
پس مردم هلمند، به جان رسیده اند، از تروریزم، از ضد تروریزم، از مواد مخدر، از جنگ، از ناامنی و کشتار و بمب گذاری و بمباران های کور و مرگبار و بی هدف، از تلاشی های خصوصی، از بازرسی های شبانه، از مرگ و قتل فجیع غیر نظامیان، زنان و کودکان.
صدای صلح خواهی این مردم را همه کسانی باید بشنوند که به نحوی بر آتش جنگی تحمیلی و دروغین در این سرزمین، می دمند.
در این میان، طالبان هم درست می گویند که معترضان باید در برابر پایگاه های امریکایی، تظاهرات کنند؛ زیرا اگر امریکایی ها نباشند، تروریست ها هم بهانه ای برای جنگ، پیدا نمی کنند؛ ضمن آنکه همگان می دانند که مبارزه با تروریزم، یک پوشش کاذب و جعلی است؛ همان گونه که مبارزه با مواد مخدر، یک دروغ بزرگ و بی ریشه است.
بنابراین، مردم هلمند معترض اند هم به تروریست ها و هم به جبهه ضد تروریزم به رهبری امریکا.
آنها صلح می خواهند. آرامش در سرزمین خود و زندگی آزاد و آرام در خانه خویش.
کسانی که این حق را از آنها دریغ کرده اند، مسؤول وضعیتی هستند که آنان را مجبور به تحصن و اعتراض و اعتصاب کرده اند.
مردم هلمند به یک ابزار انسانی و مدنی برای مبارزه با جنگی غیر انسانی متوسل شده اند و این همان چیزی است که به مبارزه آنها اهمیتی شاخص می بخشد و لزوم حمایت از آن را به وظیفه ای ملی برای همه مردم افغانستان، بدل می کند.