از هشتم مارچ به عنوان «روز جهانی زن» تجلیل میشود. پس از حمله امریکا به افغانستان، این رویداد در افغانستان نیز همهساله، گرامی داشته میشود.
اگرچه تجلیل از مقام و کرامت زن به عنوان مادر، همسر، خواهر و پرورشدهنده مردان بزرگ و نامدار و تاریخساز، نه در یک روز خلاصه میشود و نه با نامگذاری یک روز خاص برای این منظور، حق بزرگ زنان بر جامعه بشری، ادا میگردد؛ با این حال، ۸ مارچ، پیش از آنکه یک بهانه نیکو برای تکریم و بزرگداشت از مقام مادر و زن باشد، حامل یک ارزش و پیام فرهنگی است؛ ارزش و پیامی که هیچگونه همخوانی و سنخیتی با باورها، ارزشها و سنتهای اجتماعی و فرهنگی مسلمانان و به ویژه مردم افغانستان ندارد.
همانگونه که مارچ، ماهی غریب و بیگانه در تقویم دیرسال خورشیدی ماست، ۸ مارچ هم یک پروژه فرهنگی وارداتی و تحمیلی محسوب میشود.
در اسلام و افغانستان، زنان بزرگ و نامدار و تاریخساز و حماسهآفرین زیادی هستند که شایسته است، نام و یاد شان گرامی داشته شود و به مناسبت تولد یا یکی دیگر از رویدادهای بارز و برجسته زندگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شان، از مقام زن نیز بزرگداشت به عمل آید.
برای درک این مهم، مثالی ساده میزنیم. تصور کنید روز میلاد حضرت زهرا (س)؛ دخت گرامی پیامبر (ص)، همسر بزرگوار امام علی (ع) و مادر ائمه معصومین (ع) در امریکا یا کانادا به عنوان روز جهانی زن، تجلیل شود.
آیا دولت و مردم آن کشورها حاضر اند این امر را به عنوان یک مناسبت همهشمول و فراگیر جهانی بپذیرند و در کنار مسلمانان، از آن بزرگداشت به عمل آورند؟
بیتردید، پاسخ منفی است؛ اما این همان کاری است که ما در ۸ مارچ، همهساله در افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی انجام میدهیم، بدون آنکه به آن فکر کنیم و تبعات و پیامدهای ویرانگر پذیرش ارزشهای فرهنگی بیگانگان را برای فرهنگ و باور و سنتهای مان مورد سنجش و ارزیابی قرار دهیم.
در علوم اجتماعی به این پدیده، از خودبیگانگی یا الیناسیون میگویند و کاری که غرب برای تحمیل ۸ مارچ به عنوان «روز جهانی زن» انجام میدهد «تهاجم فرهنگی» خوانده میشود.
شما نیز دیدگاه تان در این باره را با ما و سایر مخاطبان آوا در میان بگذارید.
- آیا با ۸ مارچ به عنوان «روز جهانی زن» موافق هستید؟
- مسؤولیت ما در برابر ارزشها و باورهای دینی و ملی خود مان به ویژه در حوزه حقوق زن چیست؟
- چرا نباید به جای ۸ مارچ از یک مناسبت دینی و ملی خود برای تکریم از مقام زن، استفاده کنیم؟
اگرچه تجلیل از مقام و کرامت زن به عنوان مادر، همسر، خواهر و پرورشدهنده مردان بزرگ و نامدار و تاریخساز، نه در یک روز خلاصه میشود و نه با نامگذاری یک روز خاص برای این منظور، حق بزرگ زنان بر جامعه بشری، ادا میگردد؛ با این حال، ۸ مارچ، پیش از آنکه یک بهانه نیکو برای تکریم و بزرگداشت از مقام مادر و زن باشد، حامل یک ارزش و پیام فرهنگی است؛ ارزش و پیامی که هیچگونه همخوانی و سنخیتی با باورها، ارزشها و سنتهای اجتماعی و فرهنگی مسلمانان و به ویژه مردم افغانستان ندارد.
همانگونه که مارچ، ماهی غریب و بیگانه در تقویم دیرسال خورشیدی ماست، ۸ مارچ هم یک پروژه فرهنگی وارداتی و تحمیلی محسوب میشود.
در اسلام و افغانستان، زنان بزرگ و نامدار و تاریخساز و حماسهآفرین زیادی هستند که شایسته است، نام و یاد شان گرامی داشته شود و به مناسبت تولد یا یکی دیگر از رویدادهای بارز و برجسته زندگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شان، از مقام زن نیز بزرگداشت به عمل آید.
برای درک این مهم، مثالی ساده میزنیم. تصور کنید روز میلاد حضرت زهرا (س)؛ دخت گرامی پیامبر (ص)، همسر بزرگوار امام علی (ع) و مادر ائمه معصومین (ع) در امریکا یا کانادا به عنوان روز جهانی زن، تجلیل شود.
آیا دولت و مردم آن کشورها حاضر اند این امر را به عنوان یک مناسبت همهشمول و فراگیر جهانی بپذیرند و در کنار مسلمانان، از آن بزرگداشت به عمل آورند؟
بیتردید، پاسخ منفی است؛ اما این همان کاری است که ما در ۸ مارچ، همهساله در افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی انجام میدهیم، بدون آنکه به آن فکر کنیم و تبعات و پیامدهای ویرانگر پذیرش ارزشهای فرهنگی بیگانگان را برای فرهنگ و باور و سنتهای مان مورد سنجش و ارزیابی قرار دهیم.
در علوم اجتماعی به این پدیده، از خودبیگانگی یا الیناسیون میگویند و کاری که غرب برای تحمیل ۸ مارچ به عنوان «روز جهانی زن» انجام میدهد «تهاجم فرهنگی» خوانده میشود.
شما نیز دیدگاه تان در این باره را با ما و سایر مخاطبان آوا در میان بگذارید.
- آیا با ۸ مارچ به عنوان «روز جهانی زن» موافق هستید؟
- مسؤولیت ما در برابر ارزشها و باورهای دینی و ملی خود مان به ویژه در حوزه حقوق زن چیست؟
- چرا نباید به جای ۸ مارچ از یک مناسبت دینی و ملی خود برای تکریم از مقام زن، استفاده کنیم؟