فرمانده امریکایی نیروی هوایی ناتو در افغانستان میگوید که با کاهش نیروهای امریکایی در سوریه و عراق، افغانستان به محور عملیات هوایی این کشور تبدیل خواهد شد.
جیمز هکر میگوید که بعد از «پیروزیهای» اخیر در سوریه و عراق، اینک افغانستان به مرکز تلاشهای فرماندهی مرکزی نیروهای امریکا تبدیل شده است.
به گفته جنرال هکر، گرچه در ماههای اخیر، اکثر حملات را قوای هوایی افغانستان انجام داده اند؛ اما نیروهای ناتو در سال ۲۰۱۷ میلادی به طور میانگین ۲۵ حمله را در هفته انجام دادهاند.
این در حالی است که فرماندهی مرکزی نیروهای امریکا روز سه شنبه این هفته اعلام کرد که در شمال افغانستان حملات هوایی تازهای را بر مواضع طالبان انجام داده است.
در این حملات جنگندههای پهنپیکر بی- ۵۲ امریکایی نیز شرکت داشتند.
این در حالی است که آغاز دوباره مأموریت جنگی نیروهای خارجی به ویژه رویکرد و اتکای محوری این نیروها بر حملات هوایی، نگرانیهای گستردهای را در خصوص نقض حقوق بشر، ارتکاب جنایت جنگی، زیر پا گذاشتن حق حاکمیت ملی افغانستان، کشتار بیرویه و فاجعهبار غیر نظامیان و... را در پی داشته است.
ناظران حوزه حقوق بشر می گویند که استراتژي مبتنی بر نظامی گری ترامپ، در نظر دارد تا اختیارات فرماندهان نظامی امریکایی و ناتو در افغانستان را به طور کم سابقه ای افزایش دهد و این امر، از هم اکنون نگرانی های وسیعی را در قبال داشته است.
منتقدان نسبت به بازگشت دورانی هشدار می دهند که زنان و کودکان مردم افغانستان به بهانه مبارزه امریکا با تروریزم و طالبان، به خاک و خون کشیده می شدند و نظامیانی که عامل ارتکاب آن جنایات محسوب می شدند، در پناه مصونیت قضایی، از هر گونه پیگرد کیفری، در امان بودند.
کارشناسان مسایل نظامی نیز می گویند که بی تردید در جغرافیای کوهستانی و طبیعت سنگللاخی افغانستان، استفاده از نیروی هوایی یکی از لوازم ضروری و مهم جنگ با تروریزم محسوب می شود؛ به ویژه در شرایطی که دشمن، عملا به جنگ پارتیزانی می پردازد و از نبردهای منظم و رویارو، آگاهانه احتراز می کند. با این حال، از دید آنان، امریکا و هم پیمانان آن کشور در ناتو به دلیل عدم درک درست از مناطق افغانستان از یکسو و نداشتن کمترین دغدغه ای نسبت به پیامدهای کیفری و واکنش های حقوق بشری اقدامات و جنایت های شان علیه غیر نظامیان و زیر پا گذاشتن قوانین، اصول، ارزش ها، اعتقادات و باورهای برین و مقدس مردم افغانستان، شایسته نیستند که با استفاده از صلاحیت هایی که امریکا –نه حکومت یا پارلمان یا دستگاه قضایی افغانستان- برای شان تعریف می کند، این مسؤولیت خطیر و مهم را بر عهده بگیرند.
از دید این گروه از ناظران، امریکا اگر صادقانه به دنبال سرکوب دشمنان آشتی ناپذیر افغانستان از راه استفاده از حملات گسترده و کوبنده هوایی است، لزوما نباید از هواپیماهای بی- ۵۲ یا بمب های مادر و... استفاده کند. آسان ترین، کم هزینه ترین و زودبازده ترین راه این اقدام، تقویت زیرساخت های نیروهای مسلح افغانستان می باشد.
افغانستان، زمانی نه چندان دور، یکی از قدرتمندترین نیروهای هوایی را در منطقه دارا بود. بنابراین، این ظرفیت در حال حاضر نیز وجود دارد که نیروی هوایی ارتش افغانستان به سرعت، مجهز و آماده شده و مسؤولیت پشتیبانی هوایی از نیروهای زمینی را رأسا و بدون نیاز به کمک نیروهای خارجی بر عهده بگیرد.
این امر، هم هزینه های نظامی جنگ افغانستان برای امریکا و هم پیمانانش را کاهش می دهد، هم موجب تقویت و تجهیز زیربناهای امنیتی افغانستان از طریق قدرتمندتر شدن نیروهای امنیتی کشور می شود و هم از ابعاد حقوق بشری جنگ می کاهد و غیر نظامیان، زنان و کودکان افغانستان، با خاطری آسوده، به زندگی شان ادامه می دهند، بدون آنکه نسبت به بمباران های کور و بی هدف نیروهای خارجی یا غرش های نابه هنگام و بی دلیل جنگنده های پهن پیکر بی- ۵۲ و.... بیمناک باشند.
با وجود این، منتقدان می گویند که امریکا نمی خواهد نیروهای امنیتی افغانستان خودکفا شوند. از سوی دیگر، تجربه ۱۷ سال گذشته نشان داده که جان غیر نظامیان افغانستان، هیچگاه برای امریکا و شرکایش مهم نبوده است و مهم تر از همه اینها اینکه امریکا خواستار پایان جنگ نیست و این مهم ترین دلیلی است که می تواند حضور درازمدت و دایمی نیروهای خارجی در افغانستان را توجیه کند.
با این حساب، سایه بی – ۵۲ تا مدت های طولانی همچنان بر امنیت افغانستان، مستولی خواهد بود.