دفتر والی ولایت فاریاب اعلام کرده که در درگیری میان نیروهای امنیتی و افراد گروه طالبان "۵۰ عضو این گروه کشته و بیشر از ۳۰ نفر زخمی" شدهاند.
همایون فوزی؛ والی فاریاب در صفحه رسمی فیسبوک خود نوشته که در عملیات نیروهای امنیتی به نام "نوید ۸" در ولسوالی خواجه سبزپوش این ولایت، هشت روستا از وجود نیروهای طالبان پاکسازی شده است.
او افزوده که بیشتر نیروهای طالبان در درگیری زمینی و حمله هوایی نیروهای امینتی کشته و زخمی شدهاند.
والی فاریاب افزوده که در میان کشته شدگان ۱۲ نفر از فرماندهان گروههای تروریستی نیز شامل هستند.
والی فاریاب افزوده که در این عملیات شماری از موترهای نیروهای تروریستی منهدم و مقداری از اسلحه و مهمات آنها نیز به دست نیروهای امنیتی افتاده است.
این مقام محلی مدعی شده که در این درگیری به نیروهای غیر نظامی صدمه نرسیده و فقط یک نفر از نیروهای امنیتی زخمی شده است.
در این میان، این تنها فاریاب نیست که گفته می شود در یک روز این میزان از نیروهای طالبان در آن، کشته می شوند؛ از غزنی و هلمند تا ننگرهار و بدخشان، همه روزه آمارهای مشابهی منتشر می شود.
نکته ای که توجه ناظران را جلب کرده، این است که این آمارها به ویژه پس از حمله های خونین اخیر کابل که طالبان مسؤولیت آن را بر عهده گرفتند، افزایش چشمگیری پیدا کرده اند.
کارشناسان، این پرسش را مطرح می کنند که آیا میان این آمار و رویدادهای خونین کابل، ارتباطی وجود دارد؟ آیا می توان نتیجه گرفت که راهبرد نظامی دولت در مصاف با تروریست ها، تغییری بی سابقه و ملموس، پیدا کرده است؟ آیا دولت واقعا مصمم است تا با استفاده از زور، طالبان را مجبور به پذیرش صلح و ترک مخاصمه کند؟
همه اینها در شرایط کنونی، پرسش هایی هستند که یافتن پاسخی قطعی برای آنها نیاز به زمان دارد؛ اما با این حال، به عقیده بسیاری از تحلیلگران، پروژه صلح یکجانبه ای که از سوی دولت و با حمایت قدرت های خارجی، کلید خورده بود، عملا شکست خورده است.
دولت با آن رویکرد نمی توانست به ثبات در کشور دست پیدا کند. نیروهای مسلح مخالف به ویژه طالبان، در طول چند سال گذشته آشکارا نشان داده اند که پاسخ زاری و تضرع و التماس دولت برای صلح را با بمب و انتحار و خون ریزی و خشونت داده اند.
پاکستان نیز همچنان بر این باور است که سیاست های اصولی دولت کابل در قبال مسایل کلان منطقه ای مانند خط دیورند، رابطه با هند، اتکا به نیروهای نظامی غربی، سوء ظن به اسلام آباد و... تغییر نمی کند؛ بنابراین، در حال حاضر، همچنان منافع خود را در حمایت از تروریزم و ایجاد بی ثباتی و ناامنی سازمان یافته و مستمر در افغانستان می بیند و حاضر نیست با پروژه صلح کابل، همدلی و همراهی صادقانه و واقعی نشان دهد.
از جانب دیگر، استراتژي دولت امریکا به عنوان فرمانده ائتلاف نظامی مستقر در افغانستان نیز به دنبال روی کار آمدن دونالد ترامپ، تغییر ملموسی را تجربه کرده است.
این امر از دید تحلیلگران، تأثیر زیادی روی مواضع کابل نسبت به طالبان و تروریزم داشته است.
ضمن آنکه در پی این تغییر، سازمان های مهم بین المللی مانند شورای امنیت سازمان ملل نیز به نحو آشکاری، از حالت انفعال و بی تفاوتی در قبال رویدادهای امنیتی افغانستان، خارج شده و با سیاست های کابل، همسویی نشان داده اند.
همه این عوامل، سبب شده تا راهبرد نظامی دولت در برابر تروریزم نیز تغییر کند و این تغییر، موجب دگردیسی در معادلات جنگ شده است.
در پی وقوع چند رویداد تروریستی خونین در کابل، مقام های ارشد دولت افغانستان به مناسبت های گوناگون اعلام کردند که دیگر با تروریست های آشتی ناپذیر که صلح را نمی پذیرند، مدارا نمی کنند و صلح را در میدان جنگ، جستجو خواهند کرد.
اگر این موضع، صادقانه باشد، از این پس باید شاهد تلفات سنگین تر طالبان و دیگر گروه های تروریستی در میدان نبرد باشیم؛ موضوعی که در نهایت شاید بتواند نظر پاکستان و طالبان را درباره صلح تغییر دهد.
در این میان اما یک ابهام همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند و آن اینکه آیا پیش از این، دولت افغانستان و نیروهای خارجی به رهبری امریکا، صادقانه با تروریزم مبارزه نمی کرده اند؟ اگر اینگونه بوده پس خونبهای هزاران نیروی امنیتی و ده ها هزار غیر نظامی بی گناه که در این سال ها قربانی شده اند، بر عهده چه کسی است؟