روز پنجشنبه هفتم جدی، تروریست های داعش، مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان و دفتر مرکزی خبرگزاری آوا را در کابل، آماج یک حمله تروریستی خونین قرار دادند که به شهادت و زخمی شدن نزدیک به ۱۵۰ نفر از خبرنگاران، فعالان فرهنگی و رسانه ای، دانشجویان، طلاب و نخبگان حوزه و دانشگاه، منجر شد.
امروز یکشنبه نیز یک حمله تروریستی دیگر در مراسم تشییع پیکر یک مقام سابق محلی در ننگرهار به وقوع پیوست که به کشته و زخمی شدن ده ها نفر انجامید.
مانند این دو حمله، هزاران حمله تروریستی دیگر در این سال ها بر علیه مردم، مراکز فرهنگی، کانون های اجتماعی، اجتماعات سیاسی، گرد همایی های مدنی و حتی مراسم عروسی و ختم مردم، رخ داده است.
این یعنی در افغانستان، امنیت نیست. این یعنی دولت نخواسته یا نتوانسته به درستی به آنچه در حوزه امنیت و آسایش مردم، بر عهده دارد، عمل کند. این یعنی هزاران نیروی خارجی مدعی مبارزه با تروریزم، تنها کاری که انجام نمی دهند، تأمین امنیت مردم و مبارزه با هسته های تروریستی است.
داعش از کوت و اچین و پچیراگام تا درزاب و قوش تپه و...، گسترده سیطره خود را توسعه داده است.
با این وجود، پس از حمله خونین روز پنجشنبه بر مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری آوا در کابل، موجی هدفمند و سازمان دهی شده، راه اندازی شده که هدف از آن، تلاش برای مقصر جلوه دادن مسؤولان مرکز تبیان و خبرگزاری آوا در برگزاری مراسم، بدون توجه به تمهیدات امنیتی لازم آن است.
برخی رسانه های مغرض که آشکارا در جبهه جنگ نرم به نفع داعش می جنگند، به این موج مدیریت شده، دامن می زنند. شماری از کاربران عوام زده و فاقد درک و تشخیص و تحلیل درست قضایا در شبکه های اجتماعی هم با این موج کاذب و ساختگی همراه می شوند و به این ترتیب، جنایتی که داعش بر علیه فعالان فرهنگی و رسانه ای، دانشجویان و غیر نظامیان بی دفاع مرتکب شده، در حاشیه باقی می ماند و حاشیه ای کاذب، از متن واقعی، فربه تر و برجسته تر جلوه داده می شود.
متأسفانه شماری از نهادهای دولتی نیز خواسته یا ناخواسته، با این موج توطئه گرانه همراه می شوند.
مثلا وزارت داخله، مدعی شده که همایش روز پنجشنبه مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان، با مسؤولان این وزارت، هماهنگ نشده بود.
این امر، دو معنا دارد: یکی اینکه عدم هماهنگی این همایش با وزارت داخله، یعنی مرکز تبیان به صورت «غیر قانونی» اقدام به برگزاری مراسم کرده است.
این در حالی است که آنچه روز پنجشنبه با حضور طیفی از دانشجویان، طلاب و فعالان حوزه و دانشگاه در دفتر مرکزی تبیان در کابل، جریان داشت، یک گفتمان ساده دانشجویی بود نه یک تجمع بزرگ سیاسی در سطح کلان.
از این گونه جلسات و گفتمان ها به صورت هفتگی همواره در دفتر تبیان و سایر مراکز فرهنگی مشابه برگزار می شود و طبق هیچ ماده قانونی، برگزاری آن، نیاز به کسب مجوز رسمی از نهادهای دولتی ندارد.
معنای دوم آنچه از سوی وزارت داخله مطرح شده، ممکن است این باشد که این وزارت و سایر دستگاه های امنیتی، خود را در قبال امنیت برنامه هایی که بدون هماهنگی و اطلاع آنها برگزار می شود، مسؤول نمی دانند و امنیت اینگونه برنامه ها، بر عهده نهاد و شخص برگزارکننده است.
این برای کسانی که دولت را در زمینه تأمین امنیت مردم و جلوگیری از رویدادهایی مانند حمله روز پنجشنبه، مقصر می شناسند، می تواند یک توجیه گمراه کننده باشد.
این در حالی است که دولت اولا باید مسؤولیت کلی و کلان خود در تأمین امنیت مردم و جلوگیری از ورود تروریست ها و تجهیزات مورد نیاز آنها برای انجام حملات انتحاری را بپذیرد و به آن عمل کند.
چگونه است که تروریست های انتحاری، به روایتی از ورای مرزهای مشترک با پاکستان، خود را به عمق شهر کابل؛ پایتخت می رسانند و به اهداف مورد نظر خود، آنگونه که می خواهند حمله می کنند؛ اما نهادهای امنیتی، کشفی و استخباراتی، پس از وقوع فاجعه، اقدام به انتشار اطلاعات و حتی هویت انتحارگران می کنند؟
نکته دوم اینکه تروریست هایی که روز پنجشنبه به خبرگزاری آوا و مرکز تبیان، حمله کردند، افزون بر انجام حملات انتحاری، در داخل کوچه نیز بمب کار گذاشته بودند. اگر در تأمین امنیت داخلی گفتمان دانشجویی، نهاد برگزارکننده، مسؤولیت داشت، مسؤولیت امنیت کوچه و خیابان بر عهده نیروهای امنیتی دولتی است. در فضای شکننده امنیتی کنونی، نهادهای استخباراتی و امنیتی، ناکارآمدی خود در جلوگیری از این اقدام تروریست ها را چگونه توجیه می کنند؟
موضوع سوم هم اینکه روزانه چندین حمله تروریستی با تفاوت هایی در ابعاد و آثار و آمار، در نقاط مختلف کشور، به وقوع می پیوندد –مانند آنچه امروز در ننگرهار رخ داد- که مسؤولیت آنها را گروه های تروریستی مشخصی مانند داعش، بر عهده می گیرند، در آن موارد نیز آیا قربانیان، در بی مبالاتی و سهل انگاری در تأمین امنیت خود، مقصر و مسؤول اند؟
در بلخ، تروریست ها توانستند به داخل قول اردوی شاهین که یک مرکز بزرگ نظامی دارای استحکامات قدرتمند امنیتی است، نفوذ کنند و نزدیک به ۱۵۰ نیروی امنیتی را شهید کنند، در آن مورد، چه کسی مسؤول بود؟
در کابل، تروریست انتحاری، هزاران کیلوگرام مواد انفجاری جا به جا شده خود را در چهارراه زنبق، منفجر کرد و صدها نفر را به خاک و خون کشاند؛ در حالی که نهادهای امنیتی آلمان و افغانستان، ماه ها قبل در جریان تدارک چنین حمله ای با مشخصات و جزئیات دقیق و حتی نوع وسیله نقلیه مورد استفاده در آن بودند؛ اما کاری برای جلوگیری از آن نکردند.
حمله به آموزشگاه مربوط به محافظت از رجال برجسته امنیت ملی و ده ها نمونه دیگر از این نوع، چه توجیهی دارد؟
با این حساب، ایجاد موج های مدیریت شده کاذب مانند آنچه پس از حمله پنجشنبه علیه آوا و تبیان، واقع شد، جز آنکه یک فرافکنی و فرار از مسؤولیت از سوی نهادهای امنیتی باشد، معنای دیگری ندارد.
این اقدام اما علیرغم ماهیت ریاکارانه ای که دارد، گرهی از بحران امنیتی کشور باز نمی کند.
بهتر است دولت و نهادهای امنیتی، مسؤولیت خود را صادقانه بپذیرند و به جای تغییر دادن جای قاتل و قربانی، برای پاسخ به پرسش های بی جواب مردم در بخش امنیت، راه روشن تری را برگزینند.