شماری از اعضای مجلس سنا میگویند که ملاهایی که نماز جنازه شهدای نیروهای امنیتی را نمیخوانند باید در ردیف طالبان و القاعده حساب شوند.
محمدعلم ایزدیار؛ معاون اول مجلس سنا اخیرا تاکید کرد که دولت باید روی برخی ملا امامانی که از خواندن نماز جنازه شهدای نیروهای امنیتی خودداری می کنند، مکث کرده و این مساله را جدی بگیرد.
آقای ایزدیار تاکید کرد که نیروهای امنیتی براساس اصول دین مبین اسلام در برابر تروریزم از خاک و وطن دفاع میکنند و دولت با کسانی که نماز جنازه آنان را نمیخوانند باید برخورد جدی نماید.
زلمی زابلی؛ دیگر عضو مجلس سنا نیز گفت:"ملا حاضر نشده نماز جنازه یک جنرال افغانستان را که در نتیجه حمله انتحاری طالبان در پکتیا شهید شده، بخواند؛ این خود یک دسیسه است و تا زمانی که مردم افغانستان از دولت حمایت نکند وضعیت امنیتی کشور بهبود نمی یابد".
گفته می شود ملا امام مسجد عیدگاه کابل در حضور رییس جمهور غنی حاضر نشده، بر پیکر فرمانده پولیس پکتیا نماز بخواند و نماز جنازه او را یک افسر امنیتی خوانده است.
به باور کارشناسان، این رویداد شاید در نوع خود کم سابقه باشد و خبر تکان دهنده ای به حساب می آید.
اگر چنین برداشتی درست باشد که علمایی که از خواندن نماز میت بر پیکرهای شهدای امنیتی، امتناع می کنند، خواندن نماز بر اجساد نیروهای امنیتی افغانستان را از نظر شرعی حرام می دانند، این امر می تواند ابعاد جنگ افغانستان را فراتر از یک اختلاف نظر صرفاً سیاسی گسترش دهد.
این کنش از سوی عالم نماها همچنین حاکی از آن است که این گروه به یک جریان افراط گرای واقعی تبدیل شده و نفوذ ایدئولوژی افراطی و بسیار خطرناک در بدنه این گروه، ممکن است کلیت روند صلح و حتی آینده ثبات سیاسی و همزیستی فرهنگی در افغانستان را با مشکلاتی بسیار جدی مواجه سازد.
از سوی دیگر، این عملکرد برخی عالم نماها نشان می دهد که ایدئولوژی سیاسی-عقیدتی تروریزم تکفیری، به گونه پررنگی در میان علما نیز نفوذ کرده و تمامی تصمیم گیری ها و عملکردهای این گروه بر پایه برداشتی بسیار افراطی از اسلام به قرائت وهابیت، صورت می گیرد.
به عقیده آگاهان، اگر این برداشت درست باشد، هرگونه صلحی با جریان های افراطی تروریستی نه تنها غیر ممکن است؛ بلکه از سوی دیگر، حتی آینده جنگ با آنها نیز ممکن است به تشدید هرچه بیشتر افراط گرایی و تروریزم در کشور دامن بزند و این چیزی است که بحران موجود را بسیار بیشتر از آنچه هست، عمیق تر و خطرناکتر می سازد.
دولت در کنار آنکه صلح را تنها راه برون رفت از وضعیت موجود می خواند، از سوی دیگر، به خاطر مجاب کردن مردم، افکار عمومی، رسانه ها، جامعه مدنی و بخش های از جامعه بین المللی هم که شده، همواره تاکید کرده است که مصالحه با طالبان، مشروط به حفظ دستاوردهای اخیر، احترام آن گروه به قانون اساسی موجود و قطع روابط آن گروه با شبکه القاعده است؛ اما رویداد تکان دهنده اخیر آشکارا نشان می دهد که مشکل فقط مشکل طالبان با دولت افغانستان یا آن چیزی که برخی سخنگویان و رهبران طالبان بعضاً اظهار می دارند صرفا حضور نیروهای خارجی نیست؛ بلکه تروریست ها و عمال آنها مانند علمایی که از نظر فکری مانند تروریست ها می اندیشند، با دولت و مردم افغانستان، مشکل ایدئولوژیک دارند و روابط آنها نه تنها با تروریزم قطع نشده؛ بلکه رویکرد سیاسی و عقیدتی تروریست ها و همچنین جریان افراط و سلفی های تندرو در میان آنها، نافذتر و عمیق تر شده است.
حرمت شرعی خواندن نماز بر جنازه های سربازان و مقام های امنیتی افغانستان و مهدورالدم بودن روحانیونی که دست به چنین کاری بزنند، در حالی اعمال می شود که به نظر نمی رسد در استراتژی صلح دولت افغانستان، برای مجاب کردن و یا تعدیل رویکردهای افراطی گروه های تروریستی، در ارائه خوانش مورد نظر آنان از اسلام و شریعت اسلامی، یک راهکار مناسب فرهنگی در نظر گرفته شده باشد.
از سوی دیگر، اگرچه به درستی مشخص نیست که در استراتژی صلح دولت افغانستان، چه امتیازاتی برای طالبانی که به روند صلح می پیوندند در نظر گرفته شده؛ اما جایگزین سازی ایدئولوژی افراط در منظومه فکری طالبان و نیروی نرم آنها مانند علمای همسو با آنها با بدیل های تعدیل شده دیگر، به نظر کاری فوق العاده دشوار و توانفرسا است؛ اما با توجه به رویداد اخیر، دشوارتر از هر کار دیگر، جداسازی تروریست ها و همفکران شان از قرائت انحرافی آنها از اسلام و شریعت است.
با این حساب آیا می توان به آینده روند صلح دولت، امیدوار بود؟