واکنش های گسترده و خشم آلود به توییت بحث برانگیز بهار جلالی؛ استاد دانشگاه امریکایی افغانستان و دختر علی احمد جلالی؛ وزیر پیشین داخله همچنان ادامه دارد.
او اخیرا در صفحه توییترش نوشته بود:«کسانی که افغانستان را در جریان جنگ دوم افغان- انگلیس به بریتانیا فروختند، باید به مغلولستان، جایی که از آن آمدهاند، برگردند.»
زمانی که شماری از کاربران توییتر از او در این مورد توضیح خواستند، او در پاسخ نوشت:«هزارهها! کسانی که در جنگ دوم افغان- انگلیس جاسوس بریتانیا بودند.» او در ادامه مخاطبانش را به کتاب «تاریخ نظامی افغانستان» از علی احمد جلالی، ارجاع داد و گفت آن را بخوانند.
بهار جلالی پس از آن که با واکنش های شدید مواجه شد، توییت خود را حذف کرد؛ اما در یک توییت جدید نوشت:«بعد از قرار گرفتن به عنوان قربانی یک توطئه خطرناک توسط مردمان افراطی که مملو از نفرت اند، من به نفرتافگنی متهم شدم.»
از واکنش های وسیع ابراز شده نسبت به این موضع گیری بهار جلالی اما برمی آید که او به درستی متهم به نفرت افکنی شده است؛ زیرا تعبیری رساتر از این در مورد نفرت پراکنی های نژادپرستانه او نمی توان پیدا کرد.
خانم جلالی با این توییت جنجالی نشان داده است که علیرغم برخورداری از تحصیلات عالیه دانشگاهی در غرب، هنوز هم در فضای مسموم و بسته و خفقان آور عصبیت های کور قرون وسطایی، نفس می کشد و به حضور متکثر اقوام در آیینه قانون اساسی و نظام جمهوری افغانستان، به محملی برای صف آرایی سایر اقوام در برابر یک قوم خاص می نگرد. این در حالی است که از دید یک فرد تحصیلکرده و روشن اندیش، وضعیت کنونی، بازتاب دهنده یک افغانستان دموکراتیک، در حال گذار و متعلق به همه قومیت های بومی ساکن این سرزمین است.
نکته ای که در این میان، وجود دارد این است که خانم جلالی، مخاطبانش را برای دریافت معنای پیام نفرت انگیزانه خود، به خواندن کتاب پدرش علی احمد جلالی ارجاع می دهد. این در حالی است که به عقیده منتقدان، در حوزه تاریخ سیاسی افغانستان معاصر، کتاب های زیادی نوشته شده که بی تردید به عنوان کتب مرجع، مورد توجه کانون های معتبر علمی و پژوهشی قرار دارند و در بسیاری از منابع تحقیقی پیرامون تاریخ سیاسی افغانستان در بیش از صد سال اخیر، این کتاب ها همواره مورد استناد و ارجاع قرار گرفته اند. بنا بر این، خانم جلالی خود نیاز به درک حقیقت و دریافت واقعیت های تاریخی افغانستان دارد و لازم است که به جز کتاب پدرش که جایگاه در خور توجهی در میان منابع تاریخی و پژوهشی نیز ندارد، بهتر است سایر منابع تاریخی افغانستان را نیز بخواند. شاید به این ترتیب، به درک بهتری از واقعیت برسد.
نکته دیگر اینکه خانم جلالی، به جای طرد و نفی نفرت انگیزانه قومیت های بومی ساکن این سرزمین که از قضا بیشتر از بسیاری از طیف های سیاسی و اجتماعی مدعی مالکیت انحصاری افغانستان، برای این سرزمین، جانفشانی کرده، هزینه داده و قربانی شده اند، ابتدا تکلیف خود را با وطن اول اش مشخص کند.
او که تحصیلکرده امریکا و تبعه آن کشور است و پدرش که علیرغم رسیدن به مدارج بالای حکومتی مانند وزارت داخله، هرگز از تابعیت امریکایی اش اعراض نکرد و اکنون که سفیر افغانستان در جرمنی است نیز پیش از آنکه افغان باشد، یک امریکایی است، برای احراز و اثبات وفاداری، تعلق خاطر و وابستگی صادقانه قلبی خود به افغانستان، تابعیت خارجی خود را لغو کنند و سپس در مورد قومیت هایی خط و نشان بکشند که در جنگ ها و بحران ها و مصیبت ها و انقلاب های بزرگ، همواره در این سرزمین ماندند، خون دادند، قربانی شدند؛ ولی به آغوش بیگانه پناه نبردند.
و موضوع آخر اینکه بگذارید این وطن دوباره وطن شود. هنوز زخم های خونچکان این سرزمین زخم خورده و مجروح، به تمامی التیام نیافته است. همه روزه خون جوانان این مرز و بوم به خاطر دفاع از امنیت، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی آن، به وسیله گرگ های هاری که برای بلعیدن آن، صف بسته اند، بر زمین می ریزد. هنوز چرخه اقتصاد بی رمق و در حال احتضار این کشور، با کمک های خارجی می چرخد. هنوز بقا و پایداری نظام سیاسی مان، وابسته به حضور نیروهای نظامی خارجی است و معلوم نیست، روزی اگر سایه سلطه بیگانه برچیده شود، چه سرنوشتی در انتظار این کشور خواهد بود.
در چنین شرایطی، وقتی یک فرد تحصیلکرده و جهان دیده، اینگونه با نفرت و تعصب، موضع می گیرد، چگونه باید انتظار داشته باشیم که این وطن دوباره وطن شود و بدون نیاز به کمک خارجی، روی پای خود بایستد؟