تاریخ انتشار :يکشنبه ۵ سنبله ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۱۵
کد مطلب : 148905
افغانستان؛ پایان طالبان، آغاز داعش؟

به دنبال اعلام استراتژی جدید امریکا برای افغانستان، فرمانده امریکایی نیروهای ناتو در افغانستان گفته که تا دو سال دیگر طالبان تمام مناطقی که اکنون زیر کنترل آنهاست را از دست خواهد داد.

جنرال جان نیکلسون گفته که در استراتژی جدید امریکا جدول زمانی تعیین نشده و نیروهای خارجی تا زمان ریشه‌کن کردن تروریست‌ها در افغانستان می‌مانند.

او افزوده که طالبان چاره‌ای جز حاضر شدن در پای میز مذاکره ندارند.

جنرال نیکلسون می‌گوید "داعش" در شرق افغانستان در نتیجه فشار نیروهای ضد تروریزم آمریکایی "نابود" شده و آنها سعی دارند که با توسل به فعالیت‌های تروریستی از جمله هدف قرار دادن غیرنظامیان در مساجد حضور خود را به نمایش بگذارند.

دونالد ترامپ، هفته گذشته اعلام کرد که نظامیان امریکایی از افغانستان خارج نخواهند شد. او دلیل این تصمیم را جلوگیری از قدرت گرفتن گروه‌های تروریستی عنوان کردو گفت بیرون شدن امریکا از افغانستان، این کشور را به شرایط قبل از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برمی گرداند و خلأ به وجودآمده ‌را "تروریست‌"ها پر خواهند کرد.

با این وجود، کارشناسان مسایل امنیتی هم به جدیت استراتژي ترامپ و هم به ضرب الاجل مضحک فرمانده امریکایی نیروهای خارجی در افغانستان در مورد انهدام یا اخراج طالبان از مناطق تحت اشغال خود، به دیده تردید نگاه می کنند.

ناظران در این باره با اشاره به اظهارات یک فرمانده بازنشسته امریکایی که به تازگی گفته است افغانستان به زودی، عرصه نبرد نیابتی ابرقدرت ها خواهد شد، تأکید می کنند که پروژه تروریزم در افغانستان، صرف نظر از اینکه چه نسخه ای در چه زمانی مورد نظر قدرت های بزرگ خارجی باشد، هیچگاه متوقف نخواهد شد.

از دید آنها این همان چیزی است که به تحقق راهبرد ناامنی کنترل شده قدرت های خارجی به رهبری امریکا در افغانستان منتهی می شود و برای نیل به این هدف، یک گروه تروریستی باید در بخش های وسیعی از افغانستان فعال باشد.

در این میان، شاید تاریخ مصرف طالبان نیز مانند آنچه در مورد القاعده اتفاق افتاد، به سر رسیده باشد و این بار، داعش، جایگزین طالبان شود؛ اما چیزی که هرگز تغییر نخواهد کرد، وضعیت امنیتی افغانستان خواهد بود.

ادعای این فرمانده نظامی امریکا در باره «نابودی» داعش در شرق افغانستان نیز با وجود خوش بینی مفرط او، از دید آگاهان، با توجه به واقعیت های جاری، یک آنالیز و ارزیابی به شدت اغراق آمیز و خوشبینانه به نظر می رسد.

تحلیلگران از سوی دیگر می گویند که نخستین قدم در مبارزه با تروریزم، حمایتی همه جانبه و صادقانه از نیروهای امنیتی است و این حمایت، ابتدا از دیدن درست و دقیق و مطابق با واقع ضعف ها، کاستی ها و نقاط آسیب پذیر این نیروها آغاز می شود. بنابراین، ابتدا باید روشن کرد که نشان دادن نارسایی ها هرگز به معنای تلاش برای تضعیف یا ضعیف نشان دادن این نیروها و انکار توانمندی، روحیه و تعهد میهنی آنها در مبارزه با دشمن این آب و خاک نخواهد بود.

با این مقدمه، بدون هیچگونه فضاسازی تبلیغاتی، باید این شجاعت را داشته باشیم که از کاستی ها و نارسایی هایی سخن بگوییم که به تروریست ها امکان داده است تا به نیروهای امنیتی افغانستان، ضربات سهمگین و غیر قابل جبرانی وارد کنند.

از حمله مرگبار تروریستی بر قول اردوی شاهین در بلخ تا تلفات ده ها نفری این نیروها در نبردهای کوچک در اقصا نقاط کشور، همه نشانه ها حاکی از آن است که نیروهای امنیتی افغانستان، از دوسال پیش تا امروز، همواره در موضع دفاع قرار داشته اند و این گروه های تروریستی هستند که ابتکار عمل را در میدان نبرد در اختیار دارند.

نفوذ پرسش برانگیز عناصر تروریستی به شهرهای بزرگ و مناطق امن و حفاظت شده و تحمیل تلفات سنگین بر نیروها و کارمندان دولتی، غیر نظامیان و مردم عادی به ویژه با رویکرد خوف انگیز نسل کشی و جنگ مذهبی نیز اگر از زد و بندهای پنهان و پشت پرده استخباراتی سازمان های اطلاعاتی منطقه و جهان و تبانی آشکار آنها با تروریزم، چشم پوشی کنیم، از یک منظر دیگر، نشان دهنده ضعف غیر قابل کتمان نهادهای امنیتی در کشف و شناسایی و پیشگیری و مهار این نوع رویدادهای خونین و مرگبار است.

بحران رهبری و فرماندهی، اپیدمی بنیان برانداز فساد، سایه سنگین سیاست و قومیت و رقابت های منفی و زیانبار سیاسی و جناحی نیز از دیگر مسایلی است که بر عملکرد نیروهای امنیتی در میدان نبرد، تأثیر گذاشته و آنها را بیش از هر زمان دیگری، از حمایت های لازم و به هنگام دولت، نیروهای ذخیره و پشتیبانی و مراکز فرماندهی مرکزی، محروم کرده است.

دوگانه رفتاری کشورهای کمک کننده و به اصطلاح دوستان و متحدان استراتژيک افغانستان در عرصه تقویت و تجهیز و تأمین نیازهای این نیروها هم از دیگر موضوعاتی بوده که عوارضی سنگین به همراه داشته و به ضعف و انفعال و آسیب پذیری آنها در نبردهای میدانی با تروریزم، کمک کرده است.

با این حساب، در شرایط کنونی، بسیار عجولانه و عمیقا خوش بینانه است اگر نتیجه گرفته شود که استراتژي جدید ترامپ، تنها چند روز پس از اعلام، وضعیت را در میدان های نبرد برای نیروهای امنیتی افغانستان، بهبود بخشیده و چشم انداز شکست طالبان طی دو سال آتی را پدید آورده است.

با این وصف، اگرچه در حال حاضر، چشم انداز شکستی برای نیروهای امنیتی وجود ندارد؛ اما با توجه به مشکلات و چالش های موجود، دورنمای «پیروزی» آنها بر تروریزم نیز بسیار تیره و غبارآلود به نظر می رسد.

ارزیابی فرمانده امریکایی نیروهای ناتو در مورد وضعیت طالبان و داعش هم درست همانند ارزیابی او در خصوص شرایط نیروهای امنیتی افغانستان، اغراق آمیز و دور از واقعیت های جاری است.

او مدعی است که طالبان به ویژه در جنوب، آسیب های سختی دیده اند و داعش هم در شرق «نابود» شده است! این در حالی است که کمتر ناظر منصف و بی طرفی می تواند این جمع بندی را باور کند و بپذیرد. جنوب همچنان مرکز اصلی قدرت طالبان محسوب می شود و ابتکار جنگ در جبهه جنوب کاملا در اختیار تروریست های طالبان می باشد.

نابودی داعش در شرق هم اگر «دروغ» نباشد، یک خیالبافی محض است و هیچ مستندی در این زمینه وجود ندارد. آنها به علاوه حضوری امن و مطمئن در چندین ولسوالی ننگرهار، دامنه فعالیت های خود را به مناطق دیگر از نورستان تا کنر و مناطق مرکزی و شمالی گسترش داده اندو این روند نشان می دهد که در چارچوب استراتژي ناامنی کنترل شده قدرت های خارجی، داعش می رود تا طی دو سال آینده، جای طالبان را بگیرد؛ همان گونه که در عراق، جای القاعده را گرفت.

https://avapress.net/vdce7v8znjh8eoi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما