جوزف دنفورد؛ رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا روز دوشنبه در یک سفر اعلام نشده به کابل آمد.
ماموریت "حمایت قاطع" ناتو در حساب رسمی توییترش نوشت که رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا قصد دارد که با شرکای افغان دیدار کرده و در ضمن تلاش های ماموریت "حمایت قاطع" ناتو را بررسی کند.
جنرال دنفورد در حالی به کابل سفر کرد که قرار است تا چند هفته دیگر استراتژی جدید امریکا برای مقابله با طالبان اعلام شود. گرچه پنتاگون هنوز در مورد سطح جدید نیروها تصمیم نگرفته است؛ اما گفته می شود وزارت دفاع امریکا مایل است سه تا پنج هزار نظامی دیگر به افغانستان اعزام کند.
جیمز متیس؛ وزیر دفاع امریکا، دو هفته پیش گفت:"امریکا در حال حاضر در وضعیت پیروزی در جنگ با طالبان نیست؛ اما این وضع به زودی تغییر می کند."
با این وجود، کارشناسان مسایل منطقه می گویند که هرگونه اقدام امریکا مبنی بر افزایش نیروهای نظامی خود در افغانستان، در شرایط دشوار و بحرانی کنونی، یک خطای استراتژيک خواهد بود و پای امریکا و هم پیمانانش، بیشتر از پیش در باتلاق افغانستان فروخواهد رفت.
دلایل زیادی برای تأیید و تثبیت این استدلال ارائه می شود. از جمله مهم ترین این دلایل، تجربه ای است که پیش از این، امریکا و ناتو در افغانستان از سر گذرانده؛ ولی نتیجه ای کسب نکرده اند.
افغانستان در یک مقطع، میزبان حدود ۱۲۰ هزار نیروی نظامی خارجی بود که اکثریت قابل توجه آنها را امریکایی ها تشکیل می دادند. آنها یا نخواستند یا نتوانستند بر تروریزم پیروز شوند و همین امر، شرایط را به زیان جبهه ضد تروریزم و به سود تروریست ها، تغییر داد؛ شرایطی که امروز فرماندهان امریکایی به صراحت از آن به عنوان «بن بست» یاد می کنند و می پذیرند که امریکا در افغانستان، در شرایط پیروزی بر طالبان قرار ندارد.
دومین استدلال مهمی که در این زمینه از سوی صاحب نظران، ارائه می شود، عدم مشارک مستقیم نیروهای امریکایی در جنگ با تروریزم است. این در حالی است که در زمانی که افغانستان میزبان بیش از ۱۰۰ هزار نظامی خارجی عمدتا امریکایی بود، آنها مستقیما رهبری جنگ با تروریزم را بر عهده داشتند و این نیروهای امنیتی افغانستان بودند که تحت فرمان آنها عمل می کردند و اجازه رهبری جنگ را نداشتند.
در آن شرایط، امریکا و هم پیمانانش نتوانستند تغییری راهبردی و دایمی را در جنگ با تروریزم به وجود آورند، بن بست را بشکنند، از باتلاق نجات پیدا کنند و بر تروریست ها پیروز شوند. با این حساب، در این شرایط که آنها نه به اندازه گذشته، نیروی نظامی فراوان دارند، نه در جنگ مستقیم با ترویزم، سهمی ایفا می کنند و نه به اندازه گذشته نسبت به تروریست ها شدت و سرسختی و خشونت به خرج می دهند، چگونه می توان با تغییر استراتژي امریکا و افزایش نیروهای نظامی اش در افغانستان، انتظار تغییر و بهبود وضعیت را داشت؟
صرف نظر از این مساله، در وضعیت جاری، افزایش نیروهای نظامی امریکا در افغانستان، تنها به بقا و استمرار تروریست ها و ادامه جنگ و ناامنی و بی ثباتی در کشور کمک خواهد کرد. این همان چیزی است که در پیام ملا هبت الله آخوندزاده؛ رهبر طالبان به مناسبت عید فطر هم کاملا مشهود بود.
رهبر طالبان در این پیام از امریکا خواسته است که "به جای مقابله" با طالبان "از راه های دیپلماتیک" مشکل خود را با این گروه حل کند.
در بخشی از پیام ملا هبت الله آمده است:"حضور امریکایی ها در افغانستان اکنون همه منطقه را ناآرام کرده است. هر قدر آنها بر حضور و افزایش نیروهای خود در افغانستان اصرار کنند، بی ثباتی در منطقه بیشتر افزایش می یابد."
بدیهی است که هرگز قرار نیست از موضع رهبر طالبان، حمایت شود؛ اما تجربه نشان داده است که حضور نیروهای خارجی در افغانستان، خود یکی از اصلی ترین محورهای ناامنی و جنگ در کشور بوده و این همان چیزی است که تروریست ها از آن به منظور پیشبرد اهداف خود در جنگ، یارگیری و جذب نیرو و انگیزه بخشیدن به نیروهای خود برای تخریب و کشتار و جنایت و ویرانگری زیر نام «جهاد» بیشترین استفاده تبلیغاتی را کرده اند.
پس ایده افزایش نیرو از هم اکنون محکوم به شکست است؛ به ویژه اگر تغییر استراتژي امریکا با تعهدات واقعی آن کشور در حوزه مبارزه با تروریزم به ویژه داعش و شبکه حقانی، اعمال فشار و وضع تحریم بر رژيم های حامی تروریزم مخصوصا پاکستان، سازش با قدرت های منطقه ای ذینفع در قضایای افغانستان، کمک به نیروهای امنیتی افغانستان و تجهیز و تقویت آنها به سلاح های سنگین و دوربرد و هواپیماهای نظامی و همچنین حمایت از ایجاد اصلاحات گسترده سیاسی در دولت به منظور مشارکت مردم و احزاب سیاسی در قدرت و جلوگیری از انحصارگرایی و استبداد قومی و حذف سازمان یافته مخالفان و احیای مردم سالاری همراه نباشد.