برخی اعضای شورای ملی در واکنش به نشر گزارش اخیر سازمان ملل در مورد افزایش تلفات کودکان در ۴ ماه اول سال جاری میلادی می گویند که این سازمان باید به روند صلح افغانستان کمک کند.
محیی الدین منصف؛ عضو مجلس سنا در این باره گفت:"آمار تلفات نه تنها از کودکان بلکه از همه مردم افغانستان به ویژه اقشار آسیب پذیر دیگر افزایش دارد؛ ولی سازمان ملل متحد باید تلاشهای خود را بر تامین صلح و امنیت در افغانستان متمرکز سازد".
آقای منصف افزود که سازمان ملل باید برای کنترل جنگ در افغانستان، کشورهای مداخله گر و حامیان تروریزم را بیشتر زیر فشار قرار دهد تا به روند صلح افغانستان کمک کند، در غیر آن مشکل تلفات افراد ملکی حل نخواهد شد.
به گفته وی، طالبان و گروههای تروریستی، به قوانین جنگی احترام نمی گذارند و به شمول کودکان به هیچ قشری رحم ندارند.
انتقاد مجلس سنا از نقش سازمان ملل در برابر برقراری صلح در افغانستان در حالی صورت می گیرد که پیش از این نیز کارشناسان بارها ابراز داشته اند که بحران جاری در افغانستان، معلول ۱۵ سال مدیریت و عملکرد نادرست سازمان هایی مانند ملل متحد است؛ سازمان هایی که به باور آگاهان، به مرور از رهبری و ابتکار عمل در عرصه مدیریت بحران های سیاسی، امنیتی، اجتماعی و اقتصادی افغانستان، کنار کشیده و جای خود را به چند بازیگر بزرگ بین المللی و منطقه ای داده اند.
به عقیده صاحب نظران، سازمان ملل متحد در این خصوص به گونه ای منفعلانه عمل کرده است که در بسیاری از موارد، حتی از کنار بدیهی ترین جنایت های ضد بشری تروریست های مسلح، به آسانی عبور کرده و به یک محکومیت ساده و بی مصرف و کلیشه ای اکتفا کرده است. این در حالی است که این سازمان، امکانات و پتانسیل نیرومندی برای در تنگنا قرار دادن رژیم های حامی تروریزم، آماج قرار دادن منابع تأمین مالی و تسلیحاتی تروریست ها و اعمال محدودیت و تحریم بر شریان های تغذیه ایدئولوژيک این گروه ها در اختیار دارد؛ اما در طول این سال ها حتی از درصد اندک این ظرفیت ها و امکانات هم استفاده نکرده است.
به عنوان نمونه، شورای امنیت سازمان ملل به خوبی می داند که پاکستان، نقش اصلی و کلیدی در حمایت از تروریزم بین المللی فعال در افغانستان دارد و اگر با تحریم و انزوای سنگین بین المللی مواجه شود و تنبیه گردد، بی تردید در نهایت ناگزیر خواهد شد که مسؤولانه تر عمل کند و دست از تجاوز به تمامیت ارضی و نقض حاکمیت ملی و ایجاد اختلال در امنیت داخلی افغانستان بردارد و به قواعد بین المللی حاکم بر روابط بین الدول، امنیت مرزها و اصول عدم مداخله، وفادار بماند.
از نظر منتقدان، در خصوص تأمین تسلیحات و نیازهای مالی نیروهای مسلح افغانستان نیز سازمان ملل متحد به ویژه شورای امنیت این سازمان، به مسؤولیت های خود عمل نکرده است. این در حالی است که اعضای شورای امنیت این سازمان، هرکدام از قدرت های بلامنازع نظامی در جهان هستند و در موارد دیگر، در صورتی که احساس کنند منافع راهبردی شان با خطر مواجه است و یا منافع حیاتی شان از مسیر تأمین تسلیحات و تجهیزات نظامی ارتش ها و گروه های مسلح، تضمین می شود، به سرعت وارد عمل می شوند و با صدور قطعنامه های سریع و صریح، تمهیدات حقوقی و اجرایی لازم را برای این امر فراهم می آورند؛ اما در مورد توجه به وضعیت نیروهای امنیتی افغانستان، با وجود آنکه دست کم سه عضو از پنج عضو دایم شورای امنیت، مستقیما در افغانستان نیروی نظامی دارند و با مسایل امنیتی کشور، درگیر اند، این شورا به مسؤولیت های معمول خود در این حوزه، عمل نکرده است.
آگاهان تأکید می کنند که این مسایل، موضع و نقش واقعی سازمان ملل در بحران افغانستان را زیر سؤال برده و با ابهام مواجه می کند و مانع از تحقق انتظارهای مشروعی می شود که هر عضو عادی و فعال این سازمان دارد.
البته این امر، پیش از هر چیزی نشانگر انفعال و کنش پذیری سازمان ملل متحد در برابر اراده مسلط قدرت های بزرگی است که بر تمامی شؤون و رؤوس این سازمان سایه انداخته اند.
درک این حقیقت، دشوار نیست. قدرت های بزرگ بارها نشان داده اند که هرگاه اراده کنند سازمان ملل را به ابزاری برای تأمین مشروعیت اقدامات سلطه جویانه خود تبدیل می کنند و اگر امکان تحقق سریع این مهم، فراهم نباشد –مانند آنچه در مورد اشغال عراق رخ داد- بی اعتنا به نقش و جایگاه این سازمان، به صورت یکجانبه اقدام می کنند.
با این حساب، در مورد نقش کمرنگ و کاملا سمبولیک و حاشیه ای این سازمان در افغانستان نیز بی تردید، عواملی مانند بی رغبتی قدرت های بزرگ، دخیل است و این، مایه تأسف و ناامیدی است؛ زیرا موجب می شود که نقش سازمان ملل به یک سازمان صرفا بشردوستانه و فاقد قدرت و صلاحیت، تقلیل پیدا کند.