حمایت از تروریزم منطقه ای و نیز فرامنطقه ای به وسیله ایالات متحده امریکا و متحدان منطقه ای و اروپایی آن، دیگر آن واقعیتی نیست که بشود آن را با پرده های انکار و تکذیب پوشانید و در این عرصه کار بجایی رسیده که از جبهه ترور و دهشت آفرینی در سطح منطقه و جهان به عنوان مدافعان حق و حقیقت یاد می شود و در عوض، این عنوان؛ یعنی تروریست و شورشگر به دولت و ملتهایی در سطح جهان بار و تحمیل می شود که بواقع برای اهداف دینی، میهنی و انسانی از آبرو و حیثیت خویش دفاع می کنند و در این مسیر ابداً به دخالت در امور دولتها و ملتهای دیگر فکر نمی کنند!.
سلسله حملات مرگبار و ویرانگر تروریستی در پیشرفته و قوی ترین کشورهای اروپایی در یکی دو سال اخیر که از طغیان داعش در منطقه می گذرد و دول غربی نیز چون کوه در پشت این گروه اهریمنی ایستاده، و به خصوص حمله دهشت بار دوشنبه شب در برلین، به روشنی حامل یک پیام واضح و آشکار برای همه ی جهانیان به خصوص دولتها و قدرتهای امریکایی و اروپایی است.
آن پیام روشن این است که مبادا سران غرب را توهم بردارد که تروریزم و خطرات ویرانگر آن چنانکه آنان می خواستند و می خواهند در درون کشورهای خاور میانه و به اصطلاح "منطقه خطر" محدود و منحصر نمی ماند و آتشی را که خود و متحدان خائن منطقه ای آنان برافروخته اند، شعله های آن قادر است تا خارج از مرزهای کشورهای منطقه نیز زبانه کشد و جان و مال و آسایش و آرامش دولتها و ملتهای غربی را نیز در کام خویش فرو ببلعد.
حمله دو روز پیش برلین که منجر به کشته شدن ۱۲ تن و زخمی شدن حدود ۳۰ نفر از اتباع کشور آلمان شد و طبق خبرها مسئولیت آن را نیز گروه تروریستی داعش بر عهده گرفت، یکبار دیگر دولتهای اروپایی را در شوک فرو برد و ملل این قاره بزرگ و متمدن را شدیداً نگران کرد.
وقایع اسفباری که در عرض این دو سه سال در کشورهای اروپایی در جریان است و تروریزم از ملل این قاره قربانی می گیرد، دقیقاً بی اعتنایی و بی تفاوتی دولتهای غربی در قبال هشدارهای سران و مقامات دولتهایی را به نمایش گذاشته که یک سره به دولتمردان غربی مبنی بر حمایت آنان از تروریزم در منطقه، یادآور می شدند و با وضوح و صراحت نسبت به این حمایت های ضد بشری و غیر اخلاقی، هشدار می دادند.
اینک زمان آن فرارسیده که سران و مقامات اروپایی و امریکایی نتیجه حمایت های بی دریغ شان از تروریزم منطقه ای را با همه ی وجود درک و لمس کنند و صرفاً گوشه ای از جنایاتی را که تروریستهای دست پرورده آنان در کشورهای منطقه علیه مسلمانان بی گناه مرتکب می شوند، در کشورهای خود و علیه ملتهای خویش ببینند و بدانند که ترور و دهشت آفرینی علیه انسانها، حد ایستایی و توقف ندارد و کشورهایی غیر از عراق و سوریه و افغانستان و لیبیا و ...را به رسمیت نمی شناسد و در اساس، حد و مرز ندارد و این قاره و آن قاره نمی شناسد و هر جا که دلش بخواهد و صلاح ببیند، آتش ترور و دهشت آفرینی خودش را روشن می کند.
بر طبق اخبار رسیده از کشورهای مختلف غربی، پس از حادثه تروریستی در برلین آلمان، بیشتری از کشورهای اروپایی حالت فوق العاده به خود گرفته اند و به پولیس و نیروهای امنیتی خویش دستور آماده باش و مقابله با هر گونه فعالیت تروریستی و مشکوک به آن را داده اند و از ملتهای خویش نیز خواسته اند تا مراقب باشند و هر گونه رویداد مشکوک را سریعاً به پولیس اطلاع دهند.
اما به نظر می رسد که این اقدامات، اگر چه برای هر دولت و ملتی لازم و بایسته است؛ اما به شکل راهبردی و زیربنایی توانایی حل معضل تروریزم در هیچ یک از کشورهای دنیا را ندارد و در این جهت تفاوتی میان کشورهای اروپایی و آسیایی و غیر آنها را وجود ندارد؛ چرا که این اقدامات بیشتر سیاسی و تشریفاتی هستند و معمولاً پس از وقوع حوادث در هر کشوری روی دست گرفته می شوند و برای مدتی نه چندان طولانی ادامه دارند و به محض برقراری نسبی اوضاع و افتادن آبها از آسیابها، پایان می پذیرند؛ تا وقوع حادثه تروریستی دیگری و تکرار سناریوی امنیتی دیگری!
به نظر می رسد راهکار بهتر و کاراتر برای مبارزه جدی با تروریزم، همان شیوه و روشی است که در حال حاضر در منطقه به وسیله قدرتهای بزرگ منطقه ای چون روسیه، ایران، سوریه و عراق و نیز حمایت های نامرئی دو کشور بزرگ چین و هند راه اندازی شده است و می رود تا ریشه های تروریزم در منطقه را از بیخ و بنیان بخشکاند.
بیشتری از دولت ها و آگاهانِ طرفدار مبارزه جدی و واقعی با تروریزم در منطقه و جهان را اعتقاد بر این است که اگر سران غرب به ویژه مقامات امریکایی را بواقع انگیزه و هدف مبارزه جدی و نهایی و نه نمایشی با تروریزم است، همکاری خویش را با ائتلاف ضد تروریزم به رهبری روسیه آغاز کنند.
اما تجربه ی تا کنون نشان داده که بلوک غرب، نه تنها در صدد مبارزه واقعی با تروریزم در منطقه نیست؛ بلکه به عنوان پدر معنوی و حامی تروریزم در منطقه، عرض اندام کرده است و شکست جبهه تروریزم در حلب سوریه و خشمگین شدن سران غرب از آن، دلیل روشن بر همراهی بلوک غرب با کاروان شکست خورده تروریزم در منطقه دارد؛ پس با این رویکرد سران غربی و عوامل منطقه ای آنان، نباید انتظار داشت که تروریزم در منطقه مهار شود و پس لرزه های آتشین و خونین آن دامن کشورها و ملتهای غربی در بیرون از منطقه را نگیرد.