محمد هارون چخانسوری؛ سخنگوی ریاست جمهوری در یک نشست خبری با خبر نگاران در کابل، تعداد آوارگان جنگهای جاری در کشور را حدود صد هزار خانواده اعلام کرد. این اعلام در حالی است که بیشتر مناطق در کشور ناامن شده و جنگ عملاً در بسیاری از این مناطق در جریان است.
از دید بسیاری از آگاهان جنگ در افغانستان، یک جنگ شفاف و طبیعی نیست که طرفهای درگیر مشخص و اهداف دو طرف درگیر جنگ نیز تعریف شده و آشکار باشد؛ تا هر جناح با چشمانی باز و دیدی روشن، به نبرد با طرف مقابل بپردازد و در نهایت در کوتاه یا دراز مدت، تکلیف هردو حریف یا حریفان در میدان جنگ با شکست یا پیروزی یکی از آنها مشخص شود.
بلکه از نگاه این دسته از آگاهان، جنگ افغانستان یک جنگ پلان شده و طراحی شده از خارج از مرزهای این کشور است که در واقع بر هر دو جبهه دولت و مخالفان مسلح آن، تحمیل شده است و هر دو جناح بدون آنکه عمیق فکر کنند و دقیق بدانند، جنگ نیابتی دیگر دولت و قدرتها را در کشور خویش به پیش می برند.
از دید این آگاهان، مخالفان مسلح دولت با علم به اینکه جنگ کنونی کشور به وسیله برخی از همسایگان و متحدان غربی آنها طراحی شده و پیش برده می شود، سر تعظیم در برابر توطئه استعمار خم کرده و علیه مردم و کشور خویش موضع خصمانه گرفته اند و شبانه روزی، به ویرانی میهن و کشتار بی رحمانه مردم خویش، کمر بسته اند.
صد البته که در این میان، تعدادی پرشماری از مخالفان مسلح نیز تخدیر و تحمیق شده اند و با استفاده از مبانی اعتقادی و باورهای دینی شان توسط ملاها و مفتی های بی تقوا و دنیا پرست، به این باور رسیده اند که جهاد در راه خدا و آنهم علیه مردم مسلمان و بی دفاع افغانستان، در شرایط فعلی از اوجب واجبات است؛ و برای همین هم هست که دسته دسته از جوانان آنان به جنگجویان در میادین جنگ پیوسته و در برابر دولت و ملت و کشور آبایی و اجدادی خویش موضع خصمانه گرفته، مبارزه می کنند.
یعنی دقیق همان چیزی که دشمنان قسم خورده این مردم و این آب و خاک می خواهند؛ اما در جناح دولت و حکومت نیز وضعیت بهتر از مخالفان نیست؛ چرا که دولت و حکومت افغانستان نیز به نوعی گرفتار دام بیگانگان شده و هر آنچه آنان پلان و نقشه می کنند، دولت و حکومت ما نیز چشم و گوش بسته مامور انجام و اجرای آن می شود.
از دید این آگاهان، دولت و حکومت افغانستان، حدود یک و نیم دهه بیشتر و در واقع پس از حمله امریکایی ها در سال ۲۰۰۱ به بعد، به نوعی گروگان کمکهای جامعه جهانی و در راس آن ایالات متحده امریکا واقع شده است و از آنجا که هیچ دولت و قدرت استعماری ای، به هیچ دولت و کشوری پول و امکانات رایگان و مجانی نمی دهد، پس در ازای کمکهای میلیاردی به افغانستان و دولت آن نیز توقعات معمول خویش را دارد.
بر اساس ملحوظ بالا، دولت افغانستان ناچار است بپذیرد تا جنگ در این کشور تا سالهای بسیار طولانی یعنی تا زمانی که امریکا و متحدان غربی و منطقه ای آن به اهداف استعماری شان و صد البته از مسیر افغانستان برسند، همچنان ادامه داشته باشد و حالا در این میان ممکن است بسیاری از مردم افغانستان در اثر این جنگها، کشته و زخمی و معلول و معیوب شوند و بسیاری نیز خانه و کاشانه و دار و ندار خویش را از دست بدهند؛ اما این مسائل دیگر برای غربی ها و به خصوص امریکایی ها که عامل اصلی تداوم بحران در هر کشوری از جمله افغانستان می باشند، هیچ ربط و اهمیتی ندارد؛ چرا که به زعم و پندار خود شان، بهای آن را قبلا و با پرداختن میلیاردها دالر کمک به دولت این کشور پرداخته اند!.
بنابراین و با پذیرش تحلیل فوق، به نظر می رسد مردم ما حالا حالاها همچنان باید تاوان سیاست های خبط آلود و اشتباه سران دولت و حکومت خویش را بپردازند که در کنار اقتصاد فلج و بیکاری و فقر و تنگدستی، یکی هم آواره شدن آنها در اثر جنگهای پلان شده و زرگری ای است که بر آنان تحمیل شده است و فرجام و پایانی هم برای آنها قابل تصور نیست.