تحقیق "شبکه تحلیلگران افغانستان" نشان میدهد که دستکم هشت افغانستانی بر اساس مدارک بیاساس، اشتباه، ترجمه غلط و یا اعتراف زیر شکنجه، از سالها بدینسو در گوانتانامو زندانی هستند.
این گزارش میگوید که امریکاییها هنوز نتوانستهاند اتهامی متوجه حتی یکی از این افراد کنند.
در این گزارش ۶۷ صفحهای که تحت عنوان "تجربه افغان ها در گوانتانامو" نوشته شده، پروندههای هشت زندانی افغان که طولانیترین مدت حبس را در این زندان بدنام سپری کردهاند، بررسی شده است.
شش تن از این افراد در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ بازداشت و دو نفر دیگر در سال ۲۰۰۷. هیچیک از این هشت نفر در میدان نبرد بازداشت نشدهاند.
شبکه تحلیلگران میگوید بررسی مدارک نظامیان امریکایی و اسناد دادگاه نشان میدهد که اتهامات و مدارک علیه این افراد مبهم بوده و بازداشت آنان براساس شایعه، شواهد سری، اختلافات حزبی، ترجمه غلط، اشتباه فاحش در حقایق و اظهارات به دست آمده در نتیجه شکنجه صورت گرفته است.
از نظر کارشناسان مسایل حقوق بشری این گزارش آشکارا نشان می دهد که بهانه هایی که به خاطر آن امریکا و البته همه ابرقدرت های جهان به خود حق می دهند به هر نقطه از جهان که بخواهند لشکرکشی کنند، مردم را بازداشت، زندانی و شکنجه کنند و آنها را بکشند، تا چه حد غیر واقعی و بی بنیاد اند.
به باور منتقدان، حتی اگر شماری از کسانی که در گوانتانامو زندانی هستند مرتکب جرایم و جنایات سنگینی شده باشند و یا آنها به دلیل همان جنایات مستوجب حبس های طولانی مدت و یا اعدام هم باشند، این دلیل نمی شود که آنها از هیچیک از حقوق انسانی خود برخوردار نباشند. آنان هرچه باشند به لحاظ شؤون انسانی با یک امریکایی مرفه که در کنار سواحل امن و عیش لس آنجلس مشغول خوشگذرانی و عیاشی است تفاوتی ندارند؛ اما آیا از منظر عدالت و حقوق بشر با تعریف و نگاه امریکایی هم اینگونه است؟
بسیاری از کسانی که در گوانتانامو زندانی اند خواهان اجرای بی کم و کاست عدالت بوده اند. آنها بارها دست به اعتصاب غذای جمعی زده اند تا به بلاتکلیفی مرگبار و غیرانسانی خویش، اعتراض کنند؛ زیرا شرایط نگهداری آنان، شکنجه های مدهش و ابتکاری و عدم دسترسی شان به حقوق مسلم یک زندانی براساس کنوانسیون های رسمی بین المللی، چیزی جز مرگ تدریجی و عمیقا آزاردهنده و غیرانسانی نیست.
اوباما پیش از این گفته است که وجود این زندان با هویت امریکایی تناقض دارد و برای منافع امریکا مضر است؛ اما از نظر بسیاری از ناظران، تنها بخش دوم این جمله درست است. وجود این زندان برای منافع امریکا مضر است؛ زیرا از منظر حقوق بشر امریکایی، مرز و میزان مشروعیت هرچیزی، میزان همخوانی و همسویی آن با منافع امریکاست؛ اما این زندان به هیچ عنوان با هویت امریکایی در تناقض نیست؛ بلکه کنه و ذات هویت امریکایی را به نمایش می گذارد. البته اگر تصویر ابوغریب را هم در کنار آن قرار دهند، بهتر می توان هویت امریکایی را به دید آورد.
کنگره امریکا چند سال پیش، قانونی را تصویب کرد که حمایت مادی را جزو جنایات جنگی به شمار آورده است؛ اما یکی از تناقض های نظام حقوقی ضد تروریستی امریکا این است که تنها بر غیر امریکاییان، صادق است. این در حالی است که اگر حمایت مالی از تروریزم، جنایت جنگی محسوب شود، متهم ردیف اول این پرونده خود امریکاست که در ابتدای هجوم شوروی به افغانستان، با کمک های هنگفت مالی و تحویل موشک های استینگر به جهادیون خارجی از جمله القاعده به رهبری بن لادن امکان داد تا علیه شوروی بجنگند و بعدها رهبری تروریزم بین الملل را بر عهده بگیرند؛ اما اگر گفته شود براساس یک قاعده حقوقی، قانون عطف به ماسبق نمی شود، مصادیق بارزی وجود دارد که امریکا و متحدانش، اکنون نیز همین کار را می کنند. کمک های مالی و تسلیحاتی غرب و اعراب به تروریست های سوری آیا از مصادیق آشکار حمایت مالی از تروریزم نیست؟
پاسخ این سؤال اگر مثبت هم باشد، تفاوتی ایجاد نمی شود؛ زیرا قانون یادشده بر خودی صادق نیست و این همان هویت امریکایی است که رییس جمهور اوباما از آن سخن می گوید.
باید پرسید آیا کشوری که بزرگ ترین کارنامه نقض حقوق بشر در قرن حاضر را در پرونده خود دارد، براساس کدام قانون بین المللی محق است تا در باره پرونده های حقوق بشری دیگر کشورها، اظهار نظر کند، آنها را مورد تحریم قرار دهد و حتی تهدید به حمله نظامی کند و این کارش "درست" هم باشد؟!
به عقیده آگاهان، حقوق بشر از تناقض های خنده دار دنیای ماست. تناقضی که دیگر به اندازه ای معمول و جاافتاده شده که دیگر، هیچکس حتی متوجه متناقض بودن آن هم نمی شود.
در این شکی نیست که گوانتانامو، نماد حقوق بشر امریکایی است؛ اما این تنها پرونده حقوق بشری امریکا نیست. امریکا براساس یک بهانه واهی به عراق لشکرکشی کرد. بهای این لشکرکشی مهیب و مدهش را چه کسی پرداخت؟ صدها هزار عراقی به ناحق کشته شدند و هنوزهم در آن کشور، حمام خون جاری است، هزاران کودک ناقص العضو و معلول و مفلوج، میلیون ها خانواده بی سرنوشت با خیلی از بیوه ها و یتیمان بی سرپرست، استیلای کابوس وحشتناک تروریزم و انفجار و بمب و خون و آتش، پرونده فراموش ناشدنی و ننگین ابوغریب، آینده ای که به سوی هیچ افقی گشوده نمی شود، جامعه ای در آستانه فروپاشی، کشوری که با دستان بازیگران و فتنه گران منطقه ای و بین المللی، میدان وسیعی برای بازی های استراتژیک شده است و ملتی که با شکم های گرسنه بر سر ذخایر عظیم طلای سیاه خوابیده است و... آیا این برای تامین حقوق بشر امریکایی، هزینه اندکی است؟
عراق تنها یکی از کارنامه های حقوق بشری امریکاست.