در آستانه فرا رسیدن عید سعید قربان انفجارهای مهیبی شهر کابل را لرزاند، تعداد زیادی از هموطنان ما شهید و زخمی شدند. خانواده های زیادی جامه سیاه سوگواری بر تن کردند و در ماتم عزیزان خود نشستند. به جای آن که لبخند شادی بر لب های شان بنشیند، سرشک غم از دیدگان شان جاری شد و سایه سیاه اندوه بر روح و روان شان سایه افگند.
تکرر انفجارهای انتحاری، طبیعی است که پرسش هایی را در ذهن مردم خلق می کند که چرا زمان کنونی برای این انفجارها از سوی مخالفان و معاندان حکومت در نظر گرفته شده و حکومت وحدت ملی چرا تمهیداتی را مد نظر قرار نمی دهد تا از این گونه رخدادها جلو گیری کند؟
پاسخ های سیاسی آنست که در آستانه نشست بروکسل قرار داریم و طالبان تلاش می کنند که قدرت خود را نمایش دهند تا جهان را متوجه حضور خود سازند. ممکن است برای خیلی ها این پاسخ ها قناعت بخش باشد، اما واقعیت آنست که خشونت ورزی طالبان هیچ زمان و مکان و شرایط نمی شناخته و نمی شناسد.
این گروه بدنام از هر فرصتی سود جسته تا نظم و امنیت را دچار مشکل کند. آنچه در این میان قابل توجه است این که از طالبان به هیچ عنوان نمی توان انتظار داشت که دست از خونریزی و خشونت بردارند و رویکرد مصالحه با حکومت را در پیش گیرند.
در پانزده سال گذشته حکومت همواره از صلح با طالبان سخن گفته است، اما هیچ گاه پاسخ مقنعی دریافت نکرده است. در ابتدای تشکیل حکومت وحدت ملی، رئیس جمهور اشرف غنی با شتاب تمام به پاکستان رفت تا چراغ سبزی به پاکستانی ها نشان دهد تا طالبان را وادار به مذاکره با حکومت افغانستان نماید.
از آن زمان تا کنون که دو سال می گذرد رویکرد مصالحه جویانه حکومت راه به جایی نبرده است و به اصطلاح تیر صلح خواهی حکومت به سنگ خورده است. حال وقتی راهکاری به شکست منجر می شد بر مقام های حکومتی است که راه های دیگری در پیش گیرند که بار دیگر به شکست نیانجامد. راه دوم استوار ماندن در برابر دشمن و تجهیر نیروهای امنیتی کشور و دوری جستن از هر گونه اختلافات درونی و تقویت روحیه نیروهای امنیتی و سربازان کشور است. اما با آن که رویکرد گذشته با شکست مواجه شد، اما حکومت گران کشور ما رویکرد عقلانی در پیش نگرفتند، شکاف ها و خلاها را ترمیم و رفو نکردند که به ایجاد شکاف های بیشتر پرداختند.
حکومت وحدت ملی رحمت الله نبیل را قربانی کرد و این عنصر فعال امنیتی را از بدنه نهاد امنیتی کشور جدا ساخت و تلاش کرد فردی را در راس ریاست امنیت ملی قرار دهد که با سلیقه و ساختار فکری رئیس جمهور مناسب باشد. یعنی در تعیین و تقرر یک مسول با اهمیت، شخص رئیس جمهور و فکر او فقط مطرح است نه امنیت برای کشور! نبود این عناصر، خلأیی به وجود آورد که با هیچ چیز دیگر نمی توان جبران کرد. لازم بود که حکومت وحدت ملی بر اساس منافع علیای کشور تصمیم می گرفت و از تغییر و تبدیلهای بی جهت خودداری می ورزید. نکته دیگر آنست که آنچه مردم را در مواضع خود استوار نگاه می دارد ایجاد همدلی و وحدت میان حکومت گران است، اما متاسفانه در میان حکومت وحدت ملی نه تنها همدلی لازم وجود ندارد که اختلافات باعث شده است که فاصله مردم با حکومت افزایش پیدا کند. حکومت هم می داند که میان اعتماد مردم به حکومت و تحکیم امنیت رابطه مستقیم وجود دارد. بروز اختلاف و مطرح شدن آن در فضای عمومی کشور نه تنها اراده ی نیروهای امنیتی را به تحلیل می برد که فضای بی اعتمادی را افزایش می دهد و در نتیجه همکاری مردم با حکومت کاهش پیدا می کند.
اختلافات اخیر میان سران حکومت وحدت ملی، بی هیچ تردید بر انسجام صفوف نیروهای امنیتی تاثیر منفی و ویرانگری بر جای نهاده است. این تاثیر چنان منفی بوده که برخی واحدهای نیروهای امنیتی با تمام تجهیزات خود به طالبان پیوسته اند. بنابراین می توان بیان کرد که آنچه را شاهد آن هستیم –به نحوی- نتیجه عملکرد حکومت وحدت ملی است که به وجود آمده است.
در سال جاری غربی ها تعهد سپردند که در کنار نیروهای امنیتی افغانستان قرار خواهند گرفت در مبارزه با تروریزم کمک خواهند کرد. انتظار برده می شد که از میزان ناامنی ها کاسته شود، امنیت بیشتری در افغانستان حاکم گردد. اما این گونه نشد. متاسفانه عملکرد حکومت وحدت ملی و افتراق سیاسی میان دو جناح حکومت بسی از توانمندی های مثبت را تحت تاثیر قرار داد و در نتیجه طالبان تشجیع و تحریک شدند تا حملات بیشتری را بر مناطق تحت کنترل حکومت سامان دهند و نا امنی کنونی نیز ناشی از خلاهایی سیاسی است که به وجود آمده است.
وقتی اختلاف ایجاد می شود، هر دو طرف از امکانات تبلیغاتی سود می برند انتظار این که دیگران از آنها پیروی نکنند بیهوده است. با توجه به وضعیت شکننده ای که در افغانسان وجود دارد هر حادثه کوچکی می تواند به بحران بزرگ ناامنی تبدیل گردد. اگر حکومت گران اختلاف کنند اما به نیروهای امنیتی کشور تذکر دهند که شما این کار را نکنید چه تاثیری می تواند بر جای نهد؟ به هر حال رفع اختلاف ها و انسجام میان جناح حکومت یکی از راه های مناسب است.