صدها نفر از ساکنان خوست و پکتیکا روز یکشنبه به حمایت از فیصله رییس جمهور غنی مبنی بر عبور لین برق توتاپ از مسیر سالنگ تظاهرات کردند.
آنان خواهان تطبیق فیصله کابینه در مورد پروژه برق ۵۰۰ کیلوولت از مسیر سالنگ شدند.
تظاهرکنندگان علیه معاونان دوم رییس جمهور و رییس اجرائیه هم شعار دادند و بر تصاویر کریم خلیلی، سرور دانش و محمد محقق، چلیپای سرخ کشیده و برخی عکسها را پاره کردند.
آنان بزرگان قوم هزاره را به دامنزدن به مسایل قومی متهم کردند.
این در حالی است که هزاران نفر از مردم غزنی و بلخ نیز امروز با برپایی تظاهرات، خواستار انتقال لین برق ۵۰۰ کیلوولت از مسیر بامیان شدند.
در هفته های اخیر هزاران نفر از ساکنان بامیان و دایکندی نیز طی راه پیمایی های اعتراضی خواستار انتقال این لین برق از مسیر ولایت بامیان شدند.
قرار است تظاهرات بزرگی به روز دوشنبه در کابل راهاندازی شود.
کارشناسان می گویند به همان میزان که تظاهرات و گرد همایی های ملی با حضور همه اقوام افغانستان در ولایت هایی مانند غزنی، بلخ و... زیبا و ستودنی است، برپایی گرد همایی متقابل در ولایت هایی مانند پکتیا، پکتیکا و خوست، نگران کننده و مایه ناامیدی است.
به باور آنها، اینکه چه انگیزه ای صدها تظاهرکننده پکتیکایی یا خوستی را به خیابان ها کشانده، اهمیت چندانی ندارد؛ آنچه آنها در جریان تظاهرات، شعار می دهند و عمل می کنند، مایه نگرانی است.
پاره کردن عکس رهبران سیاسی، سر دادن شعارهایی بر ضد چهره های شاخص سیاسی و دولتی و... اقداماتی است که آشکارا در راستای واگرایی ملی و تقلیل جنبش فراقومی توتاپ به یک مساله صرفا قومی است.
این در حالی است که طلب کردن عدالت در تقسیم و توسعه انرژي برای ساکنان سراسر کشور، اصولا یک خواسته قومی نیست.
نه برق یک مقوله صرفا شیعی یا هزارگی است و نه حتی ساکنان بامیان، تنها هزاره ها و شیعیان هستند.
در بامیان، اقوام و مذاهب مختلفی زندگی می کنند که همگی شایسته توسعه، پیشرفت و برخورداری از پروژه های توسعه ای ملی هستند.
همین خواسته در عین حال، برای مردمان ساکن ولایت هایی مانند پکتیکا، پکتیا و خوست نیز وجود دارد.
هیچ افغانستانی اصیل و متعهد به منافع کلان ملی، نمی خواهد در بامیان و دایکندی، برق ۲۴ ساعته و فشار قوی، برقرار باشد؛ اما ساکنان خوست و پکتیکا و پکتیا، در تاریکی مطلق به سر ببرند!
این اصولا یک خواسته ملی است که پروژه هایی نظیر توتاپ باید زمینه رشد متوازن همه مناطق افغانستان را فراهم کنند.
از سوی دیگر، رهبران سیاسی و اعضای دولت که اینک در جنبش اعتراضی توتاپ در کنار مردم خویش، قرار گرفته اند، هیچگاه در شعارها و اهداف شان، انتقال و توزیع برق به پکتیا و پکتیکا و خوست را نفی نکرده و یا نسبت به توسعه این مناطق، اعلام مخالفت نکرده اند؛ پس چه دلیلی وجود دارد که عکس های آنها پاره شود یا بر علیه شان، شعارهای تند قومی داده شود؟
این اصول وحدت ملی که رییس جمهور و همه اعضای دولت، دست کم در ظاهر امر، به آن اعلام تعهد و وفاداری می کنند را زیر سؤال می برد و ما و پروژه توتاپ را وارد مرحله ای بسیار خطرناک و نگران کننده می کند.
اگر مردمان پکتیا و پکتیکا و خوست هم در کنار معترضان بامیانی و کابلی و غزنوی و بلخی و... می ایستادند و بر حق بامیان در زمینه بهره وری از روشنایی برق، تاکید می کردند آنگاه زمینه های بهتری برای همزیستی مسالمت آمیز همه اقوام افغانستان در این خانه مشترک، به وجود می آمد و چشم انداز آینده وحدت ملی، بی تردید، درخشان تر می نمود.
ما باید کمک کنیم که اگر امروز بامیان و مردم مناطق مرکزی برای دستیابی به یک حق ابتدایی و مشروع، به پا خاسته اند، فردا ممکن است همین خواسته یا خواسته هایی نظیر این، از زبان مردمان ساکن پکتیا و پکتیکا و خوست، مطرح شود؛ بنابراین با ایستادن در کنار هم و راه افتادن پا به پای همدیگر، زمینه های همگرایی ملی برای تحقق توسعه متوازن و عادلانه سراسر افغانستان را فراهم کنیم. تنها در این صورت است که می توانیم در آینده ای نه چندان دور، کشوری توسعه یافته، باثبات، متحد، امن، پیشرفته و دولتی متعهد به اصول عدالت اجتماعی و توسعه متوازن داشته باشیم.
تاریخ شهادت می دهد که واگرایی، یکجانبه نگری، انحصارطلبی و قطبی گری، هیچگاه راه به جایی نمی برد. در این بازی دو سر باخت، هم بامیان و غزنی و بلخ و هم پکتیا و پکتیکا و خوست، آسیب خواهند دید و عقب خواهند ماند.
آنان خواهان تطبیق فیصله کابینه در مورد پروژه برق ۵۰۰ کیلوولت از مسیر سالنگ شدند.
تظاهرکنندگان علیه معاونان دوم رییس جمهور و رییس اجرائیه هم شعار دادند و بر تصاویر کریم خلیلی، سرور دانش و محمد محقق، چلیپای سرخ کشیده و برخی عکسها را پاره کردند.
آنان بزرگان قوم هزاره را به دامنزدن به مسایل قومی متهم کردند.
این در حالی است که هزاران نفر از مردم غزنی و بلخ نیز امروز با برپایی تظاهرات، خواستار انتقال لین برق ۵۰۰ کیلوولت از مسیر بامیان شدند.
در هفته های اخیر هزاران نفر از ساکنان بامیان و دایکندی نیز طی راه پیمایی های اعتراضی خواستار انتقال این لین برق از مسیر ولایت بامیان شدند.
قرار است تظاهرات بزرگی به روز دوشنبه در کابل راهاندازی شود.
کارشناسان می گویند به همان میزان که تظاهرات و گرد همایی های ملی با حضور همه اقوام افغانستان در ولایت هایی مانند غزنی، بلخ و... زیبا و ستودنی است، برپایی گرد همایی متقابل در ولایت هایی مانند پکتیا، پکتیکا و خوست، نگران کننده و مایه ناامیدی است.
به باور آنها، اینکه چه انگیزه ای صدها تظاهرکننده پکتیکایی یا خوستی را به خیابان ها کشانده، اهمیت چندانی ندارد؛ آنچه آنها در جریان تظاهرات، شعار می دهند و عمل می کنند، مایه نگرانی است.
پاره کردن عکس رهبران سیاسی، سر دادن شعارهایی بر ضد چهره های شاخص سیاسی و دولتی و... اقداماتی است که آشکارا در راستای واگرایی ملی و تقلیل جنبش فراقومی توتاپ به یک مساله صرفا قومی است.
این در حالی است که طلب کردن عدالت در تقسیم و توسعه انرژي برای ساکنان سراسر کشور، اصولا یک خواسته قومی نیست.
نه برق یک مقوله صرفا شیعی یا هزارگی است و نه حتی ساکنان بامیان، تنها هزاره ها و شیعیان هستند.
در بامیان، اقوام و مذاهب مختلفی زندگی می کنند که همگی شایسته توسعه، پیشرفت و برخورداری از پروژه های توسعه ای ملی هستند.
همین خواسته در عین حال، برای مردمان ساکن ولایت هایی مانند پکتیکا، پکتیا و خوست نیز وجود دارد.
هیچ افغانستانی اصیل و متعهد به منافع کلان ملی، نمی خواهد در بامیان و دایکندی، برق ۲۴ ساعته و فشار قوی، برقرار باشد؛ اما ساکنان خوست و پکتیکا و پکتیا، در تاریکی مطلق به سر ببرند!
این اصولا یک خواسته ملی است که پروژه هایی نظیر توتاپ باید زمینه رشد متوازن همه مناطق افغانستان را فراهم کنند.
از سوی دیگر، رهبران سیاسی و اعضای دولت که اینک در جنبش اعتراضی توتاپ در کنار مردم خویش، قرار گرفته اند، هیچگاه در شعارها و اهداف شان، انتقال و توزیع برق به پکتیا و پکتیکا و خوست را نفی نکرده و یا نسبت به توسعه این مناطق، اعلام مخالفت نکرده اند؛ پس چه دلیلی وجود دارد که عکس های آنها پاره شود یا بر علیه شان، شعارهای تند قومی داده شود؟
این اصول وحدت ملی که رییس جمهور و همه اعضای دولت، دست کم در ظاهر امر، به آن اعلام تعهد و وفاداری می کنند را زیر سؤال می برد و ما و پروژه توتاپ را وارد مرحله ای بسیار خطرناک و نگران کننده می کند.
اگر مردمان پکتیا و پکتیکا و خوست هم در کنار معترضان بامیانی و کابلی و غزنوی و بلخی و... می ایستادند و بر حق بامیان در زمینه بهره وری از روشنایی برق، تاکید می کردند آنگاه زمینه های بهتری برای همزیستی مسالمت آمیز همه اقوام افغانستان در این خانه مشترک، به وجود می آمد و چشم انداز آینده وحدت ملی، بی تردید، درخشان تر می نمود.
ما باید کمک کنیم که اگر امروز بامیان و مردم مناطق مرکزی برای دستیابی به یک حق ابتدایی و مشروع، به پا خاسته اند، فردا ممکن است همین خواسته یا خواسته هایی نظیر این، از زبان مردمان ساکن پکتیا و پکتیکا و خوست، مطرح شود؛ بنابراین با ایستادن در کنار هم و راه افتادن پا به پای همدیگر، زمینه های همگرایی ملی برای تحقق توسعه متوازن و عادلانه سراسر افغانستان را فراهم کنیم. تنها در این صورت است که می توانیم در آینده ای نه چندان دور، کشوری توسعه یافته، باثبات، متحد، امن، پیشرفته و دولتی متعهد به اصول عدالت اجتماعی و توسعه متوازن داشته باشیم.
تاریخ شهادت می دهد که واگرایی، یکجانبه نگری، انحصارطلبی و قطبی گری، هیچگاه راه به جایی نمی برد. در این بازی دو سر باخت، هم بامیان و غزنی و بلخ و هم پکتیا و پکتیکا و خوست، آسیب خواهند دید و عقب خواهند ماند.