تصمیم سران حکومت وحدت ملی مبنی بر انتقال برق آسیای میانه(توتاپ) از بلندی های سالنگ، موجی از اعتراض های مدنی و عدالت طلبی های شهروندی را به همراه آورده است.
روز جمعه گذشته مردم بامیان به خیابان های شهر بامیان آمدند و شعارعدالت سر دادند و خواستار ختم نگاه تعصب آمیز و تبعیض آلود حکومت نسبت به مردم بامیان شدند.
مردم خواستار توسعه متوازن بودند، توسعه ای که مردم آن ولایت بر رغم واجد بودن همه شرایط، هیچ بهره ای از آن نبرده است. نگاه تبعیض آمیز حکومت های گذشته بسا امکاناتی را که حق مردم بود از آنها دریغ داشته است و مجموع سرمایه گذاری هایی که می توانست در رشد اقتصادی آن منطقه موثر واقع شود در آن جا صورت نگرفته است.
نگاهی یک سویه به بامیان و مناطق مرکزی نگاه تبعیض آمیز تاریخی است و اگر حکومت های گذشته با دید انسانی می نگریستند و بامیان را به عنوان یک قطب مهم صنعت گردشگری کشور به حساب می آوردند، بی تردید که مردم بامیان از وضعیت به مراتب بهتری برخوردار بود و صنعت گردشگری می توانست در اقتصاد کل کشور از اهمیت قابل توجهی برخوردار باشد.
وجود پتانسیل های انسانی فراوان، امنیت نسبتا پایدار و مردم سخت کوش، تلاش گر و کم توقع با فرستادن امکانات محدود می توانست به رونق اقتصادی آن منطقه بیانجامد. مردم از غار نشینی های قرون حجری بیرون بیایند و از زندگی حداقلی برخوردار شوند.
حکومت های گذشته بنا بر نگاه تبعیض آمیز و بغض آلودی که به بامیان و بامیانی ها داشته اند آن منطقه بر رغم استعداد و توان توسعه، از هیچ امکاناتی برخوردار نشدند و هیچ سرمایه گذاری قابل توجهی در آن منطقه صورت نگرفت. در حکومت کرزی که احزاب جهادی شریک حکومت او بودند، بنابر وابستگی شدید به قدرت حکومتی، نه تنها نتوانستند سهم مناسبی از سرمایه گذاری های خارجی را به بامیان و مناطق محروم مرکزی به خود اختصاص دهد که بیشتر سران احزاب به مدیحه سرایی و توجیه گر اعمال حکومت گران پرداختند و به وعده های میان خالی حکومت، دل خوش داشته بودند.
در حالی که بامیان هم از نظر امنیتی و هم از نظر اجتماعی مناسب بود که سرمایه گذاری صورت می گرفت و مردم آن منطقه از فقر و تنگدستی تاریخی نجات پیدا می کرد.
سرمایه گذاری های هنگفتی که در مناطق ناامن جنوب و شرق کشور صورت گرفت و همواره با واکنش های منفی آن مردم به هدر رفت و اگر اندکی از آن نصیب بامیانی ها می شد، بازدهی به مراتب بهتری می داشت، التهاب اجتماعی کنونی امروز هم به وجود نمی آمد و حکومت تحت فشار قرار نمی گرفت.
لذا بامیان و بامیانی ها هم در حکومت های گذشته مورد تبعیض قرار گرفته اند و برای رشد آن منطقه، کوچک ترین گامی برداشته نشده است و هم در حکومت پانزده سال دموکراتیک کرزی، این نگاه بغض آلود و تبعیض آمیز وجود داشته است. لذا اگر تصمیم گیری حکومت مبنی بر انتقال برق آسیای میانه از طریق سالنگ با چنین باز خورد تندی مواجه می شود، برای حکومت باید قابل درک باشد.
مردم بامیان نگاه ویژه به امکانات حکومتی ندارند و اگر امروز هم پای در میدان و خیابان های آن شهر نهاده اند به این معنا نیست که خواهان امتیاز های خاصی باشند. بلکه مردم بامیان می خواهند نگاه تبعیض آمیز حکومت به مناطق افغانستان خاتمه پیدا کند و بامیان همانند سایر مناطق کشور همان امتیازی را داشته باشد که سایر مناطق دارند. مردم بامیان برای حقوق شهروندی خود مبارزه می کنند. اما جوانان مناطق جنوب بر ویرانی شمال راهی مناطق شمال کشور هستند.
در چند روز گذشته جوانان زیادی از جنوب، واسطه های باربری راهی شمال بودند که توسط پولیس راه از داخل واسطه بیرون کشیده شدند که همانند حیوانات در میان مواسطه ها جاسازی شده بودند تا به مناطق شمال فرستاده شوند و به صف خشونت ورزان و جنگ طالبان بپیوندند.
هم چنان برخی آگاهان هشدار داده اند که وضعیت کنونی در شمال بسی خطرناک و شکننده است، اگر حکومت تدبیری نیاندیشد و برای مصؤنیت شمال، گام های ببیشتری بر ندارد ممکن است فاجعه قندوز بار دیگر در شمال تکرار شود.
این درحالیست که با اتخاذ تصمیم غیر عادلانه التهابی را که حکومت ایجاد کرده است می تواند زمینه سازی باشد برای پیوستن آدم های خشونت ورز و تروریست به صف طالبان در شمال.
وقتی این دو منطقه با هم مقایسه می شود و بازخوردهایی که از مناطق مرکزی و جنوب و شرق کشور در برابر حکومت مورد مطالعه قرار می گیرد به نگاه تعصب آمیز حکومت بیشتر می توان پی برد.
بعد از دو سال که از عمر حکومت کنونی گذشته است، مردم و سران احزاب و گروه ها دریافته اند که نگاه این حکومت با تعصب و بغض بیشتری همراه است.
در ارگ ریاست جمهوری فردی در مسند خطابه قرار می گیرد و با درشت ترین و زننده ترین لحن، موفقیت دانشجویان را به دانشگاه های مرکز تحمل ناپذیر می داند، تصمیم گیری حکومت مبنی بر انتقال برق آسیای میانه از سالنگ نگاه تبعیض آمیز دیگری است که حکومت می خواهد اعمال کند.
برای فهم انگیزه های پنهان حکومتی ها نباید تنها سران حکومت را مقصر اصلی دانست؛ زیرا افراد متعصب، تنگ نظر و فاشیست مشرب و تمامیت خواه در تمام دنیا وجود دارد و حکومت های افغانستان که همیشه با این نگاه زیسته و حکومت کرده اند وجود این نگاه های غیر عادلانه غیر طبیعی نیست، هستند کسانی در صدر حکومت نشسته اند اما نگاه غیر مدنی به سیاست و قدرت دارند. آنچه قابل تاسف است متولیان و متصدیانی است نان رهبری قوم را می خورند ریشه قومیت را قطع می کنند.
اگر این جماعت نادان وسیله قدرت حکومت کنونی قرار نگرفته بودند، رای مردم بامیان و بسیاری از مناطق دیگر بی جهت به صندوق ریخته نشده بود، امروز این تبعیض آشکار علیه بامیانی ها صورت نمی گرفت. نبود یک نگاه استراتژیک به حکومت و وسیله پنداشتن خود برای حکومت و عدم تشخیص درست این مصبیت ها را بر مردم تحمیل کرده و می کند.
نتیجه گیری:شاید در کشورهای دموکراتیک سخن گفتن از خصوصیات فردی رئیس حکومت، جای خود را به یک روند قانونی داده باشد اما ویژگی افغانستان چنان است که هنوز هر سیاست مداری باید روی شخص تمرکز کند، که کدام یک از کسانی در راس قدرت می خواهند تکیه زنند واجد نگاه انسانی تر به حکومت و قدرت هستند .
لذا نبود این دیدگاه برای کنش گران سیاسی باعث می شود که هزینه ها به گردن مردم سنگینی کند. امروز هم نتیجه سهل انگاری های کنش گران سیاسی است که با نگاه قدرت خواهانه به سیاست و قومیت نگریستند و نتیجه این شد که همه می بینند.