هزاران نفر از مردم هرات با راهپیمایی و همایش اعتراضی خواستار عبور خط انتقال برق توتاپ از ولایت مرکزی بامیان شدند.
این همایش اعتراضی در ادامه چند مورد همایش اعتراضی در کابل و بامیان برگزار شد که در آن معترضان به تغییر خط انتقال برق ۵۰۰ کیلووات ترکمنستان از بامیان به سالنگ اعتراض کردند.
معترضان هراتی در شعارهای خود تاکید کردند که برای تامین عدالت اجتماعی و توسعه متوازن، دولت باید در تصمیم اخیر خود مبنی بر تغییر خط انتقال برق از بامیان به سالنگ بازنگری کند.
در جلسه یازدهم ثور، کابینه بر کشیدن این خط برق از سالنگ تاکید شد که شرکت برق آن را نسبت به مسیر بامیان کوتاهتر و کم هزینهتر می داند.
در پی بالا گرفتن این اعتراضها، اشرف غنی؛ رئیس جمهوردستور داد که کمیسیونی برای بازنگری مسیرهای احداث این خط انتقال برق تشکیل شود؛ اما معترضان نسبت به نتیجهبخش بودن این دستور او ابراز تردید کردهاند.
آقای غنی بر گفتگو در عوض راهپیمایی تاکید کرده و گفته که این موضوع باید براساس رایزنیهای حرفهای و فنی بررسی شود.
صرف نظر از آنچه پیرامون مساله توتاپ شکل گرفته، به نظر می رسد که اراده ای در درون ساختار قدرت شکل گرفته است که تلاش می کند جنبش توتاپ را به مساله ای صرفا قومی، تقلیل و تنزیل دهد. این همان چیزی است به ظن تئوریسین های آن، می تواند جنبش توتاپ و انقلاب موسوم به روشنایی را خنثی کند و خواسته های میلیونی مردم معترض را در برابر مقاومت دولت مرکزي، بی اثر سازد.
قومی سازی این مساله، می تواند از طریق برانگیختن احساسات و سازمان دهی خیزش های مشابهی از سوی سایر اقوام در دیگر شهرهای افغانستان، عملیاتی شود؛ مشابه آنچه اخیرا در پکتیا نشان داده شد؛ اما برای میلیون ها معترضی که به بهانه توتاپ، سکوت شان را شکسته اند، مساله فقط تغییر مسیر یک پروژه انتقال برق نیست؛ مساله این است که تبعیض و ستم و محرومیت های سازمان یافته تاریخی علیه مردم مناطق مرکزی، فراتر از حد تحمل شده است.
بامیان امن و باثبات تا چه زمانی می تواند در تاریکی، با جاده های خاکی و مردمانی که به هیچ پروژه زیربنایی و آینده ساز، دسترسی ندارند، بسنده کند و همچنان پرچم مدنیت و مسالمت جویی و صلح طلبی را برافراشته نگهدارد؟
دایکندی که فرزندانش در اوج محرومیت و فراموشی، در فضاهای باز، بدون دسترسی به ابتدایی ترین امکانات ممکن، درس می خوانند و در آزمون سراسری کانکور، نمره های عالی، کسب می کنند؛ اما در نهایت، انگ تقلب می خورند و حق شان، نادیده گرفته می شود، تا چه زمانی می تواند در محرومیت و حاشیه نشینی به سر ببرد و حتی تا ۲۰ سال آینده هم بودجه توسعه ای آن، صفر باشد و از انتقال برق و آسفالت جاده های آن، خبری نباشد؟
در چنین وضعیتی، جنبش ملی توتاپ چگونه می تواند به مساله ای صرفا قومی، تنزیل داده شود؟
توتاپ، بهانه ای برای شکستن سکوتی است که سال هاست گلوگیر میلیون ها نفر از مردم فقیری شده است که تنها جرم شان، پرهیز از ناامنی و خشونت آفرینی و ترور و آدم کشی است.
دولت نباید از فریادهای حق خواهانه و عدالت طلبانه این مردم، هراسی به خود راه دهد. تردیدی نیست که «گفتگو» بهترین راه ممکن، برای حل مسایل ملی است؛ اما گفتگو در شرایطی کاملا برابر و مبتنی بر نگاه های عادلانه و عاری از تبعیض امکان پذیر است.
اگر یکی از اصلی ترین شاخص های تمدن و فرهنگ، گفتگو باشد، مردمان دایکندی و بامیان و هرات و... در طول این سال ها، عالی ترین نمودها از گفتگو را به نمایش گذاشته اند.
اعتراض مدنی و دادخواهی صلح جویانه هم یکی از نشانه های روشن وفاداری آنها به فرهنگ و آیین گفتگوست.
کسی که محق است هیچگاه از گفتگو، هراسی ندارد؛ اما در شرایط کنونی، تنها گفتگویی مؤثر و مفید واقع خواهد شد که بتواند گره های تبعیض و ستم تاریخی را باز کند و به نمایندگان میلیون ها معترض، امکان بدهد که در اجلاس رسمی کابینه، نه مانند «مسافر»؛ بلکه به مثابه نمایندگان بخشی بزرگ از جامعه، حرف بزنند و حرف شان شنیده شود.
دولت نباید زمان باقیمانده را از دست بدهد. توتاپ این ظرفیت را دارد که همه مردم افغانستان را در کنار هم قرار دهد؛ همانگونه که تاکنون چهره های شاخص و شناخته شده همه اقوام، نسبت به جنبش ملی توتاپ و انقلاب روشنایی، اعلام حمایت و وفاداری کرده اند.
این مساله در عین حال، می تواند مایه نفاق و کدورت و رویارویی اقوام گردد. پکتیا را علیه بامیان برانگیزد و پروان را در مقابل هرات قرار دهد.
این با دولت است که چگونه و از چه زاویه ای می خواهد به این مساله نگاه و توجه کند.
این همایش اعتراضی در ادامه چند مورد همایش اعتراضی در کابل و بامیان برگزار شد که در آن معترضان به تغییر خط انتقال برق ۵۰۰ کیلووات ترکمنستان از بامیان به سالنگ اعتراض کردند.
معترضان هراتی در شعارهای خود تاکید کردند که برای تامین عدالت اجتماعی و توسعه متوازن، دولت باید در تصمیم اخیر خود مبنی بر تغییر خط انتقال برق از بامیان به سالنگ بازنگری کند.
در جلسه یازدهم ثور، کابینه بر کشیدن این خط برق از سالنگ تاکید شد که شرکت برق آن را نسبت به مسیر بامیان کوتاهتر و کم هزینهتر می داند.
در پی بالا گرفتن این اعتراضها، اشرف غنی؛ رئیس جمهوردستور داد که کمیسیونی برای بازنگری مسیرهای احداث این خط انتقال برق تشکیل شود؛ اما معترضان نسبت به نتیجهبخش بودن این دستور او ابراز تردید کردهاند.
آقای غنی بر گفتگو در عوض راهپیمایی تاکید کرده و گفته که این موضوع باید براساس رایزنیهای حرفهای و فنی بررسی شود.
صرف نظر از آنچه پیرامون مساله توتاپ شکل گرفته، به نظر می رسد که اراده ای در درون ساختار قدرت شکل گرفته است که تلاش می کند جنبش توتاپ را به مساله ای صرفا قومی، تقلیل و تنزیل دهد. این همان چیزی است به ظن تئوریسین های آن، می تواند جنبش توتاپ و انقلاب موسوم به روشنایی را خنثی کند و خواسته های میلیونی مردم معترض را در برابر مقاومت دولت مرکزي، بی اثر سازد.
قومی سازی این مساله، می تواند از طریق برانگیختن احساسات و سازمان دهی خیزش های مشابهی از سوی سایر اقوام در دیگر شهرهای افغانستان، عملیاتی شود؛ مشابه آنچه اخیرا در پکتیا نشان داده شد؛ اما برای میلیون ها معترضی که به بهانه توتاپ، سکوت شان را شکسته اند، مساله فقط تغییر مسیر یک پروژه انتقال برق نیست؛ مساله این است که تبعیض و ستم و محرومیت های سازمان یافته تاریخی علیه مردم مناطق مرکزی، فراتر از حد تحمل شده است.
بامیان امن و باثبات تا چه زمانی می تواند در تاریکی، با جاده های خاکی و مردمانی که به هیچ پروژه زیربنایی و آینده ساز، دسترسی ندارند، بسنده کند و همچنان پرچم مدنیت و مسالمت جویی و صلح طلبی را برافراشته نگهدارد؟
دایکندی که فرزندانش در اوج محرومیت و فراموشی، در فضاهای باز، بدون دسترسی به ابتدایی ترین امکانات ممکن، درس می خوانند و در آزمون سراسری کانکور، نمره های عالی، کسب می کنند؛ اما در نهایت، انگ تقلب می خورند و حق شان، نادیده گرفته می شود، تا چه زمانی می تواند در محرومیت و حاشیه نشینی به سر ببرد و حتی تا ۲۰ سال آینده هم بودجه توسعه ای آن، صفر باشد و از انتقال برق و آسفالت جاده های آن، خبری نباشد؟
در چنین وضعیتی، جنبش ملی توتاپ چگونه می تواند به مساله ای صرفا قومی، تنزیل داده شود؟
توتاپ، بهانه ای برای شکستن سکوتی است که سال هاست گلوگیر میلیون ها نفر از مردم فقیری شده است که تنها جرم شان، پرهیز از ناامنی و خشونت آفرینی و ترور و آدم کشی است.
دولت نباید از فریادهای حق خواهانه و عدالت طلبانه این مردم، هراسی به خود راه دهد. تردیدی نیست که «گفتگو» بهترین راه ممکن، برای حل مسایل ملی است؛ اما گفتگو در شرایطی کاملا برابر و مبتنی بر نگاه های عادلانه و عاری از تبعیض امکان پذیر است.
اگر یکی از اصلی ترین شاخص های تمدن و فرهنگ، گفتگو باشد، مردمان دایکندی و بامیان و هرات و... در طول این سال ها، عالی ترین نمودها از گفتگو را به نمایش گذاشته اند.
اعتراض مدنی و دادخواهی صلح جویانه هم یکی از نشانه های روشن وفاداری آنها به فرهنگ و آیین گفتگوست.
کسی که محق است هیچگاه از گفتگو، هراسی ندارد؛ اما در شرایط کنونی، تنها گفتگویی مؤثر و مفید واقع خواهد شد که بتواند گره های تبعیض و ستم تاریخی را باز کند و به نمایندگان میلیون ها معترض، امکان بدهد که در اجلاس رسمی کابینه، نه مانند «مسافر»؛ بلکه به مثابه نمایندگان بخشی بزرگ از جامعه، حرف بزنند و حرف شان شنیده شود.
دولت نباید زمان باقیمانده را از دست بدهد. توتاپ این ظرفیت را دارد که همه مردم افغانستان را در کنار هم قرار دهد؛ همانگونه که تاکنون چهره های شاخص و شناخته شده همه اقوام، نسبت به جنبش ملی توتاپ و انقلاب روشنایی، اعلام حمایت و وفاداری کرده اند.
این مساله در عین حال، می تواند مایه نفاق و کدورت و رویارویی اقوام گردد. پکتیا را علیه بامیان برانگیزد و پروان را در مقابل هرات قرار دهد.
این با دولت است که چگونه و از چه زاویه ای می خواهد به این مساله نگاه و توجه کند.