تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۱ حمل ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۰۲
کد مطلب : 124332
نا امنی های آشکار و نیت های پنهان!
قرائن نشان می دهد که طالبان با راکت پراگنی بر ساختمان پارلمان پیام خود را به حکومت و مسئولان امنیتی افغانستان رسانده اند.

مصاحبه ها، میزگردها و اظهار نظرهایی که صورت می گیرد حاوی این نکته است که هنوز طالبان در اختیار سازمان استخبارات پاکستان قرار دارند و هنوز حکومت پاکستان از حملات تروریستی طالبان در افغانستان حمایت می کند و این نتیجه حاصل می شود، تا وقتی حمایت پاکستان از طالبان ادامه داشته باشد، امکان بوجود آمدن صلح در افغانستان دشوار است.

سرپرست ریاست امنیت ملی افغانستان در پرسش و پاسخی که با مجلس نمایندگان داشته است به صراحت بدین موضوع اذعان داشته و به نحوی به حکومت هشدار داده که دل به مذاکره با طالبان خوش ندارد.

برخی وکلای پارلمان افغانستان اما از یک منظر دیگر به مسایل امنیتی می نگرند و بدین نکته تاکید کرده اند که آنچه وضاحت دارد، ادامه ناامنی در افغانستان است و حتا برخی ولایت های جنوب کشور در حال محاصره قرار دارد. آنچه که تردید بر انگیز است، نیت های پنهان حکومت افغانستان است که با سکوت خود عملا باعث جری تر شدن گروه طالبان شده و سبب گردیده که آن گروه بیش از پیش عملیات های نظامی خود را تشدید کنند.

قرار گزارش هایی که قبلا هم منتشر شده بود در این اواخر نیز گزارش هایی منتشرشده مبنی بر اینست که تعدادی از عمال گروه داعش در مربوطات ولایت زابل پناه گرفته اند و با فراهم آوردن فرصتی راهی شمال کشور خواهند شد و خود را در مرز های تاجیکستان خواهند رسانید. اما با این که در شرایط کنونی نیروهای امنیتی کشور می تواند تجمع آنها را برهم بزند و امکان تحرک بیشتر را از آن ها سلب کند، با آن که نیروهای امنیتی کشور این توان را دارند، چرا تصمیم گیران سیاسی کشور، دستور عملیات علیه این گروه را صادر نمی کند؟

تعلل مقام های حکومتی افغانستان ابهام زیاد را بوجود آورده و مردم را در حال نگرانی قرار داده و پرسش های بی شماری ایجاد کرده است.

گزارش شده است که بیش از هفتاد خانواده داعش در برخی ولایت های جنوب مستقر شده اند و در آینده نزدیک ممکن است مخاطرات زیادی را بوجود آورند. اما این پرسش در نزد نمایندگان مردم بوجود آمده است که چرا حکومت افغانستان با سهل انگاری به این قضیه می نگرد و با راه اندازی عملیاتی شر این ها را از سر مردم کوتاه نمی کند. عمده ترین توجیهی که در نزد بسیاری بوجود آمده آنست که افغانستان همانند گذشته قربانی رقابت های قدرت های جهانی است و هنوز که هنوز است در همان پارادایم گذشته زندگی می کند، یعنی نزدیک شدن داعشیان به مرزهای تاجیکستان و تهدید روسیه از خواسته های قدرت های غربی بویژه ایالات متحده امریکا است و حکومت افغانستان چون موضع نزدیک با غرب و امریکا دارد می خواهد سکویی برای این نیت امریکایی ها قرار گیرد و پلی شود برای مقاصد امریکایی ها.

به هر حال هر قدر حکومت در برابر افکار عمومی و نمایندگان مردم بی تفاوت بوده و سهل انگاری خود را نسبت به حضور داعشیان و هم چنان طالبان در ولایت های قندهار، هلمند، زابل و غزنی نشان دهد، سوء ظن ها بیشتر می شود و حکومت بیشتر از این در مظان اتهام قرار می گیرد.

نکته ی دیگری که در تحلیل ها نمی توان نادیده انگاشت، خود شیفتگی سران حکومت است. اشرف غنی در حین تبلیغات انتخاباتی گفته بود که اگر عبدالله و محقق الفبای مدیریت را خوانده باشند من دکترا دارم! این سخن یعنی این که من بیشتر از دیگران می فهمم. وقتی فردی با این گمانه زندگی کند، فهم خود را بیشتر از سایرین بداند. هم به یک بیماری خود شیفتگی گرفتار می آید و هم اذهان دیگران را حقیر می شمارد.

این ذهنیت از آن یک انسان نورمال و متکی به آرای مردم و عقلانیت جمعی نیست. تحقیر عقلانیت جمعی در یک نظام دموکراتیک و مردم سالار ناپذیرفتنی و حتا غیر اخلاقی است. در این دنیا هیچ کسی عقل کل نیست و هر کس به قدر توان خود از عقلانیت نسبی برخوردار است و در حکومت های مبتنی بر عقلانیت جمعی هیچ عقلی تحقیر نمی شود و از اندک امکانات عقلانی در جهت بهبود کشور استفاده صورت می گیرد.

اگر خدای ناکرده این خصلت منفی در مدیریت سیاسی کشور به کار بسته شود، بی گمان نه تنها داعشیان مکان های امنی خواهند یافت که کشور به سوی از هم گسیختگی به پیش خواهد رفت. حکومت ها در دنیای کنونی در هر موقعیتی که قرار داشته باشند، نیازمند مشارکت تدبیر جمعی در اداره امور کشور خود هستند. و این توتان و پتانسیل ها استفاده می برند، زیرا مدیریت یک کشور دشوارتر از آنست که فردی به تنهایی و بدون مشورت با دیگران بتواند گره گشای همه مشکلات باشد، لذا حکومت نیاز دارد که از طریق رسانه های گروهی حرف مردم را بشنود و بدان ها عمل کند.

اما وقتی کشوری مثل افغانستان که با بلایای گوناگونی مواجه است بیش از سایر حکومتها نیازمند تدبیر جمعی است. بنابراین بر حکومت است که بیشتر از سایر حکومت ها به آرای مردم توجه کند، پیشنهادهای مردم و نمایندگان آنها را جدی بگیرد و در مدیریت سیاسی کشور به کار بندد.

متاسفانه حکومت گذشته و کنونی افغانستان، هر دو عقلانیت مردم را نادیده انگاشته اند. در یک سال و اندی که از عمر این حکومت می گذرد، وزارت دفاع، که یکی از مراکز کلیدی در مبارزه با تروریسم است، هنوز با سرپرست اداره می شود، ده ها مطلب، سخنرانی و مقاله تا هنوز نوشته شده است، مخاطراتی که از این ناحیه امنیت کشور را تهدید می کند گوشزد شده است، اما هیچ گوش شنوایی وجود نداشته است.

امنیت ملی هنوز با سرپرست اداره می شود و هم چنان وزارت داخله. اما متاسفانه گوش رئیس جمهور یا سخنان مردم را نمی شود یا آن که بهای لازم را نمی دهد، یا آن که خود را مستغنی از شنیدن سخنان مردم و نمایندگان مردم و رسانه های گروهی می داند هر چه باشد باید نتیجه ی پنهان کاری و عدم شفافیت حکومت را مردم عادی کشور بپردازند و در حقیقت مردم فدای خود خواهی ها و ندانم کاری های حکومت می شود.
مولف : م. سمنگانی
https://avapress.net/vdcc10qsi2bqi18.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما