تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۲ جدی ۱۳۹۴ ساعت ۲۱:۴۵
کد مطلب : 121429
قدرت فرهنگی و ایدئولوژیک داعش در افغانستان
آقای غنی که روز یکشنبه ۲۰ جدی برای دیدار با مردم چند ولایت شرقی افغانستان به ننگرهار سفر کرده بود، در ارتباط به فعالیت‌ نیروهای داعش در افغانستان گفت:"داعش در کشور ما جایی ندارد و ما مرگ این گروه را می ‌خواهیم."

آقای غنی خطاب به حاضران گفت:"رئیس جمهوری شما نخستین فردی بود که از تهدید داعش در افغانستان صحبت کرده بود."

او همچنین به نیروهای امنیتی دستور داده است تا بمباران نیروهای داعش را ادامه دهند.

ولایت ننگرهار، در شرق افغانستان هم مرز با پاکستان است و مرکز فعالیت‌ های گروه داعش در افغانستان محسوب می شود.

کارشناسان می گویند که داعش در افغانستان یک پدیده عارضی و تحمیلی از خارج است. به عقیده آنها داعش با طالبان هم از نظر زمینه های فرهنگی و هم از جهت اعتقادات و ایدئولوژی در اصول با طالبان مشکل دارد. مشکل اصولی داعش با طالبان در افغانستان و پاکستان، تفاوت قرائت های این دو از خلافت و امارت است.

طالبان معتقد به تاسیس امارت اسلامی اند و داعش، مدعی خلافت اسلامی است. امیر و خلیفه نیز در هردو سو، دو فرد متفاوت اند. این مسایل هیچگاه زمینه آشتی سازمانی داعش و طالبان را به رغم دشمنان مشترکی که برای خود تعریف می کنند فراهم نخواهد کرد.

با این حال، نمی توان انکار کرد که برخی از عناصر سابق طالبان از سیاست های این گروه، زده شده و از دیرباز به اینسو در تلاش هستند تا با رویه و رویکردی جدید وارد عرصه شوند و به سرعت از زمینه های اجتماعی و فرهنگی که برای رشد و توسعه تروریزم در مناطقی از افغانستان وجود دارد برای رسیدن به این هدف، بهره ببرند.

بقایا و بازماندگان شبکه در حال اضمحلال القاعده نیز بخشی دیگر از این نیرو را تامین می کنند.

از جانب دیگر، پاکستان از مدت ها پیش به صورت همه جانبه تحت فشار است تا مبارزه ای جدی و بی امان را علیه طالبان در افغانستان و پاکستان آغاز کند و در عین حال، با استارت خوردن مجدد روند صلح افغانستان با طالبان، احتمال کنار گذاشته شدن رویکرد تروریستی طالبان، زیاد است. این در حالی است که برای پاکستان، کنار گذاشتن اهرمی پرقدرت و تاثیرگذار مانند تروریزم برای رسیدن به مقاصد خود نیز دشوار است. به همین دلایل، کارشناسان پیش بینی می کنند که ظهور نسخه ای بدلی و نه لزوما واقعی از داعش یا چیزی شبیه آن در بخش هایی از افغانستان به وسیله حامیان دیرینه تروریزم منطقه ای و عناصر ناراضی طالبان و بقایای القاعده، بعید نیست.

بر اساس این ایده، داعش به معنایی که در کشورهایی مانند عراق و سوریه سراغ داریم، ممکن است در افغانستان قابل شناسایی نباشد؛ زیرا داعش در دو کشور یادشده که سرزمین‌ های اصلی بروز و ظهور اولیه‌ این گروه تروریستی به حساب می‌ آیند، دارای نظامات و انتظاماتی ا‌ست که در افغانستان از آن برخوردار نیست.

بخش‌ های وسیعی از خاک دو کشور سوریه و عراق –به وسعت کشور اردن- زیر سلطه‌ مستقیم این گروه تروریستی قرار دارد که نظم نظامی، اداری، اقتصادی، عقیدتی و اجتماعی خاصی بر آن اعمال می ‌شود.

این بخش از سرزمین ‌های عراق و سوریه، دارای هسته ‌های قدرت و مدیریت، پرچم مخصوص، نیروهای مسلح با یونیفورم‌ های ویژه، قوانین، سیستم اداری، نظم اجتماعی، منابع مشخص درآمد و ثروت و... است؛ چیزی که در افغانستان، دست کم تاکنون سراغ نداریم.

براساس این فرمول، داعش در افغانستان حتی اگر هوادارانی نیز داشته باشد که برای آرمان ‌های داعش در کشور ما می‌ جنگند، رابطه‌ منطقی و قابل تاییدی میان آنها و هسته‌ های تصمیم‌ گیری داعش در شهرهایی مانند رقه یا موصل در کشورهای سوریه و عراق برقرار نیست.

اما از جهت دیگری می ‌توان این نظر را به نحو جدی به چالش کشید.

گزارش‌ های رسانه ‌ای از ولایت ناآرام و آشوب‌ زده‌ ننگرهار در شرق کشور، طی ماه های اخیر، حاکی است که نیروهایی در بخش‌ هایی از این ولایت ظهور کرده اند که لباس‌ های یکدست و ویژه ‌ای دارند، صورت‌ های شان را می ‌پوشانند، برخی از آنها به زبان ‌های غیر بومی، سخن می ‌گویند، پرچم ‌های سیاه حمل می ‌کنند و شعارهایی را نیز بر دیوارها در حمایت از داعش نوشته اند.

حتی در درگیری ‌های اخیر در ولسوالی های اچین و بتی کوت ننگرهار میان طالبان و داعش نیز از قول مقام ‌های محلی ننگرهار گزارش شد که چندین عضو داعش و طالبان کشته شده اند.

داعش همچنین گفته می شود که دارای یک رادیوی محلی است که بر اساس ادعای برخی اعضای مجلس نمایندگان از پایگاه نیروهای امریکایی پخش می شود؛ هرچند تایید این ادعا از عهده منابع مستقل خارج است.

در این میان، پرسش این است که آیا داعش، زمینه‌ و امکانی برای ظهور در افغانستان دارد یاخیر؟ و آیا صرف اینکه نیروهای همسو با داعش در افغانستان، به لحاظ سازمانی، امکان وابستگی به مراکز و هسته ‌های تصمیم‌ سازی این نیروی تروریستی در رقه و موصل را ندارند، می‌ توان نتیجه گرفت که داعش به افغانستان نمی‌ آید؟

به نظر می ‌رسد امکان ظهور و نفوذ داعش در افغانستان را نباید از ارتباطات اولیه‌ این گروه با القاعده، تفکیک کرد. داعش در عراق و سوریه، از دل القاعده ظهور کرد و در مناطق مرزی پاکستان نیز ارتباطات وثیق و مستحکمی میان القاعده و طالبان برقرار است؛ بنابراین، به لحاظ منطقی، هرگز بعید نیست که جریان ‌های تندروتر و افراط‌ گراتری از القاعده و طالبان، راه و رسم داعش را در پیش بگیرند و در هوای پیشرفت ‌های داعش در عراق و سوریه، هوس سلطه‌ بر بخش ‌هایی از افغانستان را در سر بپرورند.

نکته‌ دوم هم این است که برای عضویت یا تأسی از راه و رسم تروریستی داعش، لزوما عضویت رسمی، ارتباط ارگانیک و هماهنگی سازمانی میان اعضا و هواداران آن با کانون‌های مرکزی تصمیم‌ گیری این گروه، شرط نیست؛ زیرا با این حساب، داعش در لیبی، اردن، لبنان و حتی خود اروپا نیز نیرو و هوادار دارد؛ اما هیچ مدرک قابل تاییدی در زمینه‌ ارتباط مستقیم مبتنی بر سلسله ‌مراتب اداری مافوق و مادون میان آنها و رهبران داعش در عراق و سوریه، وجود ندارد؛ پس چرا در آن کشورها و مناطق، حضور و ظهور داعش، به عنوان یک فوریت امنیتی، جدی گرفته می‌شود، اما در افغانستان نمی‌ شود؟

اینکه فرمانده امریکایی می گوید که نیروهای داعش از سوریه و عراق در حال پیوستن به همرزمان شان در افغانستان هستند، این به چه معناست؟ آنها از کجا و چگونه به افغانستان می آیند؟ چرا از ورود آنها به کشور جلوگیری نمی شود؟ در کشوری که نه سلفی است و نه با سلفیت و وهابی گری، نسبتی تاریخی دارد، داعش حتما و یقینا یک پروژه تحمیلی از خارج است و به همین دلیل، مبارزه با آن آسان تر از مبارزه با طالبان و دیگر گروه های ستیزه جوی محلی است. اگر اراده ای واقعی برای مبارزه وجود داشته باشد.

سیدمشتاق حسینی
https://avapress.net/vdcgxq9qyak9xt4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما