تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۲ جدی ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۲۲
کد مطلب : 121426
دورهایی که امید است به تسلسل نینجامد!
دوشنبه هفته جاری، اسلام آباد میزبان نشست گفت و گوهای صلح افغانستان با حضور نمایندگانی ارشد از کشورهای افغانستان، پاکستان، امریکا و چین بود. این نشست که یک روز طول کشید در آن نمایندگان چهار کشور در مورد "نقشه راه" رسیدن به صلح در افغانستان بحث و گفت و گو کردند.

نمایندگان چهار کشور در پایان این نشست توافق کردند تا گفت‌وگوها در این زمینه را به صورت منظم ادامه دهند.
در بیانیه پایانی این نشست گفته شده که دور بعدی گفت‌وگوهای چهار کشور، روز دوشنبه، ١٨ جنوری در شهر کابل برگزار خواهد شد.

در این بیانیه آمده است که نمایندگان هر چهار کشور با تاکید بر اهمیت پایان دادن به جنگ و درگیری در افغانستان، خواستار آغاز فوری گفت‌وگوهای مستقیم میان دولت افغانستان و نمایندگان "گروه‌های طالبان" شدند.

بیانیه افزوده است که بحث‌های این نشست بر "ارزیابی واضح و واقعی" از فرصت‌ها برای صلح در افغانستان متمرکز بوده است و موانع و امکاناتی که به ایجاد فضای مناسب برای گفت‌وگوهای صلح مبتنی بر اهداف مشترک و کاستن از خشونت‌ها و برقراری صلح پایدار در افغانستان وجود دارد، تشخیص داده شود.

چنانچه می دانیم تا کنون نشست های بسیاری در زمینه برقراری صلح و ثبات در افغانستان و در کشورهای مختلف برگزار شده که با تاسف و به دلایلی، هیچکدام پتانسیل لازم برای آوردن صلح در این کشور را نداشته و پس از مدتی، قول ها و تعهدات همه به سردی گرائیده، فراموش شده اند که عمده دلیل آن نیز عدم انگیزه لازم در آوردن صلح در افغانستان، از سوی قدرتهای درگیر در قضیه این کشور به خصوص ایالات متحده و پاکستان بوده است.

این موضوع در کشور ما معروف است و ورد زبان بیشتری از آگاهان که سران اسلام آباد هیچ نوع انگیزه و اراده ی جدی و حتی سطحی جهت برقراری صلح در افغانستان ندارند و بلکه ترجیح می دهند تا اوضاع افغانستان به همین صورتی که است، حفظ شود؛ تا دولتمردان پاکستان با استفاده از همین اوضاع نابسامان، به گونه بهتر به اهداف استعماری خویش در افغانستان و به باج گیری از جامعه جهانی به بهانه مبارزه با تروریزم و افراطی گری، دست پیدا کنند.

کاری که لااقل در این سه دهه بوسیله سردمداران پاکستانی انجام شده و موجب شده تا افغانستان و دولت و ملت آن، اعتماد خود را نسبت به راستی و صداقت مقامات اسلام آباد از دست بدهند.

غیر از دولت پاکستان و سیاستهای استعماری آن در قبال افغانستان، سران واشنگتن هم کارنامه درخشانی در نزد دولت و ملت ما ندارند و در عرض و طول ۱۵ سال تمام که از حضور جامعه جهانی به سرکردگی امریکا در کشور ما می گذرد، افغانستان و جهان شاهد است که تا کنون یک کار اساسی و صادقانه از سوی ناتو و اعضای آن در افغانستان انجام نگرفته؛ به جز کارهای سطحی، پروژه ای و به اصطلاح معروف" کلوخ ماندن و از آب گذشتن"!

واقعیت این است که از همان آوان حمله امریکا به افغانستان، توافقی میان دولت پاکستان و سران کاخ سفید صورت گرفته بود مبنی بر آنکه طالبان باید از قدرت در افغانستان کناره گیری کنند و تا موعد مشخصی در خاک پاکستان بمانند و دست بکار نشوند؛ تا امریکا و متحدان آن حضور خویش را در افغانستان یعنی دهلیز مشترک کشورهای منطقه، تثبیت کنند.

طبق برنامه از قبل توافق شده میان سران اسلام آباد و کاخ سفید، پس از تثبیت حضور ناتو در افغانستان، حال نوبت دولت پاکستان است تا با تجهیز و احیای دوباره طالبان و فرستادن آنان به داخل مرزهای افغانستان، آغازگر جنگ غیر واقعی و "زرگری" میان طالبان و نیروهای خارجی مستقر در افغانستان شود.

با این شگرد و شیوه سیاسی، امریکا و پاکستان با یک تیر همزمان به چند هدف نائل خواهند شد که چنان نیز شد:

هدف نخست اینکه حضور غرب به سرکردگی امریکا در منطقه تثبیت شد. هدف دوم اینکه اسلام آباد از همکاری با امریکا و متحدان آن، بار خود را بست و پول و امکانات نظامی بی شماری به جیب زد.

از همه مهم و عمده هدف سوم است که به گونه ای مشترک میان سران واشنگتن و اسلام آباد است و آن راه اندازی مذاکرات صلح افغانستان پس از منقضی شدن تاریخ بسیاری از گزینه های دیگر مانند ادامه جنگهای بی حاصل زرگری که همه نسبت به غیر واقعی بودن آن پی برده اند.

بر فرض صداقت اطراف درگیر در مذاکرات جدید صلح، به نظر می رسد هر نوع سود آن در درجه نخست متوجه دولت پاکستان و امریکا خواهد بود؛ چرا که تاریخ استعمار نشان نداده که این قدرتها به جز منافع نامشروع و استعماری خویش، به منافع دولت و ملتهای ضعیف نگهداشته شده و زیردست گاهی نگاه هم بیندازند؛ چرا که در غیر آن استعمار و استثمار دولتها و ملتها معنی نخواهد داد.

واقعیت این است که اگر ملت افغانستان و دولتمردان و سیاست گران ما منتظر آن باشند تا قدرتهای دیگر و آنهم از نوع استعماری آن، بیایند و برای برقراری صلح و ثبات در کشور ما خود را به زحمت بیندازند و پول و امکانات صرف کنند، سخت در اشتباه و توهم به سر خواهیم برد.

چنانچه می دانیم قدرتهای استعماری در هر موضوع و قضیه ای، قبل از همه به تامین منافع نامشروع و بر خلاف منافع دولت و کشورهای زیر دست و ضعیف، نظر دارند و فکر می کنند و این وظیفه و رسالت دولتمردان ما است که در یک چنین جلسات و نشستهای حساس و سرنوشت ساز، با طرح و برنامه های دقیق، حساب شده و بر اساس منافع ملی دولت و ملت افغانستان، حضور بهم برسانند.

واقعیت آن است که اگر حضور مقامات افغان در یک چنین نشستهایی قوی و با برنامه های دقیق و حساب شده نباشد، به حضور هیچ یک از قدرتهای برتری چون چین و امریکا در مذاکرات نمی توان دل خوش بود و فکر کرد که شاید آنها بتوانند بر پاکستان فشار وارد کنند؛ چرا که اولاً چنانکه گفته شد آنها نیز به دنبال منافع خویش اند و در ثانی، هم چین و هم امریکا به پاکستان نزدیک تراند تا افغانستان و اهمیت و بهایی را به رابطه با آن کشور می دهند، ابدا به افغانستان نمی دهند.

و نکته پایانی اینکه همه توجه و امید مردم افغانستان به مقامات و دولتمردان خود شان است و امیدوارند تا جلسات و دورهای بعدی نقشه راه برای برقراری صلح و ثبات در کشور، با همت و درایت مقامات افغان، به ساحل صلح و ثبات خورده و با توطئه های جدید دشمنان و ضعف مدیریتی خود آنان به تسلسل زجر دهنده و ملال آور نینجامد.
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.net/vdcdxf0f9yt0xo6.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما