تاریخ انتشار :سه شنبه ۳۱ سنبله ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۴۷
کد مطلب : 116688
حکمت و حکومت علوی – 2

فقرا و ثروتمندان برابر اند

فقرا و ثروتمندان برابر اند
مولا علی علیه السلام سرانجام در پی فشارهای سنگین مردم و اصرارهای امت اسلامی، مسؤولیت خطیر خلافت را پذیرفت؛ با آنکه می دانست این چیزی نیست که بسیاری از اهالی ادعا بعدا بتوانند آن را تحمل کنند.
عدالت صریح و برهنه و بی اغماض امام موجب شد، تا خیلی زود، گروهی از اشراف قریش که به دریافت امتیازهای مجانی فراوان نسبت به سایر مسلمانان از بیت المال مسلمین عادت داشتند، نارضایتی شان را از عدالت گستری امام و اعتقاد راسخ و بی خدشه ایشان به اصل مساوات در تقسیم غنایم جنگی و امتیازات مالی از بیت المال دستگاه خلافت اسلامی، ابراز دارند و ساز مخالف بزنند.
در پی این شورش ها و نارضایتی ها بود که شماری از یاران امام علیه السلام با اشاره به روش سردمداران و حکام دیگر، به امام علیه السلام گفتند: ای امیر مؤمنان! مردم عموما گرایش به دنیا دارند و برای آن تلاش می کنند. اگر از بیت المال مقداری بیشتر به اشراف عرب و قریش می بخشیدی، وضعیت سامان پیدا می کرد و پراکندگی و تفرقه و نفاق ایجاد نمی شد و بهتر می توانستی در بین رعیت، «عدالت» را اعمال کنی و سرانجام بیت المال را به طور مساوی تقسیم کنی!
اما این چیزی نبود که در منطق حکمت و سازوکار حکومت علوی، معنا و مبنایی داشته باشد.
امام می دانست که عدالتی که مردم می فهمند با عدالتی که او از فرمان خدا و فرمایش قرآن سیره رسول می داند، تفاوت های آشکار و بارزی دارد.
عدالت در نگاه مردم، فرقی با مصلحت برای حفظ وضع موجود و جلوگیری از شورش اعیان و اشراف قریش بر ضد دستگاه خلافت اسلامی نداشت؛ اما عدالت در نگاه امام به معنای برابری یتیمان و فقرای جامعه اسلامی با ثروتمندان و ارباب مال و جاه قریش بود.
امام علیه السلام، هنگامی که دید رعایت مساوات در عطایای بیت المال مورد اعتراض جمعی از یارانش قرار گرفت و آن را برخلاف سیاست دانستند، فرمود:«اتامرونی ان اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه! والله لااطور به ما سمر سمیر و ما ام نجم فی السماء نجما.»
«آیا از من می خواهید که برای پیروزی خود، از جور و ستم، در حق کسانی که بر آنها حکومت می کنم استمداد جویم؟! به خدا سوگند تا عمر من باقی و شب و روز برقرار و ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب می کنند، هرگز به چنین کاری دست نمی زنم. اگر اموال از خودم بود، به طور مساوی در میان مردم تقسیم می کردم چه رسد به اینکه این اموال، اموال خداست. آگاه باشید! بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است، این کار ممکن است در دنیا باعث سربلندی انجام دهنده آن شود؛ ولی در آخرت موجب سرافکندگی وی خواهد شد. احیانا در میان مردم گرامی اش می نماید؛ اما در نزد خدا خوارش می سازد. هیچکس مال خویش را در غیر راهی که خداوند فرموده، مصرف نکرد و به غیر اهلش نسپرد، جز اینکه سرانجام خداوند او را از سپاسگزاری آنان محروم ساخت و محبت شان را متوجه دیگری نمود؛ پس اگر روزی پایش بلغزد و به کمک آنان نیازمند گردد، بدترین رفیق و ملامت کننده ترین دوست خواهند بود.»
با این حساب در منطق حکمت و منظومه حکومت علوی، تفاوتی میان فقیر و غنی، وجود ندارد و بر پایه آنچه مولا از قرآن می دانست، هیچ توفیر و تفاوتی میان مسلمانان جز در تقوا و ترس از خدا و پرهیزکاری وجود ندارد.
البته این به آن معنا نبود که هرکس باتقواتر بود، می توانست سهم بیشتری از بیت المال به دست آورد! چه اینکه یکی از شاخص های سنجش و اثبات تقوا، پرهیز از چشمداشت حریصانه و زیاده از حق و سهم عادلانه و واقعی خود از مال دنیا است و مولا این مهم را بیشتر از هر کس دیگری می دانست.
به همین دلیل، به جای بخشش های فراقانونی و ناعادلانه از بیت المال مسلمین برای راضی کردن سران و سردمداران قریش به هدف تحکیم پایه های خلافت و پایگاه سیاسی خود، سعی کرد آنها را به خدا و کتاب خدا و فرمایشات و سیره عملی حضرت رسول رجعت دهد تا تقوا پیشه کنند و با زیاده خواهی و افزون طلبی، بر بندگان مستحق خدا و امت اسلامی، ستم نکنند.
این شیوه عمل، درسی ماندگار و جاودانه برای همه کارگزاران سیاسی صرف نظر از مسلمان یا غیر مسلمان است؛ زیرا به حاکمان می آموزد که یکی از مبانی «حکومت داری خوب» وسواس و حساسیت نسبت به صرف بیت المال و مبارزه واقعی و بی اغماض با فساد و فسادپیشگان است.
https://avapress.net/vdch6-nz623nz-d.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما