پس از آنکه جمهوری اسلامی ایران با قدرتهای برتر جهانی بر سر موضوع هسته ای به توافقات مهمی دست یافتند، واکنشهای مختلفی را از سوی دولت و کشورها و نیز صاحبنظران در رسانه ها و نیز شبکه های اجتماعی شاهد بودیم.
واکنشها تنها در بیرون از ایران محدود نمی شد و این سیر همچنان افکار و اذهان موجود در داخل کشور ایران را نیز در می نوردید و هنوز نیز این ابراز نظرها همچنان ادامه دارد. به خوبی بیاد داریم که پس از انجام توافق هسته ای جمهوری اسلامی ایران با دولتهای مذکور، اوباما برای جلب حمایت گنگره از توافق مذکور در نطقی، مخالفان امریکایی امضای توافقنامه هسته ای با ایران را، جنگ طلبانی معرفی کرد که در چندین سال قبل و به بهانه وجود سلاح کشتار جمعی در عراق به آن کشور لشکر کشی کردند و وجهه امریکا را مخدوش نمودند.
علاوه بر آنکه آن همه مخارج روی دست دولت وقت امریکا گذاشتند و موجب کشتار در عراق و تخریب زیربناهای آن کشور نیز شدند.
مطمئناً اشاره اوباما به رهبری جمهوری خواهان بود که بوش پسر مسئولیت آن را بر عهده داشت و با عراق کاری کرد که پس از سپری شدن چهارده سال، هنوز این کشور درگیر شدید ترین نزاع های موجود در منطقه است؛ درگیری های مذهبی و فرقه ای که امان مردم عراق را بریده و هر آن و لحظه ای از آنها قربانی می گیرد.
بواقع نیز که چنین بود و اگر چه این اظهار نظر اوباما و موضع گیری او در برابر جمهوری خواهان را خیلی هم نمی توان بپای معتدل بودن دموکراتها برای دیالوگ و مذاکره گذاشت و آنها را به نوعی نسبت به رقیب شان جمهوری خواهان، طرفدار صلح و مخالف با جنگ و خشونت قلمداد کرد.
چرا که اولاً این شگردی بود که اوباما و مشاوران وی در برابر رقبای جمهوری خواه شان از خویش به نمایش گذاشتند و به گونه ای به آنان فهماندند که دموکراتها بدون جنگ و لشکر کشی به توافقی دست یافتند که جمهوری خواهان حتی با جنگ و درگیری هم نمی توانستند بدان دست یازند و این را پیروزی بزرگی برای تیم خویش قلمداد کردند.
در ثانی بحران سوریه و نیز یمن و همچنین عراق و حمایت پیدا و پنهان جبهه امریکا و اروپا از حضور داعش و نیز سایر گروههای تروریست در این کشورها، خود دلیل روشن بر جنگ طلبی و خشونت زایی حتی همین اوباما و حزب دموکرات وی در سطح منطقه و جهان است که به هیچ عنوان نمی شود آن را انکار کرد و از آن به آسانی گذشت.
پس توافق هسته ای با جمهوری اسلامی ایران، چیزی دیگری بود و است و صد البته منحصر و محدود نمی شود به دلیلی که اوباما به سود خودش و دموکراتها از آن سخن گفته است. واقعیت آن است که توافق بر سر موضوع هسته ای ایران که ۱۲ سال تمام به طول کشید، چیزی نبود جز درایت و تدبیر و مدیریت درست روند هسته ای ایران که توسط رهبران زیرک و خردمند این کشور اسلامی، در طول سالها طرح و برنامه ریزی شده بود و در سال جاری به مرحله باروری و ثمردهی نشست.
نکته حایز توجه اینکه هستند در میان مسلمانان انسانهای کوتاه نظر و اهل افراط و تفریطی که به توافق هسته ای ایران با امریکا و اروپا از زاویه دید تنگ و متحجرانه خود شان نگاه می کنند و با همین رویکرد مسئولان جمهوری اسلامی ایران را بباد نقد و نکوهش می گیرند که چرا مثلاً ایران تن به این توافق داد و این گونه توافق برای ملت ایران و سایر مسلمانان مناسب نیست و ایرادات واهی و موهومی از این قبیل که با هیچ استدلال عقلی و منطقی پشتیبانی نمی شود.
به نظر می رسد خواست این گونه به اصطلاح آگاهان و مسلمانانِ چند آتشه در داخل و بیرون از ایران، این باشد که چون آن داعش و طالب و القائده، رهبران ایران نیز به چیزی غیر از ایجاد وحشت و خرابی و ویرانی و نیز تباهی مردم و کشور خویش، نباید رضایت می دادند.
آنان قطعاً توقع داشتند تا رهبران جمهوری اسلامی ایران، بجای مذاکره و مفاهمه هسته ای، راه مجادله و مقاتله با جهان را در پیش می گرفتند تا ایران اسلامی را به سرنوشت کشورهایی چون عراق، سوریه و... گرفتار می کردند.
اما درایت و کیاست مثال زدنی رهبران جمهوری اسلامی ایران در توافق بر سر موضوع هسته ای این کشور، علاوه بر آن که ضامن وارد نشدن ایران به یک جنگ دوامدار و ویرانگر شد، موجب موفقیت دولت و ملت ایران در استفاده کامل آنها از انرژی هسته ای در جهت اهداف ملی و صلح آمیز نیز گردید.
بهرو وری ای که از آغاز، جمهوری اسلامی ایران بر آن تاکید داشت و ۱۲ سال برای بدست آوردن آن که حق طبیعی هر دولت و کشوری است، مستمراً مبارزه کرد.
به نظر می رسد تصمیم رهبران آگاه و مدیر جمهوری اسلامی ایران مبنی بر توافق هسته ای با طرف امریکایی و اروپایی، همچنانکه بسیاری از آگاهان ذکی و هوشمند گفته اند؛ منحصر ترین راه معقول و برخاسته از منافع ملی دولت و ملت ایران بود که به وسیله رهبران سیاس و زیرک این کشور به مرحله اجرا گذاشته شد.
و همین عملکرد درست سران تهران، پاسخ بی جوابی است برای منتقدان متحجر و افراطی و تفریطی توافق نامه هسته ای این کشور.
واکنشها تنها در بیرون از ایران محدود نمی شد و این سیر همچنان افکار و اذهان موجود در داخل کشور ایران را نیز در می نوردید و هنوز نیز این ابراز نظرها همچنان ادامه دارد. به خوبی بیاد داریم که پس از انجام توافق هسته ای جمهوری اسلامی ایران با دولتهای مذکور، اوباما برای جلب حمایت گنگره از توافق مذکور در نطقی، مخالفان امریکایی امضای توافقنامه هسته ای با ایران را، جنگ طلبانی معرفی کرد که در چندین سال قبل و به بهانه وجود سلاح کشتار جمعی در عراق به آن کشور لشکر کشی کردند و وجهه امریکا را مخدوش نمودند.
علاوه بر آنکه آن همه مخارج روی دست دولت وقت امریکا گذاشتند و موجب کشتار در عراق و تخریب زیربناهای آن کشور نیز شدند.
مطمئناً اشاره اوباما به رهبری جمهوری خواهان بود که بوش پسر مسئولیت آن را بر عهده داشت و با عراق کاری کرد که پس از سپری شدن چهارده سال، هنوز این کشور درگیر شدید ترین نزاع های موجود در منطقه است؛ درگیری های مذهبی و فرقه ای که امان مردم عراق را بریده و هر آن و لحظه ای از آنها قربانی می گیرد.
بواقع نیز که چنین بود و اگر چه این اظهار نظر اوباما و موضع گیری او در برابر جمهوری خواهان را خیلی هم نمی توان بپای معتدل بودن دموکراتها برای دیالوگ و مذاکره گذاشت و آنها را به نوعی نسبت به رقیب شان جمهوری خواهان، طرفدار صلح و مخالف با جنگ و خشونت قلمداد کرد.
چرا که اولاً این شگردی بود که اوباما و مشاوران وی در برابر رقبای جمهوری خواه شان از خویش به نمایش گذاشتند و به گونه ای به آنان فهماندند که دموکراتها بدون جنگ و لشکر کشی به توافقی دست یافتند که جمهوری خواهان حتی با جنگ و درگیری هم نمی توانستند بدان دست یازند و این را پیروزی بزرگی برای تیم خویش قلمداد کردند.
در ثانی بحران سوریه و نیز یمن و همچنین عراق و حمایت پیدا و پنهان جبهه امریکا و اروپا از حضور داعش و نیز سایر گروههای تروریست در این کشورها، خود دلیل روشن بر جنگ طلبی و خشونت زایی حتی همین اوباما و حزب دموکرات وی در سطح منطقه و جهان است که به هیچ عنوان نمی شود آن را انکار کرد و از آن به آسانی گذشت.
پس توافق هسته ای با جمهوری اسلامی ایران، چیزی دیگری بود و است و صد البته منحصر و محدود نمی شود به دلیلی که اوباما به سود خودش و دموکراتها از آن سخن گفته است. واقعیت آن است که توافق بر سر موضوع هسته ای ایران که ۱۲ سال تمام به طول کشید، چیزی نبود جز درایت و تدبیر و مدیریت درست روند هسته ای ایران که توسط رهبران زیرک و خردمند این کشور اسلامی، در طول سالها طرح و برنامه ریزی شده بود و در سال جاری به مرحله باروری و ثمردهی نشست.
نکته حایز توجه اینکه هستند در میان مسلمانان انسانهای کوتاه نظر و اهل افراط و تفریطی که به توافق هسته ای ایران با امریکا و اروپا از زاویه دید تنگ و متحجرانه خود شان نگاه می کنند و با همین رویکرد مسئولان جمهوری اسلامی ایران را بباد نقد و نکوهش می گیرند که چرا مثلاً ایران تن به این توافق داد و این گونه توافق برای ملت ایران و سایر مسلمانان مناسب نیست و ایرادات واهی و موهومی از این قبیل که با هیچ استدلال عقلی و منطقی پشتیبانی نمی شود.
به نظر می رسد خواست این گونه به اصطلاح آگاهان و مسلمانانِ چند آتشه در داخل و بیرون از ایران، این باشد که چون آن داعش و طالب و القائده، رهبران ایران نیز به چیزی غیر از ایجاد وحشت و خرابی و ویرانی و نیز تباهی مردم و کشور خویش، نباید رضایت می دادند.
آنان قطعاً توقع داشتند تا رهبران جمهوری اسلامی ایران، بجای مذاکره و مفاهمه هسته ای، راه مجادله و مقاتله با جهان را در پیش می گرفتند تا ایران اسلامی را به سرنوشت کشورهایی چون عراق، سوریه و... گرفتار می کردند.
اما درایت و کیاست مثال زدنی رهبران جمهوری اسلامی ایران در توافق بر سر موضوع هسته ای این کشور، علاوه بر آن که ضامن وارد نشدن ایران به یک جنگ دوامدار و ویرانگر شد، موجب موفقیت دولت و ملت ایران در استفاده کامل آنها از انرژی هسته ای در جهت اهداف ملی و صلح آمیز نیز گردید.
بهرو وری ای که از آغاز، جمهوری اسلامی ایران بر آن تاکید داشت و ۱۲ سال برای بدست آوردن آن که حق طبیعی هر دولت و کشوری است، مستمراً مبارزه کرد.
به نظر می رسد تصمیم رهبران آگاه و مدیر جمهوری اسلامی ایران مبنی بر توافق هسته ای با طرف امریکایی و اروپایی، همچنانکه بسیاری از آگاهان ذکی و هوشمند گفته اند؛ منحصر ترین راه معقول و برخاسته از منافع ملی دولت و ملت ایران بود که به وسیله رهبران سیاس و زیرک این کشور به مرحله اجرا گذاشته شد.
و همین عملکرد درست سران تهران، پاسخ بی جوابی است برای منتقدان متحجر و افراطی و تفریطی توافق نامه هسته ای این کشور.