ایهود باراک؛ وزیر جنگ سابق رژيم اسراییل می گوید که بنیامین نتانیاهو؛ نخست وزیر این رژيم در سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ قصد حمله به تاسیسات هسته ای ایران را داشته است؛ اما فرمانده ارتش این رژيم و سایر وزرا مانع این اقدام شده اند.
او که جمعه شب در یک برنامه ضبط شده از شبکه دو اسراییل صحبت می کرد، گفت او و نتانیاهو در پنج- شش سال گذشته موقعیت های متعددی را برای حمله هوایی به تاسیسات اتمی ایران بررسی کرده اند.
به گفته نخست وزیر سابق این رژيم، در سال ۲۰۱۰ گابی اشکنازی؛ فرمانده وقت ستاد کل فرماندهی و عملیات ارتش اسرائیل با ذکر این دلیل که ارتش این رژيم آمادگی ندارد، آنها را از اجرای عملیات نظامی علیه ایران برحذر داشته بود.
ایهود باراک همچنین خاطرنشان کرد که در سال ۲۰۱۱ نیز موشه یعلون و یووال اِستاینیتز، دوتن از اعضای کابینه اسراییل از این طرح حمایت نکردند.
این به باور کارشناسان از اعترافات نادر یک مقام ارشد سابق رژيم صهیونیستی در خصوص حمله به ایران محسوب می شود که از اهمیت اطلاعاتی و تحلیلی مهمی برخوردار است.
این اظهارات به ویژه در زمانی مطرح می شود که بنیامین نتانیاهو؛ نخست وزیر این رژيم به شدت سرگرم سد کردن راه تصویب توافق اتمی با ایران توسط کنگره امریکاست با این استدلال که این توافق، امنیت اسراییل را با خطر مواجه می کند و موجب توسعه قدرت دفاعی ایران در خاور میانه می شود.
نتانیاهو به این ترتیب، رسما یک اردوگاه بزرگ از جنگ طلب ها و افراطیون را رهبری می کند که راه حل صلح آمیز برای توافق هسته ای با ایران را نفی می کنند و معتقد به استمرار تحریم های فلج کننده علیه جمهوری اسلامی هستند تا در نهایت، به گمان آنها زمینه برای تغییر نظام در ایران یا از طریق شورش های داخلی و یا از مسیر یک حمله گسترده خارجی، فراهم شود.
بنابراین، مخالفت های کنونی نتانیاهو با توافق هسته ای با ایران، چیزی نیست که یکشبه به میان آمده باشد. این تفکر ریشه در یک ایده جنگ طلبانه و صلح ستیزانه دیرینه دارد که سران این رژيم به ویژه نتانیاهو که افراطی تر از دیگر رهبران این رژيم است، همیشه آن را دنبال می کرده اند.
اما پرسش این است که با توجه به اظهارات افشاگرانه ایهود باراک؛ وزیر جنگ و نخست وزیر سابق رژيم صهیونیستی، چرا نتانیاهو به ایران حمله نظامی نکرد؟
چرا کسانی از درون این رژيم به ویژه ارتش اسراییل با ایده های نتانیاهو به مخالفت برخاستند؟
کارشناسان در این زمینه دو فاکتور را مهم و اثرگذار ارزیابی می کنند: یکی عدم اطمینان مقام ها و نظامیان اسراییلی از قدرت دفاعی ایران در برابر حمله های خارجی و سرنوشتی که احتمالا اسراییل پس از حمله به ایران، به آن دچار می شد و دوم، ناتوانی ها و محدودیت های این رژيم برای راه اندازی یک حمله گسترده و سریع و اثرگذار بر علیه ایران.
فاکتور اول به عقیده کارشناسان برای اسراییلی ها از اهمیت بسیار بالایی برخودار است. حتی یکی از انگیزه های قدرتمند مخالفت شدید اسراییلی ها با توافق اتمی کنونی میان ایران و قدرت های جهانی نیز ناکامی این رژيم در دست یافتن به اطلاعات غیر هسته ای از توانایی نظامی ایران عنوان می شود.
به گفته شماری از کارشناسان، اینکه برخی طرف های مذاکره کننده با ایران، مصرانه تلاش داشتند برنامه موشکی و سایت های نظامی ایران را نیز شامل توافق هسته ای با این کشور کنند، آنها به نیابت از اسراییل و برای پاسخ به نگرانی های این رژيم در خصوص توان دفاعی ایران، اقدام به این امر می کردند که در نهایت، توفیقی حاصل نکردند.
با این حساب، نتانیاهو از توافق به دست آمده به شدت عصبانی شد؛ زیرا سرانجام نتوانست به آنچه از این توافق در نظر داشت، دست پیدا کند.
فاکتور دوم نیز با جنگ هایی که اسراییل در سال های اخیر به راه انداخته و شکست های سخت و فضیحت باری که در جنگ با حزب الله لبنان و همچنین دو جنگ با حماس، متحمل شده، تایید می شود.
این جنگ ها نشان داد که به رغم تسلیحات پیشرفته و سنگین و مدرنی که در اختیار ارتش این رژيم است، ضریب موفقیت آن در جنگ بسیار پایین است و همین امر، ارتش این رژيم را از ورود به جنگی مستقیم و تمام عیار و نامحدود با ایران، بازداشته است.