از حدود دو ماه به این طرف موضوع مذاکره با طالبان دوباره مطرح شده و یک دوره از این مذاکرات در ماه مبارک رمضان در کشور پاکستان انجام شد. بر اساس خبرها دولت افغانستان و برخی از صاحب نظران همسو با حکومت کابل از روند مذاکرات جاری اعلام رضایت و پشتیبانی کرده اند.
چنانچه گفته شده مذاکرات مذکور پس از ماه مبارک رمضان و در یکی از همین روزها در کشور پاکستان دوباره از سر گرفته خواهد شد. آنچه از ظاهر این گونه اخبار و گزارشها بر میاید، موجب خوشی و شادی همه ملت افغانستان را فراهم می کند و اما اخباری که گاهاً از پشت صحنه یک چنین معاملاتی تحت نام مذاکره درز می کند، نه تنها تمامی مردم کشور را خوشحال نمی کند که موجبات آزردگی و دلسردی بسیاری از اقوام ساکن در افغانستان را نیز فراهم می کند.
بر اساس اخباری که از پشت پرده های نه چندان مطئمن به بیرون درز کرده است، با تاسف باید گفت که بجای مذاکره و مصالحه، بوی توطئه و دسیسه کلان و گسترده ای به مشام می رسد و قرار است تا مردم افغانستان برای چندمین بار متوالی، مورد سوء استفاده و به تعبیری دقیق، وجه المعامله دولت و مخالفان سیاسی آن قرار بگیرند.
نگرانی های عام و فراگیری وجود دارد که حکومت و به دور از چشم مردم و البته در تبانی و همسویی با جنرالان پاکستانی، طرحی را روی دست دارند که بر اساس آن، طالبان افغان جذب حکومت افغانستان می شوند تا از این طریق، حکومت آقای غنی به دو هدف اساسی خویش نائل شود:
یک آنکه با این اقدام، حکومت اشرف غنی ابتکار برقراری صلح را در کشور به دست می گیرد و در انظار داخل و خارج از خود و تیم موجود در حکومت خویش، چهره صلح طلب و پیروزی را به نمایش خواهد گذاشت و در نتیجه همه ی مردم افغانستان و سایر ملل جهان، از رئیس جمهور جدید افغانستان، به عنوان یک لیدر دلسوز و خدمتگذار به مردم و کشور خویش یاد خواهند کرد.
هدف دوم که به دید رئیس جمهور و تیم ایشان مهمتر و دقیق تر از هر هدف و انگیزه دیگری است، نگاه فرو ملی و تبعیض آمیز و متعصبانه به پروسه مذاکره و آشتی با طالبان و مخالفان مسلح است.
با تاسف چنانکه از برنامه مذاکره و مصالحه با طالبان انتظار می رفت و مردم و رهبران سایر احزاب و گروهها در کشور توقع داشتند، مذاکرات انجام شده و در شرف انجام در شب و روزهای آینده، ابداً رنگ و بوی ملی و همه شمول ندارد و چنانچه بسیاری از آگاهان اظهار می دارند و نیز نگران آنند، مذاکرات مذکور، رنگ و لعاب کاملاً قومی و نژادی به خود گرفته و با هدف تقویت قومی خاص در افغانستان، روی دست گرفته شده است.
چیزی که بیشتر به نگرانی ها دامن می زند، همراهی و پشتیبانی قدرتهای خارجی و بعضاً منطقه ای از روند مذاکرات موجود و به قدرت رسانیدن قومی خاص در افغانستان است؛ به گونه ای که قدرت و اختیارات اقوام و نژادهای دیگر موجود در بدنه حکومت وحدت ملی در افغانستان را یا به میزان صفر تنزیل و تقلیل می دهد و یا از آنها مقامات بی خاصیت و بدون اختیار درست خواهد کرد.
و این همان زنگ خطری است که برای سایر اقوام ساکن در کشور به صدا در آمده و باعث شده تا سران و رهبران اقوام، کم کم فاصله خویش را با حکومت آقای اشرف غنی زیاد و به یکدیگر نزدیک و نزدیک تر شوند.
در همین زمینه می توان به همسویی سه مقام عالی حکومت هر یک جنرال دوستم، استاد عطاء و استاد محقق و زیر مجموعه های آنها با همدیگر اشاره کرد؛ تحولی که نمی توان آن را به فال نیک گرفت و یا آن را ستود و به دیگران هم توصیه کرد؛ چرا که بوی خوشی از این گونه چرخش و گردشها به مشام نمی رسد و قطعاً به سود منافع ملی مردم افغانستان نخواهد بود.
اما از سویی نیز و با اقدامات و نیات نه چندان ملی و بودار تیم رئیس جمهور و حامیان داخلی و خارجی آنها، یک چنین صف بندی هایی ناگریز می نماید؛ چرا که هر یک از رهبران و سران حاضر در حلقه ائتلاف و نیز هواداران آنان که گستره و دامنه وسیعی از مردم کشور را تحت پوشش قرار داده اند، همه بر این باورند که افغانستان، خانه مشترک همه ی افغانها است و همه ی افغانها نیز از حقوق و مزایای مساوی بر خوردارند و هیچ قوم و نژادی در این کشور خاص و متفاوت از دیگران نیست و کدام برتری و ارجحیتی بر سایر اقوام ندارد تا حساب جدایی روی آنها باز شود و بدون هیچ گونه مُرَجِّحِ عقلی و شرعی و عرفی ای، بر سایر اقوام موجود در کشور، ترجیح داده شوند.
همه دلسوزان و بزرگان خردمند و دور اندیش به این باورند که زمان استبداد و خفقان خیلی وقت است که در افغانستان به سر آمده و در واقع تاریخ تنگ نظری ها و تبعیضها و عصبیت های دور از منطق و انصاف، منقضی شده و دیوار برلین جهل و کوته بینی های تاسفبار، دیر زمانی است که در این کشور، فرو پاشیده است و دیگر هیچ افغانستانی ای حاضر نیست تا خود را در یک طرف دیوار فرض کند و از پشت دیوار سنگی تعصب و تبعیض، حق مسلم و محرز خویش را از دیگران تکدی کند.
همین دلسوزان و خردمندان که در میان همه ی اقوام موجود در کشور حضور دارند، دلسوزانه و مجدانه و مصرانه از سران حکومت وحدت ملی به خصوص از رئیس جمهور و مشاوران آشکار و مخفی او می خواهند تا با طرحها و اقدامات فرو ملی و بر خلاف منافع علیای مردم و کشور، چه در حیطه مذاکره با مخالفان مسلح و چه در هر زمینه دیگر، خود را در معرض خشم مردم و ملامت ماندگار تاریخ کشور، قرار ندهند و از یاد نبرند که مقام و منزلت کنونی آنان، حاصل آرای همه ی مردم افغانستان است ونه قوم و نژادی خاص که امروز به دنبال بلند کردن بیرق آنند.
چنانچه گفته شده مذاکرات مذکور پس از ماه مبارک رمضان و در یکی از همین روزها در کشور پاکستان دوباره از سر گرفته خواهد شد. آنچه از ظاهر این گونه اخبار و گزارشها بر میاید، موجب خوشی و شادی همه ملت افغانستان را فراهم می کند و اما اخباری که گاهاً از پشت صحنه یک چنین معاملاتی تحت نام مذاکره درز می کند، نه تنها تمامی مردم کشور را خوشحال نمی کند که موجبات آزردگی و دلسردی بسیاری از اقوام ساکن در افغانستان را نیز فراهم می کند.
بر اساس اخباری که از پشت پرده های نه چندان مطئمن به بیرون درز کرده است، با تاسف باید گفت که بجای مذاکره و مصالحه، بوی توطئه و دسیسه کلان و گسترده ای به مشام می رسد و قرار است تا مردم افغانستان برای چندمین بار متوالی، مورد سوء استفاده و به تعبیری دقیق، وجه المعامله دولت و مخالفان سیاسی آن قرار بگیرند.
نگرانی های عام و فراگیری وجود دارد که حکومت و به دور از چشم مردم و البته در تبانی و همسویی با جنرالان پاکستانی، طرحی را روی دست دارند که بر اساس آن، طالبان افغان جذب حکومت افغانستان می شوند تا از این طریق، حکومت آقای غنی به دو هدف اساسی خویش نائل شود:
یک آنکه با این اقدام، حکومت اشرف غنی ابتکار برقراری صلح را در کشور به دست می گیرد و در انظار داخل و خارج از خود و تیم موجود در حکومت خویش، چهره صلح طلب و پیروزی را به نمایش خواهد گذاشت و در نتیجه همه ی مردم افغانستان و سایر ملل جهان، از رئیس جمهور جدید افغانستان، به عنوان یک لیدر دلسوز و خدمتگذار به مردم و کشور خویش یاد خواهند کرد.
هدف دوم که به دید رئیس جمهور و تیم ایشان مهمتر و دقیق تر از هر هدف و انگیزه دیگری است، نگاه فرو ملی و تبعیض آمیز و متعصبانه به پروسه مذاکره و آشتی با طالبان و مخالفان مسلح است.
با تاسف چنانکه از برنامه مذاکره و مصالحه با طالبان انتظار می رفت و مردم و رهبران سایر احزاب و گروهها در کشور توقع داشتند، مذاکرات انجام شده و در شرف انجام در شب و روزهای آینده، ابداً رنگ و بوی ملی و همه شمول ندارد و چنانچه بسیاری از آگاهان اظهار می دارند و نیز نگران آنند، مذاکرات مذکور، رنگ و لعاب کاملاً قومی و نژادی به خود گرفته و با هدف تقویت قومی خاص در افغانستان، روی دست گرفته شده است.
چیزی که بیشتر به نگرانی ها دامن می زند، همراهی و پشتیبانی قدرتهای خارجی و بعضاً منطقه ای از روند مذاکرات موجود و به قدرت رسانیدن قومی خاص در افغانستان است؛ به گونه ای که قدرت و اختیارات اقوام و نژادهای دیگر موجود در بدنه حکومت وحدت ملی در افغانستان را یا به میزان صفر تنزیل و تقلیل می دهد و یا از آنها مقامات بی خاصیت و بدون اختیار درست خواهد کرد.
و این همان زنگ خطری است که برای سایر اقوام ساکن در کشور به صدا در آمده و باعث شده تا سران و رهبران اقوام، کم کم فاصله خویش را با حکومت آقای اشرف غنی زیاد و به یکدیگر نزدیک و نزدیک تر شوند.
در همین زمینه می توان به همسویی سه مقام عالی حکومت هر یک جنرال دوستم، استاد عطاء و استاد محقق و زیر مجموعه های آنها با همدیگر اشاره کرد؛ تحولی که نمی توان آن را به فال نیک گرفت و یا آن را ستود و به دیگران هم توصیه کرد؛ چرا که بوی خوشی از این گونه چرخش و گردشها به مشام نمی رسد و قطعاً به سود منافع ملی مردم افغانستان نخواهد بود.
اما از سویی نیز و با اقدامات و نیات نه چندان ملی و بودار تیم رئیس جمهور و حامیان داخلی و خارجی آنها، یک چنین صف بندی هایی ناگریز می نماید؛ چرا که هر یک از رهبران و سران حاضر در حلقه ائتلاف و نیز هواداران آنان که گستره و دامنه وسیعی از مردم کشور را تحت پوشش قرار داده اند، همه بر این باورند که افغانستان، خانه مشترک همه ی افغانها است و همه ی افغانها نیز از حقوق و مزایای مساوی بر خوردارند و هیچ قوم و نژادی در این کشور خاص و متفاوت از دیگران نیست و کدام برتری و ارجحیتی بر سایر اقوام ندارد تا حساب جدایی روی آنها باز شود و بدون هیچ گونه مُرَجِّحِ عقلی و شرعی و عرفی ای، بر سایر اقوام موجود در کشور، ترجیح داده شوند.
همه دلسوزان و بزرگان خردمند و دور اندیش به این باورند که زمان استبداد و خفقان خیلی وقت است که در افغانستان به سر آمده و در واقع تاریخ تنگ نظری ها و تبعیضها و عصبیت های دور از منطق و انصاف، منقضی شده و دیوار برلین جهل و کوته بینی های تاسفبار، دیر زمانی است که در این کشور، فرو پاشیده است و دیگر هیچ افغانستانی ای حاضر نیست تا خود را در یک طرف دیوار فرض کند و از پشت دیوار سنگی تعصب و تبعیض، حق مسلم و محرز خویش را از دیگران تکدی کند.
همین دلسوزان و خردمندان که در میان همه ی اقوام موجود در کشور حضور دارند، دلسوزانه و مجدانه و مصرانه از سران حکومت وحدت ملی به خصوص از رئیس جمهور و مشاوران آشکار و مخفی او می خواهند تا با طرحها و اقدامات فرو ملی و بر خلاف منافع علیای مردم و کشور، چه در حیطه مذاکره با مخالفان مسلح و چه در هر زمینه دیگر، خود را در معرض خشم مردم و ملامت ماندگار تاریخ کشور، قرار ندهند و از یاد نبرند که مقام و منزلت کنونی آنان، حاصل آرای همه ی مردم افغانستان است ونه قوم و نژادی خاص که امروز به دنبال بلند کردن بیرق آنند.