تاریخ انتشار :سه شنبه ۹ سرطان ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۲۳
کد مطلب : 113795
هردم از این باغ بری می رسد!
جنگ و صلح دو رخداد مهم و دو فرایند تاثیرگذار در سرنوشت مردم است.
حکومت هایی که از میان مردم برآمده اند، منافع مردم را در نظر دارند می کوشند آنچه در رابطه با مردم دارند با مردم در میان بگذارند. به ویژه فرایند صلح با طالبان را که به نحوی زندگی تمام مردم افغانستان را متاثر ساخته است.
اما از آنجایی که حکومت پیوند وثیقی با مردم ندارد، نه مشکلات حکومت با مردم در میان گذاشته می شود و نه نقاط قوت حکومت مطرح می گردد و نه مردم وضعیت درونی حکومت را به صورت روشن و شفاف می دانند.

آنچه هم که به بیرون درز می کند بیشتر حدس و گمان است تا دسترسی به اطلاعات دقیق و درست و دست اول. رخدادهای پدیدارشده در چند روز گذشته یکی از نمونه های بارز سر در گمی رسانه های گروهی از وضعیت آشفته کنونی است. تا هنوز یک تحلیل درست، قابل قبول وعقل پسند از حمله امریکایی ها به انبار اسلحه یک فرمانده جهادی ارایه نشده، تا کنون هر چه گفته شده است بر مبنای حدس و گمان هایی است که پیرامون آن حمله ناگهانی به وجود آمده است. افزایش حدس و گمان ها باعث می شود که شکاف میان حکومت و مردم بیش از پیش افزایش پیدا کند.

دومین مورد اعلام انصراف اشرف غنی از نشستن با طالبان و گشودن دروازه صلح است. رئیس جمهور اشرف غنی در تازه ترین اعلام مواضع خود نسبت به ایجاد صلح گفته است که حکومت از موضع ضعف صلح نمی کند. آقای اشرف غنی توضیح نداده است که منظور او از ضعف چیست؛ آنگاه که او بر سر قدرت ریاست جمهوری نشست، تمام راه ها را طی کرد و به تمام دروازه ها مراجعه نمود و با تمام توان کوشید تا دروازه بسته ی صلح را باز کند، آن همه تلاش هیچ کدام از موضع قوت و قدرت نبود، بلکه تمام تلاش و کوششی که انجام یافت تا راه مذاکره با طالبان پیموده و دروازه صلح به روی افغانستان گشوده گردد همه از موضع نا گزیری بود.

حال که حملات انتحاری طالبان در نقاط مختلف کشور افزایش یافته و نشان می دهد که نیروهای دولتی افغانستان تلفات سنگینی را بیش از گذشته تحمل می کنند و این خود دلیل بر آنست که حکومت برای بیرون رفت از وضعیت کنونی تلاش ورزد تا دروازه های فرو بسته صلح گشوده گردد تا میزان تلفات افراد کاهش پیدا کند.

اما او از نشستن با طالبان استنکاف می ورزد و اظهار می دارد که دولت افغانستان، صلح از موضع ضعف را نمی پذیرد؟
این گونه اظهار نظرها را با هیچ منطقی نمی توان توجیه کرد مگر آن که بر حدس و گمان ها بتوان اعتماد ورزید و بنای تحلیل را بر آنها بتوان گذاشت.

نخست این که، ممکن بی میلی اشرف غنی در مذاکره با طالبان، ناشی از وعده هایی است که حکومت سعودی به آقای اشرف غنی داده باشد این که آن کشور با گماشتن گروه داعش در افغانستان، زمینه حذف فزیکی گروه طالبان را فراهم کند در این صورت است که اشرف غنی هیچ نیازی به مذاکره با طالبان نمی بیند و این گروه به تدریج از حیز انتفاع خارج می شود و نشست صلح و یا مذاکره با این گروه چندان معنا ندارد.

گمان دوم آنست که حکومت افغانستنان در همراهی و همکاری با گروه داعش قرار دارد و آن گروه به حکومت افغانستان اطمینان داده است که به نیابت از حکومت افغانستان با گروه طالبان خواهد جنگید و گروه را تا سرحد نابودی خواهد کشاند. ازین جهت است که آقای اشرف غنی از نشست با گروه طالبان استنکاف می ورزد. اما پرسشی که به وجود می آید آنست که اگر تعهدی این چنینی وجود داشته باشد، تعهد حکومت به گروه داعش چه خواهد بود و کدام یک از مطالبات آن گروه را برآورده خواهد کرد؟.

سوم آنست که رفت و آمدهای سران گروه طالبان به ایران باعث شده است که خشم امریکایی ها، سعودی ها و پاکستانی ها بر آن گروه برانگیخته شود. شاید امریکایی ها به اشرف غنی گفته باشند که دست از صلح خواهی با این گروه بردارد؛ زیرا این گروه به تدریج به طرف ایران درغلطیده نمی تواند مورد اعتماد امریکا قرار داشته باشد، از این جهت است که اشرف غنی نیز به تاسی از سیاست های امریکا از نشست با این گروه صرف نظر کرده است و چشم امید به گفته های دیگران دوخته است.

نکته چهارم آنست که آقای وحید مژده تحلیل گر نزدیک به گروه طالبان در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم ایران گفته است که پاکستانی ها بدیلی برای طالبان ساخته اند تا طالبان را از افغانستان حذف کنند.

وی هم چنان گفته است که آنچه در افغانستان به نام داعش حضور یافته به هیچ عنوان از سوریه و عراق نیستند بلکه طالبانی هستند که به دلیل جنایت های بی شمار از صف طالبان اخراج شده بودند و اینک زیر لوای داعش گرد آمده اند تا علیه طالبان بجنگند. هم چنان گفته شده است که داعشی های نوظهور در افغانستان وابسته به سلفیت نیستند، این گروه تنها با طالبان می جنگند و نه با حکومت افغانستان و امریکا.

این حدس و گمان ها ناشی از عدم اطلاع رسانی درست از سوی حکومت افغانستان است که بازار شایعه و گمانه زنی ها را به این فراخی به وجود آورده است.

نکته ای که می توان روی آن درنگ کرد آنست که اگر چنانچه گفته های وحید مژده قرین صحت باشد، آیا صرف بی اعتمادی میان سازمان استخبارات پاکستان و طالبان باعث شده است که آن سازمان دست به ایجاد گروه تازه بزند، یا آن که این گروه برای کنترل طالبان و تحدید آن گروه به وجود آمده است و در حقیقت تا مهار طالبان را در دست داشته باشد. اگر این گونه باشد به هیچ وجه تنش و خشونت در افغانستان کاهش نخواهد یافت و مشکل افغانستان حل نخواهد شد؛ زیرا آن چنان که گفته شده، گروه جدید نه برای منافع افغانستان که در جهت منافع پاکستان ایجاد شده است و هر گاه پاکستان لازم بداند از این گروه استفاده خواهد کرد و حکومت افغانستان مجبور است با گروه جدید مذاکره نموده و منافع خود را تامین کند.
مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.net/vdcdns0fkyt0f56.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما