افغانستان هیچ گاه واجد حکومتی که شفاف عملکرده باشد نبوده اما وضعیت کشور هیچ گاه به این پیچیدگی نیز نبوده است.
به قول حضرت حافظ از هر طرف که نگاه صورت گیرد جز به حیرت آدمیان افزوده نمی شود (از هر طرف که رفتم جز حیرتم نیفزود).
حوادث و رخدادهایی به وقوع می پیوندند کنش و واکنشی که به چشم می رسد، پرده از وضعیت آشفته و پر پیچ و خم کنونی کشور بر می دارد. در تازه ترین پدیدارهای از این دست، رخدادی است که در ولایت پروان به وقوع پیوسته است، بسیاری ها را شگفت زده کرد. خبر آنست که نیروهای امریکایی بر یک انبار مهمات متعلق به یک فرمانده جهادی سابق یورش برده و با محاصره در آوردن محل انبار، تمام مهمات آن انبار را به آتش کشیده است. این عمل عکس العمل مردم را در پی داشته و راه مواصلاتی شمال به کابل ساعت ها مختل شده است. این خبر، ده ها پرسش های جدی را به وجود می آورد.
نخست این که آن انبار متعلق به نیروهای ضد حکومتی نبوده است. اما آیا خطر آن بیش از خطر حضور طالبان در کشور است که امریکایی ها در برابر حضور طالبان و درنده خویی و آدم کشی آن گروه در کشور احساس خطر نمی کند، اما بودن یک انبار مهمات در یک گوشه از ولایت، آن قدر مهم تلقی می گردد که امریکایی ها را وادار می سازد که علیه آن اقدام کنند و در صدد نابودی آن بر آیند؟
دوم، آیا نیروهای امنیتی افغانستان توان انهدام آن انبار را نداشته که امریکایی ها به صورت مستقیم مبادرت به این کار کرده و حساسیتی را به وجود آورده اند و یک ولایت را به ناآرامی کشانده اند؟
ثالثا. آیا امریکایی ها حساسیت مردم افغانستان را نسبت به دخالت های خود به این گونه مکان ها احساس نکرده و نمی کنند در گذشته با عمل مشابه با واکنش منفی مردم مواجه نبوده است؟ وقتی گفته می شود که هرعمل امریکایی ها با ده ها محاسبه انجام می گیرد بعید است که حمله اخیر آن نیروها در ولایت پروان را بدون در نظر گرفتن ابعاد و جوانب آن دانست و باور کرد.
چهارم؛ این پرسش جدی مطرح است که آیا خطر انبار مهمات در ولایت پروان بیش از خطرحضور طالبان در ولایت قندوز است که تا هنوز از طرف نیروهای امریکایی هیچ واکنشی نسبت به حضور گروه طالبان در آن ولایت و ولایت های همجوار آن صورت نگرفته است؟
گفته شده است که انبار متعلق به یک فرد جهادی بوده که در زمان انتخابات از عبدالله حمایت کرده است، آیا طرفداری از عبدالله می تواند مجوز لازم برای نیروهای امریکایی بدست دهد که این گونه عمل کند و به یک انبار مهمات حمله ببرد؟
هیچ یک از پرسش های فوق به پاسخ واضح و روشن نمی انجامد و اذهان را قانع نمی کند.
اما اگر تحول جدید، از منظر و مرای دیگری نگریسته شود این گونه می توان بیان داشت که رقابت میان دو تیم به وجود آورنده حکومت به تدریج از مدیریت هر دو تیم خارج می شود و شکل و صورت دیگری به خود می گیرد و می توان حمله نیروهای امریکایی به انبارمهمات را فاز جدید از اختلافات میان دو تیم حکومت دانست .
بدین معنا که رئیس جمهور اشرف غنی می خواهد توسط نیروهای امریکایی به خلع سلاح رقیب سیاسی خود بپردازد. آنچه در پروان انجام یافته است در واقع دست اشرف غنی است که از آستین نیروهای امریکایی بیرون آمده و به انهدام آن انبار مهمات پرداخته است.
به نظرمی رسد که اشرف غنی وجود و حضور رقیب و یا تیم او را بر نمی تابد. تا امروز هم اگرحضور او را در حکومت تحمل کرده است از روی ناگزیری بوده . او هر گاه امکانی در اختیار داشته باشد و بتواند تیم رقیب را از سر راه بردارد دست به این کار خواهد زد و این عمل را مرتکب خواهد شد.
در روزهای گذشته برخی کاربران صفحه های اجتماعی از زبان فردی نقل قول کرده بودند که گفته بود ایجاد ریاست اجرایی، تشکیل لویه جرگه و تغییر نظام ریاستی به پارلمانی، به هیچ عنوان تحقق یافتنی نیست و اگر چنین وعده هایی داده شده است و به دید گاه عبدالله توجه صورت گرفته است، صرف برای آن بوده که وضعیت کشور به وخامت نگراید و اوضاع از کنترول خارج نشود. حال که اندکی وضعیت عادی شده است و حساسیت ها نسبت به تقلب های گسترده سال گذشته کاهش پیدا کرده است، هیچ بعید نیست که اشرف غنی درصدد یکدست کردن حکومت خود باشد و وجود رقیب را برنتابد.
اشرف غنی نه تنها وجود رقیب را بر نمی تابد و حضور آن را در قدرت حکومتی مخل عمل خود می داند که حتا وجود برخی افراد قدرتمند را ناشی از حضور عبدالله در حکومت می داند و باور دارد که با عدم حضور عبدالله عبدالله آن افراد نیر تضعیف خواهند شد و حکومت او نیز یکدست خواهد گشت.
وقتی عطا محمد نور اعلام می کند که برای سرکوب طالبان با جنرال دوستم ائتلاف می کند تا علیه نیروهای طالبان مبارزه کند این امر به هیچ عنوان از سوی حکومت و شخص اشرف غنی پذیرفته نیست. برعکس اشرف غنی می خواهد افغانستان به صورت یکدست و یک پارچه تابع دستورات حکومت او باشد و تمام تصمیم ها از یک مرکز و مجرای واحد فرماندهی شود.
وی حتا ائتلاف دو جنرال را که به نابودی دشمن افغانستان منجر شود بر نمی تابد. خود را آسوده تر می بیند که با طالبان تحت فرماندهی خود او مبارزه صورت گیرد تا این که فرماندهی از اختیار او بیرون باشد و مبارزه مستقل از حکومت او صورت گیرد.
آنچه در پروان نیز رخ داده در ظل و ذیل همین دید قرار می گیرد. او با نیروهای امنیتی افغانستان دست به حمله نبرد تا حساسیتی به وجود نیاورد و اختلاف های داخلی حکومت بیشتر آشکار نشود. اما او با استفاده از نیروهای امریکایی به سراغ رقیب خود رفت تا با از میان بردن انبار مهمات، هم رقیب را در موضع ضعف قرار داده باشد و هم هزینه کمتری بپردازد.
لذا می توان این گونه بیان داشت که نیروهای امریکایی در جهت منویات اشرف غنی حرکت کرده و آنچه اشرف غنی به آن می اندیشد نیروهای امریکایی عمل کرده است.
آنچه که وضعیت را بیش از پیش پیچیده می کند آنست که عملیات خودسر نیروهای امریکایی به طرفداری از یک جناح، به بهبود وضعیت کشور نمی انجامد. همان گونه که اتکا به نیروها ی خارجی نتوانست صلحی به ارمغان آورد، اتکا به نیروهای خارجی برای بیرون بردن رقیب از صحنه سیاست نیز به فرجام نیکی نخواهد انجامید.
به قول حضرت حافظ از هر طرف که نگاه صورت گیرد جز به حیرت آدمیان افزوده نمی شود (از هر طرف که رفتم جز حیرتم نیفزود).
حوادث و رخدادهایی به وقوع می پیوندند کنش و واکنشی که به چشم می رسد، پرده از وضعیت آشفته و پر پیچ و خم کنونی کشور بر می دارد. در تازه ترین پدیدارهای از این دست، رخدادی است که در ولایت پروان به وقوع پیوسته است، بسیاری ها را شگفت زده کرد. خبر آنست که نیروهای امریکایی بر یک انبار مهمات متعلق به یک فرمانده جهادی سابق یورش برده و با محاصره در آوردن محل انبار، تمام مهمات آن انبار را به آتش کشیده است. این عمل عکس العمل مردم را در پی داشته و راه مواصلاتی شمال به کابل ساعت ها مختل شده است. این خبر، ده ها پرسش های جدی را به وجود می آورد.
نخست این که آن انبار متعلق به نیروهای ضد حکومتی نبوده است. اما آیا خطر آن بیش از خطر حضور طالبان در کشور است که امریکایی ها در برابر حضور طالبان و درنده خویی و آدم کشی آن گروه در کشور احساس خطر نمی کند، اما بودن یک انبار مهمات در یک گوشه از ولایت، آن قدر مهم تلقی می گردد که امریکایی ها را وادار می سازد که علیه آن اقدام کنند و در صدد نابودی آن بر آیند؟
دوم، آیا نیروهای امنیتی افغانستان توان انهدام آن انبار را نداشته که امریکایی ها به صورت مستقیم مبادرت به این کار کرده و حساسیتی را به وجود آورده اند و یک ولایت را به ناآرامی کشانده اند؟
ثالثا. آیا امریکایی ها حساسیت مردم افغانستان را نسبت به دخالت های خود به این گونه مکان ها احساس نکرده و نمی کنند در گذشته با عمل مشابه با واکنش منفی مردم مواجه نبوده است؟ وقتی گفته می شود که هرعمل امریکایی ها با ده ها محاسبه انجام می گیرد بعید است که حمله اخیر آن نیروها در ولایت پروان را بدون در نظر گرفتن ابعاد و جوانب آن دانست و باور کرد.
چهارم؛ این پرسش جدی مطرح است که آیا خطر انبار مهمات در ولایت پروان بیش از خطرحضور طالبان در ولایت قندوز است که تا هنوز از طرف نیروهای امریکایی هیچ واکنشی نسبت به حضور گروه طالبان در آن ولایت و ولایت های همجوار آن صورت نگرفته است؟
گفته شده است که انبار متعلق به یک فرد جهادی بوده که در زمان انتخابات از عبدالله حمایت کرده است، آیا طرفداری از عبدالله می تواند مجوز لازم برای نیروهای امریکایی بدست دهد که این گونه عمل کند و به یک انبار مهمات حمله ببرد؟
هیچ یک از پرسش های فوق به پاسخ واضح و روشن نمی انجامد و اذهان را قانع نمی کند.
اما اگر تحول جدید، از منظر و مرای دیگری نگریسته شود این گونه می توان بیان داشت که رقابت میان دو تیم به وجود آورنده حکومت به تدریج از مدیریت هر دو تیم خارج می شود و شکل و صورت دیگری به خود می گیرد و می توان حمله نیروهای امریکایی به انبارمهمات را فاز جدید از اختلافات میان دو تیم حکومت دانست .
بدین معنا که رئیس جمهور اشرف غنی می خواهد توسط نیروهای امریکایی به خلع سلاح رقیب سیاسی خود بپردازد. آنچه در پروان انجام یافته است در واقع دست اشرف غنی است که از آستین نیروهای امریکایی بیرون آمده و به انهدام آن انبار مهمات پرداخته است.
به نظرمی رسد که اشرف غنی وجود و حضور رقیب و یا تیم او را بر نمی تابد. تا امروز هم اگرحضور او را در حکومت تحمل کرده است از روی ناگزیری بوده . او هر گاه امکانی در اختیار داشته باشد و بتواند تیم رقیب را از سر راه بردارد دست به این کار خواهد زد و این عمل را مرتکب خواهد شد.
در روزهای گذشته برخی کاربران صفحه های اجتماعی از زبان فردی نقل قول کرده بودند که گفته بود ایجاد ریاست اجرایی، تشکیل لویه جرگه و تغییر نظام ریاستی به پارلمانی، به هیچ عنوان تحقق یافتنی نیست و اگر چنین وعده هایی داده شده است و به دید گاه عبدالله توجه صورت گرفته است، صرف برای آن بوده که وضعیت کشور به وخامت نگراید و اوضاع از کنترول خارج نشود. حال که اندکی وضعیت عادی شده است و حساسیت ها نسبت به تقلب های گسترده سال گذشته کاهش پیدا کرده است، هیچ بعید نیست که اشرف غنی درصدد یکدست کردن حکومت خود باشد و وجود رقیب را برنتابد.
اشرف غنی نه تنها وجود رقیب را بر نمی تابد و حضور آن را در قدرت حکومتی مخل عمل خود می داند که حتا وجود برخی افراد قدرتمند را ناشی از حضور عبدالله در حکومت می داند و باور دارد که با عدم حضور عبدالله عبدالله آن افراد نیر تضعیف خواهند شد و حکومت او نیز یکدست خواهد گشت.
وقتی عطا محمد نور اعلام می کند که برای سرکوب طالبان با جنرال دوستم ائتلاف می کند تا علیه نیروهای طالبان مبارزه کند این امر به هیچ عنوان از سوی حکومت و شخص اشرف غنی پذیرفته نیست. برعکس اشرف غنی می خواهد افغانستان به صورت یکدست و یک پارچه تابع دستورات حکومت او باشد و تمام تصمیم ها از یک مرکز و مجرای واحد فرماندهی شود.
وی حتا ائتلاف دو جنرال را که به نابودی دشمن افغانستان منجر شود بر نمی تابد. خود را آسوده تر می بیند که با طالبان تحت فرماندهی خود او مبارزه صورت گیرد تا این که فرماندهی از اختیار او بیرون باشد و مبارزه مستقل از حکومت او صورت گیرد.
آنچه در پروان نیز رخ داده در ظل و ذیل همین دید قرار می گیرد. او با نیروهای امنیتی افغانستان دست به حمله نبرد تا حساسیتی به وجود نیاورد و اختلاف های داخلی حکومت بیشتر آشکار نشود. اما او با استفاده از نیروهای امریکایی به سراغ رقیب خود رفت تا با از میان بردن انبار مهمات، هم رقیب را در موضع ضعف قرار داده باشد و هم هزینه کمتری بپردازد.
لذا می توان این گونه بیان داشت که نیروهای امریکایی در جهت منویات اشرف غنی حرکت کرده و آنچه اشرف غنی به آن می اندیشد نیروهای امریکایی عمل کرده است.
آنچه که وضعیت را بیش از پیش پیچیده می کند آنست که عملیات خودسر نیروهای امریکایی به طرفداری از یک جناح، به بهبود وضعیت کشور نمی انجامد. همان گونه که اتکا به نیروها ی خارجی نتوانست صلحی به ارمغان آورد، اتکا به نیروهای خارجی برای بیرون بردن رقیب از صحنه سیاست نیز به فرجام نیکی نخواهد انجامید.