تاریخ انتشار :چهارشنبه ۳ سرطان ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۳۸
کد مطلب : 113542
طالبان، حملات انتحاری گزیری یا ناگزیری؟
حملات انتحاری طالبان تشدید بی سابقه یافته است. در هفته های اخیر حملات این گروه در ولایت های چون بدخشان، قندوز و کابل به شکل بی سابقه ای افزایش پیدا کرده است. بیش از ده حمله انتحاری در یک ساعت روز نشان می دهد که این حمله ها با مهارت کامل برنامه ریزی شده و تمام نیروهای این گروه در راه اندازی آن به کار گرفته شده است.

این در حالی است که حضور گروه داعش در افغانستان محرز شده و نبردهای خونینی میان این دو گروه در غرب و شرق کشور بوقوع پیوسته، کشته ها و زخمی هایی نیز بر جای گذاشته است.

از سوی دیگر طالبان در نامه ای که به ابوبکر بغدادی نوشته از او خواسته است که به گشودن جبهه ای در افغانستان مبادرت نکند و اگر نه با واکنش گروه طالبان مواجه خواهد شد.

نامه ملتمسانه ملا منصورمعاون ملاعمر به ابوبکر با نامه تحقیر آمیز ابوبکر بغدادی پاسخ داده شده است برخی خبرگزاری ها، نامه گروه داعش به طالبان را مملو از تحقیر و توهین توصیف کرده، ابوبکر بغدای ملاعمر را جاهل خوانده است.

پاسخ این نامه نشان می دهد که حضور گروه داعش در افغانستان حتمی خواهد بود. به فرستان نامه طالبان وقعی نهاده نخواهد شد.
مجموع این تحولات می تواند در تشدید حملات انتحاری طالبان دخالت داشته باشد. یک خبر دیگرمربوط به طالبان حاکی است که سرتاج عزیز مشاور امنیت ملی رئیس جمهور پاکستان گفته است که به زودی میان گروه طالبان و هیئات حکومت افغانستان نشستی صورت خواهد گرفت.

بنابراین اولین پاسخی که در اذهان متبادر می شود آنست که تشدید حملات انتحاری طالبان برای بدست آوردن امتیازهای بیشتر از حکومت افغانستان است.

طالبان در بیش از یک دهه گذشته نشان داده که به هیچ هنجار ملی، انسانی و اسلامی پایبند نبوده، هر عملی که آن گروه را به هدف خود برساند به آن دست می زند. عدم پایبندی به موازین اخلاقی از یک گروه نظامی درندگان بی شاخ و دمی می سازد که گروه طالبان از همان ها هستند که تا هنوز نه برخود رحم کرده و نه بر دیگران مروت روا داشته اند.

لذا این همه آدم کشی برای آنست که بر سر میز مذاکره با دست پر بنشیند و امتیازهای لازم را بدسـت آورد.
گمان دیگر آنست که تشدید حملات انتحاری طالبان، ناشی از حضور داعش در افغانستان است. این حملات با دو انگیزه صورت می گیرد.

نخست آن که تا به حکومتهای حامی داعش نشان دهد که طالبان هنوز از قدرت و توان لازم در مقابله با حکومت افغانستان برخوردار است و می تواند روند عادی کشور را دچار اختلال کند. نیاز به گروه جدیدی نیست تا جایگزین این گروه در افغانستان شود. نکته ای دیگر آنست که تشدید حملات انتحاری و تصرف برخی ولسوالی ها می خواهد به گروه داعش نشان دهد که در افغانستان حرف اول و آخر را در خشونت ورزی طالبان می زند و از نیرومندی نیز برخوردار است.

اگر به نامه این گروه وقعی نهاده نشود گروه داعش برخلاف رای و نظر این گروه، به گشودن جبهه ای در افغانستان مبادرت کند تنش هایی میان دو گروه به وجود خواهد آمد و گروه طالبان ازعهده بیرون راندن آن گروه از مناطق تحت تسلط خود برخوردار است.
پس می توان این گونه گمان برد که حملات انتحاری طالبان نوعی هشدار به گروه داعش نیز است که در حال سربازگیری از میان گروه طالبان است.

اما تحولات منطقه ای برخلاف تصور طالبان به پیش می رود و گمان برده می شود که این حملات نه از روی قدرت و توان مندی، که از روی ناگزیری و درماندگی است. در یک جمع بندی منطقه ای نیز این گونه می توان بدست آورد که شرایط بین المللی نیز حکم می کند که گروهی همانند طالبان باید به فراموشی سپرده شود.

حامیان گروه طالبان در بدو تشکیل این گروه، این گونه می پنداشتند که شاید این گروه بتواند شرایط منطقه ای را تغییر دهد و کشورهای آسیای میانه و قفقاز را نیز به نحوی متاثر سازد.

اما به تدریج این گروه در میان قوم پشتون محصور و منحصر ماند، و حتا در میان سایر اقوام افغانستان جایی برای خود نگشود و موقعیتی احراز نکرد چه رسد به این که در کشورهای منطقه نفوذ کند و گروه های قومی دیگری را به گرد خود فراهم آورد.

نکته دیگر آنست که داعش ثابت کرده است که توان و تحرک بیش از طالبان دارد و می تواند منافع قدرت های منطقه را بهتر تامین کند. ساحه نفوذ داعش جغرافیای وسیعی احتوا می کند که نشان می دهد این گروه همچنان می تواند جغرافیای بیشتری را تصرف کند.
با آن که درباره پیدایش گروه های افراطی دیدگاه های متنوعی وجود دارد که هر کدام دارای بار استدلالی می باشد اما باید گفت که بدون کمک کشورهای غربی و متحدان منطقه ای آنها این گونه گروه ها هرگز به وجود نمی آیند .

اگر گروه داعش در خاورمیانه توانسته است نفوذی بدست آورده، مناطق زیادی را تحت تصرف خود در آورده، کمک مجموع کشور های منطقه و مجامع بین المللی است که زمینه را برای این گروه فراهم کرده است.

عربستان سعودی با تفکر سنتی-سلفی با یک کشور دموکراتیک و سکولار ترکیه سهم واحدی در ایجاد و تقویت گروه داعش در منطقه دارند.

هر دو کشور از حمایت غربی ها برخودار اند و هر دو در گسترش گروه داعش نقش کلیدی ایفا کرده اند، در حالی که تنها سازمان استخبارات پاکستان حامی گروه طالبان در شرایط کنونی است که با دشواری سیاسی بی شماری مواجه است. از جانب دیگر پاکستان عضو پیمان شانگهای است که بر مبارزه مشترک با افراط گرایی و تروریسم تاکید کرده است. سازمان استخبارات پاکستان برای ایجاد شرایط مطلوب خود تلاش می کند اگر این شرایط بتواند ازراه غیر خشونت ورزانه تامین گردد، گروه طالبان بی تردید قربانی این تبانی ها خواهد شد. کما این که این تبانی و توافق در حال شکل گیری است. لذا می توان این گونه بیان داشت که حملات انتحاری طالبان، از روی نا گزیری است. ناگزیری از بدست آوردن امتیازهای بیشتر در مذاکره با حکومت افغانستان، و ناگزیری از این که بدون داشتن جایگاه مناسب سیاسی در چهارچوب حکومت افغانستان، حذف شود و نامی بر جای باقی نماند.
مولف : م. سمنگانی
https://avapress.net/vdcdos0fxyt0fk6.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما