طالبان با ارسال نامهای به ابوبکر البغدادی و سایر فرماندهان داعش، آنان را "مجاهدین" خطاب کرده و تاکید کرده اند که نیاز به ایجاد جبهه دیگری در افغانستان نیست.
طالبان گفته اند که اگر داعش بخواهد جبههای در افغانستان بگشاید، ممکن است با واکنش این گروه روبرو شود.
این نامه توسط ملا اخترمحمد منصور؛ سرپرست شورای رهبری و نائب 'امارت اسلامی افغانستان' امضا شده است.
طالبان در این نامه از داعش خواسته که با طالبان همکاری کند. این گروه در بخشی از این نامه نوشته:"نه اینکه خدای ناکرده از جای دور، چنان تصامیمی اتخاذ کنید که در اینجا مایه ناراحتی و ناخشنودی بزرگان مجاهدین، علمای دین و هزاران تن مجاهدین مصلح گردیده و سبب از بین رفتن محبت و اخلاص آنان نسبت به شمایان شود و امارت اسلامی در اینجا برای دفاع از دستاوردهای خود دست به عکس العمل بزند."
طالبان تاکید کرده:"هیچگونه ضرورت شرعـی و عقلی برای گشودن صف موازی جدید در افغانستان دیده نمیشود و صلاح اسلام و مسلمانان تنها در این است که جهاد در افغانستان تنها زیر صف واحد ادامه یابد."
کارشناسان می گویند که انتشار این نامه از سوی طالبان نشان می دهد که این گروه نیز ظهور داعش در افغانستان را تهدیدی جدی علیه قدرت خود تلقی کرده و نسبت به تضعیف صفوف خود به وسیله نیروهای داعش در افغانستان، احساس هراس کرده است.
این نامه اگرچه لحن و ادبیاتی ظاهرا دوستانه و خیرخواهانه دارد؛ اما در فرازهایی از آن، مایه های آشکاری از تهدید نیز وجود دارد که نشان می دهد اگر داعش به این خواسته طالبان، پاسخ منفی بدهد، طالبان، گزینه رویارویی با این گروه را هم روی میز دارند و مانند مواردی که تاکنون پیش آمده است از آن استفاده خواهند کرد.
با این وصف به نظر می رسد محتوای خویشتن دارانه این نامه بر جنبه های تهدیدآمیز و هشدارگونه آن پررنگ است و برتری دارد و این نشان می دهد که طالبان در برابر ظهور و نفوذ داعش در افغانستان به ویژه رخنه این گروه در درون گروه طالبان و سربازگیری از میان اعضا و فرماندهان این گروه، به شدت احساس خطر کرده و در برابر آن، واکنش نشان داده اند؛ اما این خیرخواهی و خویشتن داری به اندازه ای نیست که طالبان، به نشانه حسن نیت و آنچه ادامه «جهاد» زیر صف واحد خوانده اند، میدان را به نفع داعش خالی کنند و با آن گروه اعلام بیعت نمایند.
از این منظر، این نامه طالبان، مایه های روشنی از جاه طلبی و اقتدارگرایی را نیز در درون خود دارد و این همان چیزی است که رویارویی داعش و طالبان در افغانستان را امکان پذیر ساخته است.
نکته مهم دیگر این است که این نامه پس از درگیری های خونین و مرگبار این دو جریان تروریستی در ولایت هایی مانند فراه و ننگرهار منتشر می شود و این به عقیده تحلیلگران، حاکی از آن است که فرماندهان ارشد طالبان، ادامه این درگیری ها را برای قدرت این گروه، خطرناک می دانند و در صدد جلوگیری از توسعه و فراگیری آن هستند.
شاید دلیل این امر، یکی قدرتی است که داعش در عراق و سوریه از آن برخوردار است و طالبان در هراس اند که اگر داعش ادعایی در افغانستان نیز از همان میزان قدرت و نفوذ برخوردار باشد، خطر شکست سخت طالبان در برابر این گروه، جدی و قطعی است.
دومین دلیل مهم آن نیز این است که طالبان، نمونه مشابه اینگونه رویارویی ها را در سوریه نیز در پیش رو دارند و می دانند که برخوردهای خونین میان نیروهای وفادار به القاعده در سوریه با داعش، سرانجام چه تاثیر ویرانگری بر قدرت القاعده در سوریه و قدرت گیری داعش در آن کشور گذاشت و اگر تجربه مشابه آن در افغانستان نیز تکرار شود، احتمال دارد که طالبان، ناگزیر شوند با تروریست های داعش، وارد یک نبرد فرسایشی و طولانی مدت شوند که در نهایت، نتیجه آن به نفع داعش رقم بخورد که این امر، قطعا به ضرر طالبان است و از سهم این گروه در بازی های سیاسی- امنیتی افغانستان به میزان قابل اعتنایی خواهد کاست.
بنابراین، طالبان با ارسال نامه به سران داعش، با استفاده از ترکیب تهدید و تفاهم، در صدد بیمه کردن خود و حذر از درگیری های فراگیر با یک گروه تروریستی دیگر هستند؛ اما با توجه به نشانه شناسی داعش و خشونتی که در نهاد این گروه نهادینه شده است، بسیار بعید به نظر می رسد که رهبران آن، پاسخ مطلوب طالبان را به این نامه بدهند.
طالبان گفته اند که اگر داعش بخواهد جبههای در افغانستان بگشاید، ممکن است با واکنش این گروه روبرو شود.
این نامه توسط ملا اخترمحمد منصور؛ سرپرست شورای رهبری و نائب 'امارت اسلامی افغانستان' امضا شده است.
طالبان در این نامه از داعش خواسته که با طالبان همکاری کند. این گروه در بخشی از این نامه نوشته:"نه اینکه خدای ناکرده از جای دور، چنان تصامیمی اتخاذ کنید که در اینجا مایه ناراحتی و ناخشنودی بزرگان مجاهدین، علمای دین و هزاران تن مجاهدین مصلح گردیده و سبب از بین رفتن محبت و اخلاص آنان نسبت به شمایان شود و امارت اسلامی در اینجا برای دفاع از دستاوردهای خود دست به عکس العمل بزند."
طالبان تاکید کرده:"هیچگونه ضرورت شرعـی و عقلی برای گشودن صف موازی جدید در افغانستان دیده نمیشود و صلاح اسلام و مسلمانان تنها در این است که جهاد در افغانستان تنها زیر صف واحد ادامه یابد."
کارشناسان می گویند که انتشار این نامه از سوی طالبان نشان می دهد که این گروه نیز ظهور داعش در افغانستان را تهدیدی جدی علیه قدرت خود تلقی کرده و نسبت به تضعیف صفوف خود به وسیله نیروهای داعش در افغانستان، احساس هراس کرده است.
این نامه اگرچه لحن و ادبیاتی ظاهرا دوستانه و خیرخواهانه دارد؛ اما در فرازهایی از آن، مایه های آشکاری از تهدید نیز وجود دارد که نشان می دهد اگر داعش به این خواسته طالبان، پاسخ منفی بدهد، طالبان، گزینه رویارویی با این گروه را هم روی میز دارند و مانند مواردی که تاکنون پیش آمده است از آن استفاده خواهند کرد.
با این وصف به نظر می رسد محتوای خویشتن دارانه این نامه بر جنبه های تهدیدآمیز و هشدارگونه آن پررنگ است و برتری دارد و این نشان می دهد که طالبان در برابر ظهور و نفوذ داعش در افغانستان به ویژه رخنه این گروه در درون گروه طالبان و سربازگیری از میان اعضا و فرماندهان این گروه، به شدت احساس خطر کرده و در برابر آن، واکنش نشان داده اند؛ اما این خیرخواهی و خویشتن داری به اندازه ای نیست که طالبان، به نشانه حسن نیت و آنچه ادامه «جهاد» زیر صف واحد خوانده اند، میدان را به نفع داعش خالی کنند و با آن گروه اعلام بیعت نمایند.
از این منظر، این نامه طالبان، مایه های روشنی از جاه طلبی و اقتدارگرایی را نیز در درون خود دارد و این همان چیزی است که رویارویی داعش و طالبان در افغانستان را امکان پذیر ساخته است.
نکته مهم دیگر این است که این نامه پس از درگیری های خونین و مرگبار این دو جریان تروریستی در ولایت هایی مانند فراه و ننگرهار منتشر می شود و این به عقیده تحلیلگران، حاکی از آن است که فرماندهان ارشد طالبان، ادامه این درگیری ها را برای قدرت این گروه، خطرناک می دانند و در صدد جلوگیری از توسعه و فراگیری آن هستند.
شاید دلیل این امر، یکی قدرتی است که داعش در عراق و سوریه از آن برخوردار است و طالبان در هراس اند که اگر داعش ادعایی در افغانستان نیز از همان میزان قدرت و نفوذ برخوردار باشد، خطر شکست سخت طالبان در برابر این گروه، جدی و قطعی است.
دومین دلیل مهم آن نیز این است که طالبان، نمونه مشابه اینگونه رویارویی ها را در سوریه نیز در پیش رو دارند و می دانند که برخوردهای خونین میان نیروهای وفادار به القاعده در سوریه با داعش، سرانجام چه تاثیر ویرانگری بر قدرت القاعده در سوریه و قدرت گیری داعش در آن کشور گذاشت و اگر تجربه مشابه آن در افغانستان نیز تکرار شود، احتمال دارد که طالبان، ناگزیر شوند با تروریست های داعش، وارد یک نبرد فرسایشی و طولانی مدت شوند که در نهایت، نتیجه آن به نفع داعش رقم بخورد که این امر، قطعا به ضرر طالبان است و از سهم این گروه در بازی های سیاسی- امنیتی افغانستان به میزان قابل اعتنایی خواهد کاست.
بنابراین، طالبان با ارسال نامه به سران داعش، با استفاده از ترکیب تهدید و تفاهم، در صدد بیمه کردن خود و حذر از درگیری های فراگیر با یک گروه تروریستی دیگر هستند؛ اما با توجه به نشانه شناسی داعش و خشونتی که در نهاد این گروه نهادینه شده است، بسیار بعید به نظر می رسد که رهبران آن، پاسخ مطلوب طالبان را به این نامه بدهند.