در افغانستان سخن گفتن، همانند کثیری از کارهای دیگر حکومت از سنجشگری، دقت ورزی و نگاه آمیخته به تفکر و تدبر برخوردار نیست.
گفته می شود که در سایر کشورها، وقتی نماینده یک حکومت سخن می گوید، روی هر یک ازواژگانی که به کار می برد، دقت ورزی لازم صورت می گیرد تا بتواند موضع آن حکومت و کشور را به درستی و رسایی بیان کند. لذا روی هر واژه ای که به کار برده می شود، می توان حساب ویژه گشود. آن سخنان را از منظر معنایابی مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد.
اما در افغانستان این گونه نیست بسیاری از سخنانی گفته می شود، یا شکل سلیقه ای دارد، یا آن که دقت لازم برای ارایه یک سخنرانی به کار گرفته نمی شود، در نتیجه از سخنان مسؤولان حکومتی نمی توان به مواضع و دیدگاه سیاسی آنها پی برد. یا آنکه مسئولان حکومتی سخنرانی های خود را بالبداهه و بدون فکر پیشین ارایه می دهند، از این جهت است که نمی توان موضع واقعی حکومت را در نگاه و نگره مسؤولان حکومت متجلی دانست.
اگر چنانچه فرض بر این گذاشته شود که در سخنان چند روز گذشته ی مسؤولان کشور دقت ورزی صورت گرفته است این گونه می توان داوری کرد که رویکرد حکومت افغانستان به تدریج از گرایش به غرب رو به سوی شرق دارد.
ممکن است گفته شود که تقسیم بندی شرق و غرب با دنیای در هم تنیده کنونی چندان همخوانی ندارد و این مفهوم، معنای گذشته را تداعی نمی کند، با این که بخشی از این گفته صواب است و دنیای سیاست تقسیم بندی گذشته را ندارد؛ اما نمی توان منکر شد که منافع کشورهای گوناگون در برابر هم، به نوعی این تقسیم بندی را به وجود آورده است. گرچه چنین نامی وجود ندارد.
اتحادیه ها و سازمان هایی که در گوشه و کنار دنیا با گرایش های اقتصادی، سیاسی و یا نظامی ظهور یافته اند نوعی قدرت نمایی های جدید را نشان می دهد که در برابر غرب قرار دارند یا آن که رقیب جدی غرب شمرده می شوند. گروه کشورهایی که «اکو» را ساخته است، کشورهایی «سارک » را به وجود آورده اند و هم چنان کشورهایی به محوریت «شانگهای» فراهم آمده اند. به نوعی قطب جدید سیاسی، اقتصادی و نظامی را به وجود آورده که منافعی برای خود تعریف می کنند و نزدیکی به این کشورها و یا این اتحادیه ها می تواند نمود نزدیکی به کشورهای شرقی تلقی گردد.
جدیدترین خبرها حاکی است که وزیر خارجه افغانستان در جلسه امنیتی سارک حضور یافته و خواهان پیوستن افغانستان در جمع این کشورها شده است.
گفتنی است که رویگردانی از غرب از زمان حکومت کرزی آغاز یافت. وی با انتقادهای گزنده خود نسبت به عملکرد نیروهای غربی در افغانستان، کوشید نوعی حساسیت به وجود آورد، و از این حساسیت ها بتواند استفاده کند و محوریتی فراهم آورد.
از آنجایی که موضع گیری های او از بار عاطفی بیشتری برخوردار بود تا بار فکری و اندیشگی، مورد توجه کسی یا نهادی قرار نگرفت و سخنان او جدی تلقی نشد. در نتیجه او نتوانست یک محوریت مسنجم و قوی به وجود آورد تا گفته های پراگنده و نامنسجم او را در چهارچوب یک گفتمان گرد آورد.
حکومت کنونی بررغم آن که پیمان امنیتی با امریکا را امضا کرده و امریکایی ها نیز تعهد سپرده اند که ارتش ملی افغانستان را تا رسیدن به یک سقف مطلوب یاری رسانند. اما از زبان مسؤولان حکومت کنونی سخنانی شنیده می شود که گویا افغانستان در برزخ قرار گرفته به تدریج می خواهد از آن عبور کند و گرایش به شرق بیشتر و پر رنگ تر می شود. رویکرد جدیدی را در سخنان دو مسؤول حکومتی می توان مشاهده کرد. نخست رویکرد منتقدانه به غرب نسبت به وجود آمدن گروه داعش در منطقه است که توسط محمد محقق بیان شده است.
قابل یاد آوری است که در ایجاد داعش چند نگاه وجود دارد.
یک نگاه به داعش آنست که داعش ساخته و پرداخته دست غربی ها است و تا هنوز از سوی آن کشورها تقویت و تجهیز می شود. اگر قدرت های غربی پشت سر داعش نباشند و به رشد داعش کمک نکنند، امکان رشد این گروه به این سرعت ممکن نمی شد، نمونه این نگاه، تقویت داعش توسط متحد ناتو و غرب در منطقه یعنی ترکیه است.
یک تحلیل میانه روانه ای در رابطه با رشد داعش وجود دارد آن که ممکن است داعش توسط غربی ها ایجاد نشده باشد، اما موضع گیری غربی ها چنانست که به نفع داعش تمام می شود.
نخست وزیر عراق در نشست پاریس از کشورهای غربی گلایه کرده که توجه به عراق نکرده است و شکست ارتش عراق در رمادی نمونه بی توجهی غربی ها به عراق است.
در افغانستان، حاجی محمد محقق معاون دوم ریاست اجرایی حکومت، در نشست اعضای فرهنگی کشورهای عضو «سارک» در بامیان انتقاد خود را شبیه به نخست وزیر عراق اعلام کرد و گفت که برخی قدرت های بزرگ در ایجاد داعش نقش داشته است، وی افزود که در این اواخر گروه مشکوکی بنام داعش آمده؛ اینها سرمایه خود را از کجا تامین می کنند؟ نفت تحت تسلط خود را به کجا می فروشند، وی افزوده است :"وضعیت کنونی نشان می دهد که برخی کشورها از تروریسم استفاده ابزاری می کنند من از این کشورها نام نمی برم اما وجدان بیدار جهانیان می دانند که تروریسم از کجا آب می خورد و تقویت می شود"
این گونه سخنان به معنای عدم رضایت مسؤولان حکومت افغانستان از کشورهای غربی و گرایش جدید به کشورهای شرقی یا همکاری های منطقه ای است. این موضع در سخنان وزیر خارجه افغانستان در نشست امنیتی سارک نیز نمود بیشتر داشته و تاکید بیشتر صورت گرفته است. صلاح الدین ربانی خواستار عضویت افغانستان به سازمان کشورهای سارک شده و گفته که افغانستان توانایی پیوستن به گروه سارک را دارد.
وزیر خارجه افغانستان به دو نکته معنادار دیگر هم اشاره کرده، یکی این که گفته است مقصد نهایی داعش افغانستان نخواهد بود. این سخن به معنای آنست که اعضای سارک هم متوجه حضور داعش در افغانستان باشند.
دوم این که ناتو و غرب در مبارزه با تروریسم ناکام بودند. سخن دوم وزیر خارجه افغانستان به معنای نارضایتی حکومت افغانستان از کار ویژه سازمان ناتو و نیروهای غربی در افغانستان می تواند شمرده شود و به نوعی تغییر رویکرد سیاسی حکومت نسبت به غرب تلقی گردد.
حال این تغییر رویکرد و بیرون رفت از این برزخ به نفع افغانستان خواهد بود یا به ضرر حکومت، مربوط به نحوه دید و نگرش حکومت افغانستان از یک سوی و میزان توانایی و قدرت حکومت افغانستان از استفاده از توان و پتانسیل سازمان سارک از سوی دیگر است.
معنای این سخن آنست که اگر توانمندی برای حکومت افغانستان وجود نداشته باشد یا این که حکومت افغانستان نتواند به بازسازی درونی خود برای استفاده از ظرفیت های سارک بپردازد، نفسِ رفتن به این سازمان و همکاری با هر سازمان دیگر، مشکلات کشور را رفع نخواهد کرد. لذا اگر نزدیکی به سازمان سارک به معنای به وجود آمدن یک نگاه نو و تلاش برای ایجاد ظرفیت جدید در استفاده از پتانسیل جدید باشد بسیار مفید خواهد بود وگر نه، این گونه تلاش ها می تواند مشکلات جدیدی را برای حکومت و مردم افغانستان بوجود آورد با توجه به این که افغانستان رقیب های جدی منطقه ای دارد که می تواند از تغییر رویکرد حکومت استفاده کند و افغانستان را در تنگنای بیشتر قرار دهد.
گفته می شود که در سایر کشورها، وقتی نماینده یک حکومت سخن می گوید، روی هر یک ازواژگانی که به کار می برد، دقت ورزی لازم صورت می گیرد تا بتواند موضع آن حکومت و کشور را به درستی و رسایی بیان کند. لذا روی هر واژه ای که به کار برده می شود، می توان حساب ویژه گشود. آن سخنان را از منظر معنایابی مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد.
اما در افغانستان این گونه نیست بسیاری از سخنانی گفته می شود، یا شکل سلیقه ای دارد، یا آن که دقت لازم برای ارایه یک سخنرانی به کار گرفته نمی شود، در نتیجه از سخنان مسؤولان حکومتی نمی توان به مواضع و دیدگاه سیاسی آنها پی برد. یا آنکه مسئولان حکومتی سخنرانی های خود را بالبداهه و بدون فکر پیشین ارایه می دهند، از این جهت است که نمی توان موضع واقعی حکومت را در نگاه و نگره مسؤولان حکومت متجلی دانست.
اگر چنانچه فرض بر این گذاشته شود که در سخنان چند روز گذشته ی مسؤولان کشور دقت ورزی صورت گرفته است این گونه می توان داوری کرد که رویکرد حکومت افغانستان به تدریج از گرایش به غرب رو به سوی شرق دارد.
ممکن است گفته شود که تقسیم بندی شرق و غرب با دنیای در هم تنیده کنونی چندان همخوانی ندارد و این مفهوم، معنای گذشته را تداعی نمی کند، با این که بخشی از این گفته صواب است و دنیای سیاست تقسیم بندی گذشته را ندارد؛ اما نمی توان منکر شد که منافع کشورهای گوناگون در برابر هم، به نوعی این تقسیم بندی را به وجود آورده است. گرچه چنین نامی وجود ندارد.
اتحادیه ها و سازمان هایی که در گوشه و کنار دنیا با گرایش های اقتصادی، سیاسی و یا نظامی ظهور یافته اند نوعی قدرت نمایی های جدید را نشان می دهد که در برابر غرب قرار دارند یا آن که رقیب جدی غرب شمرده می شوند. گروه کشورهایی که «اکو» را ساخته است، کشورهایی «سارک » را به وجود آورده اند و هم چنان کشورهایی به محوریت «شانگهای» فراهم آمده اند. به نوعی قطب جدید سیاسی، اقتصادی و نظامی را به وجود آورده که منافعی برای خود تعریف می کنند و نزدیکی به این کشورها و یا این اتحادیه ها می تواند نمود نزدیکی به کشورهای شرقی تلقی گردد.
جدیدترین خبرها حاکی است که وزیر خارجه افغانستان در جلسه امنیتی سارک حضور یافته و خواهان پیوستن افغانستان در جمع این کشورها شده است.
گفتنی است که رویگردانی از غرب از زمان حکومت کرزی آغاز یافت. وی با انتقادهای گزنده خود نسبت به عملکرد نیروهای غربی در افغانستان، کوشید نوعی حساسیت به وجود آورد، و از این حساسیت ها بتواند استفاده کند و محوریتی فراهم آورد.
از آنجایی که موضع گیری های او از بار عاطفی بیشتری برخوردار بود تا بار فکری و اندیشگی، مورد توجه کسی یا نهادی قرار نگرفت و سخنان او جدی تلقی نشد. در نتیجه او نتوانست یک محوریت مسنجم و قوی به وجود آورد تا گفته های پراگنده و نامنسجم او را در چهارچوب یک گفتمان گرد آورد.
حکومت کنونی بررغم آن که پیمان امنیتی با امریکا را امضا کرده و امریکایی ها نیز تعهد سپرده اند که ارتش ملی افغانستان را تا رسیدن به یک سقف مطلوب یاری رسانند. اما از زبان مسؤولان حکومت کنونی سخنانی شنیده می شود که گویا افغانستان در برزخ قرار گرفته به تدریج می خواهد از آن عبور کند و گرایش به شرق بیشتر و پر رنگ تر می شود. رویکرد جدیدی را در سخنان دو مسؤول حکومتی می توان مشاهده کرد. نخست رویکرد منتقدانه به غرب نسبت به وجود آمدن گروه داعش در منطقه است که توسط محمد محقق بیان شده است.
قابل یاد آوری است که در ایجاد داعش چند نگاه وجود دارد.
یک نگاه به داعش آنست که داعش ساخته و پرداخته دست غربی ها است و تا هنوز از سوی آن کشورها تقویت و تجهیز می شود. اگر قدرت های غربی پشت سر داعش نباشند و به رشد داعش کمک نکنند، امکان رشد این گروه به این سرعت ممکن نمی شد، نمونه این نگاه، تقویت داعش توسط متحد ناتو و غرب در منطقه یعنی ترکیه است.
یک تحلیل میانه روانه ای در رابطه با رشد داعش وجود دارد آن که ممکن است داعش توسط غربی ها ایجاد نشده باشد، اما موضع گیری غربی ها چنانست که به نفع داعش تمام می شود.
نخست وزیر عراق در نشست پاریس از کشورهای غربی گلایه کرده که توجه به عراق نکرده است و شکست ارتش عراق در رمادی نمونه بی توجهی غربی ها به عراق است.
در افغانستان، حاجی محمد محقق معاون دوم ریاست اجرایی حکومت، در نشست اعضای فرهنگی کشورهای عضو «سارک» در بامیان انتقاد خود را شبیه به نخست وزیر عراق اعلام کرد و گفت که برخی قدرت های بزرگ در ایجاد داعش نقش داشته است، وی افزود که در این اواخر گروه مشکوکی بنام داعش آمده؛ اینها سرمایه خود را از کجا تامین می کنند؟ نفت تحت تسلط خود را به کجا می فروشند، وی افزوده است :"وضعیت کنونی نشان می دهد که برخی کشورها از تروریسم استفاده ابزاری می کنند من از این کشورها نام نمی برم اما وجدان بیدار جهانیان می دانند که تروریسم از کجا آب می خورد و تقویت می شود"
این گونه سخنان به معنای عدم رضایت مسؤولان حکومت افغانستان از کشورهای غربی و گرایش جدید به کشورهای شرقی یا همکاری های منطقه ای است. این موضع در سخنان وزیر خارجه افغانستان در نشست امنیتی سارک نیز نمود بیشتر داشته و تاکید بیشتر صورت گرفته است. صلاح الدین ربانی خواستار عضویت افغانستان به سازمان کشورهای سارک شده و گفته که افغانستان توانایی پیوستن به گروه سارک را دارد.
وزیر خارجه افغانستان به دو نکته معنادار دیگر هم اشاره کرده، یکی این که گفته است مقصد نهایی داعش افغانستان نخواهد بود. این سخن به معنای آنست که اعضای سارک هم متوجه حضور داعش در افغانستان باشند.
دوم این که ناتو و غرب در مبارزه با تروریسم ناکام بودند. سخن دوم وزیر خارجه افغانستان به معنای نارضایتی حکومت افغانستان از کار ویژه سازمان ناتو و نیروهای غربی در افغانستان می تواند شمرده شود و به نوعی تغییر رویکرد سیاسی حکومت نسبت به غرب تلقی گردد.
حال این تغییر رویکرد و بیرون رفت از این برزخ به نفع افغانستان خواهد بود یا به ضرر حکومت، مربوط به نحوه دید و نگرش حکومت افغانستان از یک سوی و میزان توانایی و قدرت حکومت افغانستان از استفاده از توان و پتانسیل سازمان سارک از سوی دیگر است.
معنای این سخن آنست که اگر توانمندی برای حکومت افغانستان وجود نداشته باشد یا این که حکومت افغانستان نتواند به بازسازی درونی خود برای استفاده از ظرفیت های سارک بپردازد، نفسِ رفتن به این سازمان و همکاری با هر سازمان دیگر، مشکلات کشور را رفع نخواهد کرد. لذا اگر نزدیکی به سازمان سارک به معنای به وجود آمدن یک نگاه نو و تلاش برای ایجاد ظرفیت جدید در استفاده از پتانسیل جدید باشد بسیار مفید خواهد بود وگر نه، این گونه تلاش ها می تواند مشکلات جدیدی را برای حکومت و مردم افغانستان بوجود آورد با توجه به این که افغانستان رقیب های جدی منطقه ای دارد که می تواند از تغییر رویکرد حکومت استفاده کند و افغانستان را در تنگنای بیشتر قرار دهد.
مولف : سید مظفر دره صوفی