تاریخ انتشار :شنبه ۲ جوزا ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۴۴
کد مطلب : 111956
شاخه گل به پاکستان، پاسخ جدی به طالبان؟
رییس ‌جمهور غنی در نشست بین المللی گروه تماس در کابل تاکید کرد که کابل و اسلام‌آباد باید به دشواری‌های گذشته در روابط میان دو کشور نقطه‌ پایان بگذارند.

او گفت:"در گذشته یک جنگ اعلام ناشده میان افغانستان و پاکستان وجود داشت که پاکستانی‌ها هم آن را می‌پذیرند. برای اینکه به آینده برسیم، باید بر گذشته پیروز شویم؛ اما رفتن به سوی آینده نیازمند یک تحرک و همکاری مشترک در برابر تهدید مشترک است."

وی افزود:"از صحبت‌های نواز شریف در کابل درباره اینکه دشمنان افغانستان نمی‌توانند دوستان پاکستان باشند خرسند هستم. ما با چنین فکری می توانیم به پیش برویم؛ اما ما نیازمند اقدامات عملی هستیم."

غنی گفت:"موضوع دوم صلح میان حکومت افغانستان و کسانی است که با ما از دید سیاسی مخالفت دارند. هر افغان باید در کشور شامل باشد؛ اما اگر جنگی را در برابر ما راه بیندازند باید بدانند که ما به آنها شاخه‌های گل هدیه نمی‌دهیم. آنانی که کودکان، زنان و مردان ما را می‌کشند پاسخ جدی دریافت خواهند کرد."

با این حال، شماری از ناظران، ضمن تایید این مواضع اشرف غنی؛ رییس جمهور مبنی بر اینکه رابطه افغانستان با پاکستان در نهایت باید از یک جنگ اعلام نشده به یک صلح اعلام شده و شفاف، تغییر پیدا کند، این پرسش را مطرح می کنند که مکانیزم گذار به صلح یادشده چیست و این مأمول، چگونه و با چه هزینه ای، قابل دستیابی خواهد بود؟

آقای غنی، راهکار گذار به چنین آینده ای را پیروزی بر گذشته می داند و می گوید که این امر، نیازمند همکاری های مشترک در برابر تهدیدهای مشترک است.

منظور او آشکارا گروه های تروریستی است که ثبات و امنیت دو کشور را آماج قرار داده و مناطق مرزی را به شدت ناامن کرده اند؛ اما با وجود این تهدیدهای مشترک، کارشناسان می گویند که اطمینانی وجود ندارد که دو کشور وضعیت همسانی در برابر تروریزم و آنچه آقای غنی از آن به عنوان تهدیدهای مشترک یاد می کند داشته باشند.

پاکستان کشوری است که خود یکی از بزرگترین دستگاه های تولید تروریزم در مقیاس انبوه بوده است و هم اکنون نیز بر بسیاری از گروه های تروریستی و برنامه های آینده آنها برای بی ثبات سازی منطقه، اشراف و سلطه اطلاعاتی، امنیتی و حتی سیاسی و معنوی دارد.

پاکستان به عنوان پدیدآورنده تروریزم در منطقه به ویژه در افغانستان، راه های مبارزه و غلبه بر آن را نیز بهتر از افغانستان می داند.

با این حساب، صرف تهدیدهای مشترک به تنهایی کافی نیست؛ تا پاکستان را به همکاری مشترک با افغانستان، ترغیب و دلگرم کند. این امر، در قدم اول، نیازمند آن است که همه آن چیزهایی را که پاکستان با تقویت و تجهیز و پرورش و گسیل تروریزم به افغانستان در «جنگ اعلام نشده» با افغانستان در گذشته دنبال می کرد، اکنون به دست آورد.

آیا اشرف غنی، حاضر است برای جلب نظر پاکستان در زمینه مبارزه مشترک با تهدیدهای مشترک، این اهداف و خواسته های پاکستان را محقق کند یانه؟

مساله دیگر این است که آقای غنی از یکسو می گوید راه غلبه بر روابط تنش آلود پیشین با اسلام آباد، روی آوردن دو کشور به همکاری های مشترک برای مبارزه با تهدیدهای مشترک است؛ اما از سوی دیگر، می گوید که اگر طالبان به صلح روی نیاورند و جنگ راه بیندازند، پاسخ جدی دریافت خواهند کرد.

به این ترتیب، پرسش دومی که ایجاد می شود این است که آیا ممکن است که در یک سوی معادله، به پاکستان به نیت دوستی و برادری و روابط عمیق دو جانبه، شاخه گل اهدا کنیم؛ اما در اینسو به طالبانی که جنگ به راه می اندازند و همه روزه زنان و مردان و کودکان ما را می کشند پاسخ جدی بدهیم؟

به تعبیر دیگر، تفکیک منافع طالبان و پاکستان چگونه ممکن است؟
نکته مهم اینکه به راستی «پاسخ جدی» آقای غنی به «مخالفان سیاسی» اش چیست؟‌ اکنون که بخش های وسیعی از کشور در آتش جنگ و ترور و ناامنی می سوزد، چرا نشانه ای از «پاسخ جدی» به چشم نمی خورد؟ آیا این وضعیت نشانگر راه اندازی جنگ و بی اعتنایی به صلح از سوی «مخالفان سیاسی» آقای غنی نیست؟

موضوع ناامیدکننده این است که هیچ پاسخ روشن و قناعت بخشی برای هیچیک از این پرسش ها وجود ندارد و این نشان می دهد که رهبران سیاسی و دولتمردان، حتی در بازی با کلمات هم ناتوان عمل می کنند و در نهایت نمی توانند صدر و ذیل یک ادعا را به صورت منطقی باهم وفق دهند.
https://avapress.net/vdcam6n6i49n6o1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما