تاریخ انتشار :شنبه ۱۲ ثور ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۵۱
کد مطلب : 110920
دروازه صلح کجا است؟
به نظر می رسد که حکومت افغانستان بیش از هر زمان دیگر به حالت سر درگمی و استیصال به سر می برد. حکومتی که مرز میان دوست و دشمن را پاک گم کرده و نمی داند که برای پیمودن راه صلح چه کاری باید انجام دهد، چه تدبیر و یا شیوه ای را در پیش گیرد و کدام راه را بپیماید.

آنچه حکومت را در بیش از شش ماه گذشته امیدوار کرده بود وعده های حکومت پاکستان بود. آن حکومت بر خلاف سال های گذشته بارها سخن از صلح با طالبان گفت و تعهد سپرد که از جریان مذاکره میان حکومت افغانستان و طالبان حمایت می کند و هم چنان تلاش ورزد طالبان را بر سر میز مذاکره با حکومت افغانستان بنشاند. اما با این که این وعده ها بارها تکرار شد؛ اما هیچ گاه دیده نشد که پاکستانی ها رهبران طالبان را زیر فشار قرار داده باشد یا آن که شورای کویته مربوط به طالبان را وادار ساخته باشد که به صلای صلح خواهی افغانستان پاسخ مثبت گوید .

این در حالیست که طالبان، بر خلاف سال های گذشته، امسال اما؛ روز خاصی را برای جنگ بهاری خود اعلام کرد و به صورت نمادین چند راکت در غزنی شلیک کرد تا به دنیا و حکومت افغانستان نشان دهد که هنوز میان مواضع آن گروه و حکومت افغانستان شکاف عمیقی وجود دارد، جنگ کماکان و همانند سال های گذشته جریان خواهد یافت. از طرف دیگر مقام های امنیتی به تازگی اعلام کرده اند که یک محموله اسلحه و مهمات را که از پاکستان وارد افغانستان شده به مقصد قندوز ارسال شده بود کشف و ضبط کرده است.

عملیات هایی که در قند,ز انجام یافته و می یابد، نشان می دهد که افراد کشته شده از سوی ارتش افغانستان، از ملیت های گوناگون بوده از جمله اعضای ارتش پاکستان را می توان در میان افراد کشته شده مشاهده کرد. مجموعه این حوادث و رخدادها نشان می دهد که روند صلح بر اساس طرح و تئوری حکومت افغانستان به پیش نمی رود. جنگ بر خلاف قصد و نیت حکومت افغانستان راه خود را می رود.

در شرایطی که استیصال و در ماندگی حکومت وحدت ملی نسبت به وعده های حکومت پاکستان بیش از پیش خود را نشان می دهد، هیاتی با ترکیبی از سران شورای صلح افغانستان وارد دوحه پایتخت قطر شده تا با سران طالبان مذاکره کند. هیچ مشخص نیست که آن مذاکره به کجا خواهد انجامید.

آیا دروازه صلح را بر روی حکومت و مردم افغانستان خواهد گشود یا بن بست دیگری را برای حکومت به وجود خواهد آورد. وضعیت وقتی پیچیده تر و دشوارتر می شود که وزیر داخله حکومت اعلام می کند که جنگ جنوب را دشمنان بر ما تحمیل کرده و جنگ شمال را دوستان ما بر ما تحمیل کرده است.

آقای علومی بدین نکته اشاره نکرده است که جنگ شمال را یک پروژه می داند و بدین باور است که جنگ شمال از گذشته ها تا هنوز از سوی دوستان حکومت به وجود آمده و جریان یافته یا این که تنها جنگ اخیر قندز از سوی دوستان حکومت به وجود آمده است؟

یافتن این پاسخ می تواند سرنوشت جنگ را مشخص تر کند و صف بندی میان دشمنان و دوستان افغانستان را پررنگ تر از گذشته سازد.

اگر جنگ در شمال یک پروژه از سوی دولتی ها تلقی گردد بدین معنا خواهد بود که برنامه ریزی و طرحی از سوی حکومت و ارگ ریاست جمهوری از گذشته های دور بدین سوی وجود داشته است که سبب شده تا شمال به عنوان کانون توجه گروه های شورشی تبدیل گردد.

اما گسترش جنگ در شمال و حضور بیش از پیش گروه های گوناگون تروریستی نشان می دهد که اوضاع پیچیده تر از آنست که آقای علومی گمان برده است.

هیچ گاه اختلاف جناح های حکومت سبب نمی شود که گروه های گوناگون از کشورهای گوناگون در شمال متمرکز شوند و جنگ استراتژیکی را در شمال راه اندازی کنند و جنگ تا به این حد گسترش پیدا کند.

آنچه از سخنان وزیر داخله می توان استشمام کرد آنست که گروه های قدرت هنوز بر سر به دست آوردن قدرت بیشتر با هم در جدال هستند که می تواند زمینه های واگرایی و ایجاد شکاف های بیشتر میان سران حکومت را به وجود آورد وا ین گمان را تقویت کند که گفته می شود که جنگ شمال از زمان حکومت کرزی طراحی شده بود و این روند تا اکنون هم چنان ادامه یافته تا شمال را همانند جنوب در گیر جنگ سازد. در حالی که جنگ شمال و جنوب سنخیتی با هم ندارد و می تواند با دو انگیزه کاملا متفاوت جریان پیدا کند.

فرضیه ای عقل پسندتری که در جنگ شمال وجود دارد آنست که غربی ها می کوشند شمال را به عنوان سکوی پرشی علیه منافع روسیه تبدیل کنند و تلاش ورزند که تا خشونت و تروریزم را تا دروازه های مسکو نزدیک سازند. این گمان چنان غالب است که این روزها در مجالس قانون گذاری افغانستان مورد بحث قرار گرفته است که اگر پیمان امنیتی با امریکا سبب می شود که جنگ بیش از گذشته گسترش پیدا کند باید این پیمان را ملغی کرد. لذا اگر امریکا باعث امنیت و ثبات کشور نمی شود حداقل افزایش ناامنی را در کشور به وجود نیاورد. این ها فرضیه هایی هستند که می تواند مورد تامل قرار گیرد.

این گفته ها هرچه باشد یک نقطه کانونی در آن وضاحت دارد این که طراحی سیاسی برای ایجاد صلح در برابر شگردهای پاکستان ناموفق بوده است. نه اعتماد به حکومت پاکستان توانسته است دروازه صلح را بر روی حکومت و مردم افغانستان باز کند ، نه پیمان امنیتی با امریکا و کشورهای غربی توانسته است به صلح کمک کند و نه هم اعتماد به کسانی که به عنوان دوست در کنار حکومت افغانستان نشسته اند و از مزایا و امکانات حکومتی سود می برند. بلکه دروازه های صلح با همت زور بازوان پرتوان ارتش ملی و نیروهای پولیس افغانستان ممکن و میسر است نه وعده های دروغین مقام های اسلام آباد و نه در پیمان امنیتی با واشنگتن که در قندوز قرار دارد. شکست تروریستان در قنودز می تواند فتح بابی باشد برای پیروز ی های دیگر در سایر نقاط کشور.
مولف : م. سمنگانی
https://avapress.net/vdcauwn6w49n6o1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما