طالبان اعلام کرده اند که به زودی حملات گسترده بهاری موسوم به "عزم" را علیه نیروهای امنیتی و خارجی ها در افغانستان راه اندازی میکند.
در اعلامیه طالبان آمده که حملات بهاری عزم به روز جمعه (۴ ثور) به گونه رسمی علیه دولت افغانستان و نیروهای خارجی آغاز میشود.
در همین حال نیروهای امنیتی برای سرکوب حملات بهاری شورشیان اعلام آمادگی کردهاند.
اخیرا یک عملیات بزرگ نظامی موسوم به ذوالفقار از سوی نیروهای امنیتی در بخشهایی از هلمند اجرا شد.
ذوالفقار نخستین عملیات گسترده نیروهای امنیتی پس از پایان ماموریت جنگی ناتو در افغانستان بود.
در اعلامیه طالبان آمده است که در حملات بهاری، بیشتر مراکز نظامی، مقامات دولتی و تجمعات نظامی هدف قرار میگیرند.
طالبان همچنین ادعا کرده اند که از مال و جان غیر نظامیان حفاظت خواهند کرد و مساجد، مدارس، مکاتب، دانشگاه ها، شفاخانه ها و مراکز صحی را آماج قرار نخواهند داد.
البته این تصمیم طالبان، تازگی ندارد. این گروه همه ساله در اوایل سال، اقدام به صدور بیانیه هایی در راستای تعیین خط و مشی و اهداف نظامی خود در سال پیش رو می کند و غالبا بر عملیات نظامی خود، نام گذاری هم می کند.
این امر البته پیش از آنکه بیانگر وجود یک راهبرد مدون نظامی از سوی این گروه باشد، بیشتر جنبه جنگ روانی و مبارزه تبلیغاتی به منظور ابراز وجود و قدرت نمایی دارد؛ زیرا در اغلب موارد، برخلاف موارد ذکرشده در اعلامیه های بهاری این گروه عمل می شود که کشتار بی ملاحظه غیر نظامیان، اهداف ملکی و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم، از نشانه های روشن آن است.
با این حال، امسال که دولت به شدت سرگرم گفتگوهای صلح با این گروه است و ادعا می شود که پیشرفت های مهم و چشمگیری نیز در این راستا به دست آمده است، انتظار نمی رفت بازهم این گروه اقدام به اعلام و نام گذاری عملیات بهاری خود کند.
عملیات نظامی «عزم» این پرسش جدی را نیز به دنبال دارد که آیا طالبان عزم جنگ دارند یا در بزم صلح حکومت به رهبری اشرف غنی، مشارکت می کنند و دست از جنگ و کشتار و ترور و ناامنی برمی دارند؟
بخش مهمی از این پرسش البته متوجه دولت افغانستان و کارگزاران و برنامه ریزان روند صلح با طالبان است.
آنها باید در قبال این تصمیم طالبان، اقدام به بازنگری تصمیم صلح جویانه خود کنند و نشان دهند که آیا همپای تصمیم های طالبان، راهبرد صلح حکومت اشرف غنی هم تغییر و تبدیل می پذیرد یاخیر؟
واقعیت این است که بر بنیاد تجربه ای که در دست است، تاکنون چنین نشانه ای از تغییر رفتار در حکومت افغانستان مشاهده نشده است.
نمونه بارز و نزدیک به ذهن آن، رویداد خونین اخیر در ولایت بدخشان بود که گروه طالبان، مسؤولیت آن را بر عهده گرفت و اشرف غنی؛ رییس جمهور نیز برای ابراز همدردی با مردم و قربانیان این رویداد به بدخشان سفر کرد؛ اما حتی این رویداد خونین نیز نتوانست تغییری در برنامه صلح دولت ایجاد کند یا به اعلام برنامه ای برای جنگ با طالبان همزمان با پیشبرد روند صلح با آن گروه منجر شود.
به این ترتیب، اکنون که طالبان، عملیات بهاری خود را اعلام کرده اند، حکومت نیز باید به این مهم، پاسخ دهد که آیا حاضر است همانگونه که در صلح و سازش با این گروه، مصمم و جدی است، در جنگ و سرکوب و مقابله نظامی نیز مصمم و جدی باشد؟
لازم است بر این نکته نیز تأکید شود که منظور از مبارزه نظامی، صرفا اتخاذ مواضع واکنشی و مواقف عکس العملی نیست. افغانستان یک دولت دارای ارتش، پولیس و نیروهای امنیتی منسجم، با پشتوانه و منظم است و طالبان یک گروه آماتور شبه نظامی که دارای تشکیلات و شاید منابع مالی به وسعت و قدرت دولت افغانستان نیست؛ بنابراین، انتظار می رود دولت برای مبارزه با تروریزم و عناصر افراطی و جنگ طلب طالبان نیز برنامه ها و راهبردهای کنشگرانه و تاثیرگذار داشته باشد؛ نه اینکه صرفا منتظر بماند و ببیند که طالبان به کجا حمله می کنند؛ تا واکنش نشان دهد یا در کدام نقطه از کشور، حمله انتحاری روی می دهد؛ تا ریاست جمهوری بیانیه صادر کند و «محکوم» کند.
عملیات ذوالفقار، خوب و موفق و لازم بود؛ اما هرگز کافی نبود و نیست؛ زیرا خطر تروریزم و فعالیت های هراس افکنانه گروه های تروریستی، متوقف نشده است.
در اعلامیه طالبان آمده که حملات بهاری عزم به روز جمعه (۴ ثور) به گونه رسمی علیه دولت افغانستان و نیروهای خارجی آغاز میشود.
در همین حال نیروهای امنیتی برای سرکوب حملات بهاری شورشیان اعلام آمادگی کردهاند.
اخیرا یک عملیات بزرگ نظامی موسوم به ذوالفقار از سوی نیروهای امنیتی در بخشهایی از هلمند اجرا شد.
ذوالفقار نخستین عملیات گسترده نیروهای امنیتی پس از پایان ماموریت جنگی ناتو در افغانستان بود.
در اعلامیه طالبان آمده است که در حملات بهاری، بیشتر مراکز نظامی، مقامات دولتی و تجمعات نظامی هدف قرار میگیرند.
طالبان همچنین ادعا کرده اند که از مال و جان غیر نظامیان حفاظت خواهند کرد و مساجد، مدارس، مکاتب، دانشگاه ها، شفاخانه ها و مراکز صحی را آماج قرار نخواهند داد.
البته این تصمیم طالبان، تازگی ندارد. این گروه همه ساله در اوایل سال، اقدام به صدور بیانیه هایی در راستای تعیین خط و مشی و اهداف نظامی خود در سال پیش رو می کند و غالبا بر عملیات نظامی خود، نام گذاری هم می کند.
این امر البته پیش از آنکه بیانگر وجود یک راهبرد مدون نظامی از سوی این گروه باشد، بیشتر جنبه جنگ روانی و مبارزه تبلیغاتی به منظور ابراز وجود و قدرت نمایی دارد؛ زیرا در اغلب موارد، برخلاف موارد ذکرشده در اعلامیه های بهاری این گروه عمل می شود که کشتار بی ملاحظه غیر نظامیان، اهداف ملکی و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم، از نشانه های روشن آن است.
با این حال، امسال که دولت به شدت سرگرم گفتگوهای صلح با این گروه است و ادعا می شود که پیشرفت های مهم و چشمگیری نیز در این راستا به دست آمده است، انتظار نمی رفت بازهم این گروه اقدام به اعلام و نام گذاری عملیات بهاری خود کند.
عملیات نظامی «عزم» این پرسش جدی را نیز به دنبال دارد که آیا طالبان عزم جنگ دارند یا در بزم صلح حکومت به رهبری اشرف غنی، مشارکت می کنند و دست از جنگ و کشتار و ترور و ناامنی برمی دارند؟
بخش مهمی از این پرسش البته متوجه دولت افغانستان و کارگزاران و برنامه ریزان روند صلح با طالبان است.
آنها باید در قبال این تصمیم طالبان، اقدام به بازنگری تصمیم صلح جویانه خود کنند و نشان دهند که آیا همپای تصمیم های طالبان، راهبرد صلح حکومت اشرف غنی هم تغییر و تبدیل می پذیرد یاخیر؟
واقعیت این است که بر بنیاد تجربه ای که در دست است، تاکنون چنین نشانه ای از تغییر رفتار در حکومت افغانستان مشاهده نشده است.
نمونه بارز و نزدیک به ذهن آن، رویداد خونین اخیر در ولایت بدخشان بود که گروه طالبان، مسؤولیت آن را بر عهده گرفت و اشرف غنی؛ رییس جمهور نیز برای ابراز همدردی با مردم و قربانیان این رویداد به بدخشان سفر کرد؛ اما حتی این رویداد خونین نیز نتوانست تغییری در برنامه صلح دولت ایجاد کند یا به اعلام برنامه ای برای جنگ با طالبان همزمان با پیشبرد روند صلح با آن گروه منجر شود.
به این ترتیب، اکنون که طالبان، عملیات بهاری خود را اعلام کرده اند، حکومت نیز باید به این مهم، پاسخ دهد که آیا حاضر است همانگونه که در صلح و سازش با این گروه، مصمم و جدی است، در جنگ و سرکوب و مقابله نظامی نیز مصمم و جدی باشد؟
لازم است بر این نکته نیز تأکید شود که منظور از مبارزه نظامی، صرفا اتخاذ مواضع واکنشی و مواقف عکس العملی نیست. افغانستان یک دولت دارای ارتش، پولیس و نیروهای امنیتی منسجم، با پشتوانه و منظم است و طالبان یک گروه آماتور شبه نظامی که دارای تشکیلات و شاید منابع مالی به وسعت و قدرت دولت افغانستان نیست؛ بنابراین، انتظار می رود دولت برای مبارزه با تروریزم و عناصر افراطی و جنگ طلب طالبان نیز برنامه ها و راهبردهای کنشگرانه و تاثیرگذار داشته باشد؛ نه اینکه صرفا منتظر بماند و ببیند که طالبان به کجا حمله می کنند؛ تا واکنش نشان دهد یا در کدام نقطه از کشور، حمله انتحاری روی می دهد؛ تا ریاست جمهوری بیانیه صادر کند و «محکوم» کند.
عملیات ذوالفقار، خوب و موفق و لازم بود؛ اما هرگز کافی نبود و نیست؛ زیرا خطر تروریزم و فعالیت های هراس افکنانه گروه های تروریستی، متوقف نشده است.