گزینههای مذاکرات کدام اند؟
1. مذاکرات بینالافغانی یک واژه دلنشین است، اما حکومت وحدت ملی و طالبان از این واژه تعریفهای شخصی خود را دارند. طالبان میگویند که مذاکرات بینالافغانی منحصر به حکومت نمیشود و ممکن پیشنهاد کنند که با نمایندههای سیاسی، اشخاص متنفذ و رهبری حکومت در قالب «طالب با ملت» مذاکره کنند، نه طالب با حکومت.
2. در صورت فشار بیشتر، طالبان حاضر خواهند شد که با حکومت مذاکره کنند. با وجود اینکه تا اکنون این گزینه را ناممکن جلوه میدهند، اما چنین گزینه ممکن است و تنها نیاز به فشارهای بیشتر دارد. سؤال اساسی اینجاست که آیا ملت، احزاب سیاسی، حرکتهای مدنی و مردم با مذاکره میان حکومت و طالبان موافق خواهند بود یا خیر؟ چون هیأتهایی که حکومت در گذشته تعیین نموده، اعتماد ملت را شکست و تا هنوز حکومت نتوانسته که چنین اعتماد بزرگ را از ملت کسب کند.
3. حکومت موقت که اصل تمام این مذاکرات را تشکیل میدهد، یک موضوع قابلبحث است. با وجود اینکه حکومت کنونی با تمام قدرتش از تداوم و تمدید این حکومت دفاع خواهد کرد، اما ایجاد اداره موقت در صحبتهای بینالافغانی امکان بیشتر خواهد داشت.
4. ایالاتمتحده آمریکا در هر حالت به صحبتهایش با طالبان ادامه خواهد داد. با وجود اینکه طالبان مذاکرات مستقیم با حکومت را رد کردهاند، اما مذاکرات میان حکومت با طالبان بحث مشروعیت این روند است.
سرنوشت روابط افغانستان و آمریکا چه خواهد شد؟
1. امریکا میخواهد که حتی در صورت توافق صلح با طالبان نیز در افغانستان باقی بماند، اما با پیمانهای کوچک و نقش متفاوت. حضور آمریکا فقط منحصر به پایگاه نظامی بگرام و سفارت این کشور در کابل خواهد بود.
بازیگران جدید در روند مصالحه کیها خواهند بود؟
1. بعد از نهایی شدن مذاکرات میان ایالاتمتحده آمریکا و طالبان و در جریان مذاکرات بینالافغانی، سازمان ملل متحد منحیث یک سازمان بیطرف و میانجی برای نهایی نمودن توافقنامه وارد صحنه خواهد شد. سازمان ملل متحد که درگذشته بارها در حل منازعات افغانستان ناکام بوده است، نمیتواند تضمین صلح و ثبات در کشور گردد، اما حضور این سازمان در چنین روندها یک عرف و امر لازمی پنداشته میشود.
2. در کنار دیگر فعالیتهای سیاسی، سازمان ملل متحد در صورت امکان روی ایجاد حکومت موقت، همکاری برای برگزاری لویه جرگه و انتخابات همکاری خواهد کرد. کشورهایی چون پاکستان، امارات متحده وعربستان سعودی نیز در نقشهای مختلف از جمله بازیگران روند صلح خواهند بود.
3. در قضایای مشابه افغانستان، مللمتحد نیروهای حافظ صلح خود را برای حفظ و انفاذ توافقنامههای صلح وارد کشورها میسازد، اما برخلاف کشورهای دیگر نیروهای حافظ صلح ملل متحد در افغانستان هیچگاه تضمین چنین کار را نمیتواند کند و چنین مأموریت به پول هنگفت ضرورت دارد. پس افغانستان برخلاف اکثریت کشورهای دنیا میزبان چنین نیروها نخواهند بود.
در صورت مخالفت حکومت افغانستان با روند صلح چه واقع خواهد شد؟
اگر حکومت افغانستان با روند صلح برای تداوم قدرت مبارزه کند و بالای ایالاتمتحده آمریکا فشار وارد کند، در چنین وضعیت حکومت محبوبیت و حمایت خود را از دست میدهد و امکانات سه گزینه آتی است:
1. نظر به قانون اساسی تاریخ حکومت وحدت ملی در اول جوزای ۱۳۹۸ بهپایان میرسد. انتخابات ریاستجمهور تا هنوز سه ماه به تعویق افتاده است. در این صورت مدت حکومت وحدت ملی رسما بهپایان میرسد و تمیز حکومت منتخب از میان برداشته میشود. این موضوع میتواند به طالبان دستباز دهد و ایالاتمتحده را وادار سازد که با ایشان بدون تخطی قانونی وارد توافق شوند.
2. ایالاتمتحده آمریکا با طالبان توافق دوجانبه نموده و قبل از انتخابات و یا هم اتمام دور حکومت وحدت ملی، این توافقنامه را نهایی نموده و خروج نیروهای خود را از افغانستان آغاز خواهد کرد.
3. آمریکا مثل توافقنامه دوجانبه امنیتی زمینه انتخابات بهموقع را آماده نموده و توافقنامه صلح میان حکومت جدید و طالبان را نهایی خواهد نمود.
موارد مذکور فقط احتمالات و گزینههای قابلبحث است، نه کدام راهبرد و پالیسی. چون نخستین مسوده صلح میان طالبان و داکتر زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا، برای صلح افغانستان نهایی گردیده است و تاهنوز این مسوده با ملت شریک نه شده است؛ لذا در مورد این احتمالات نوشتم. مبنی بر تمام اساسات حقوق بشری، قانون اساسی افغانستان، قوانین نافذه ایالاتمتحده آمریکا و اصول مذاکرات حل منازعات، مردم افغانستان باید که از تمام محتویات این مسوده آگاه بوده و در مورد این تصمیم حیاتی، نظریات خود را شریک سازند. این مسوده در مورد این ملت رنجیده و قربانی جنگهای تحمیلی است، نه در مورد چند تن سیاسیون. هیچ شخص، هیچ مقام حکومتی و هیچ کشوری صلاحیت و اجازه هیچ نوع معامله را در عدم آگاهی ملت بزرگ افغانستان، ندارد.
آنچه خواندید، بخشهایی از نوشته محمد شفیق همدم، پژوهشگر امور سیاسی افغانستان است.
1. مذاکرات بینالافغانی یک واژه دلنشین است، اما حکومت وحدت ملی و طالبان از این واژه تعریفهای شخصی خود را دارند. طالبان میگویند که مذاکرات بینالافغانی منحصر به حکومت نمیشود و ممکن پیشنهاد کنند که با نمایندههای سیاسی، اشخاص متنفذ و رهبری حکومت در قالب «طالب با ملت» مذاکره کنند، نه طالب با حکومت.
2. در صورت فشار بیشتر، طالبان حاضر خواهند شد که با حکومت مذاکره کنند. با وجود اینکه تا اکنون این گزینه را ناممکن جلوه میدهند، اما چنین گزینه ممکن است و تنها نیاز به فشارهای بیشتر دارد. سؤال اساسی اینجاست که آیا ملت، احزاب سیاسی، حرکتهای مدنی و مردم با مذاکره میان حکومت و طالبان موافق خواهند بود یا خیر؟ چون هیأتهایی که حکومت در گذشته تعیین نموده، اعتماد ملت را شکست و تا هنوز حکومت نتوانسته که چنین اعتماد بزرگ را از ملت کسب کند.
3. حکومت موقت که اصل تمام این مذاکرات را تشکیل میدهد، یک موضوع قابلبحث است. با وجود اینکه حکومت کنونی با تمام قدرتش از تداوم و تمدید این حکومت دفاع خواهد کرد، اما ایجاد اداره موقت در صحبتهای بینالافغانی امکان بیشتر خواهد داشت.
4. ایالاتمتحده آمریکا در هر حالت به صحبتهایش با طالبان ادامه خواهد داد. با وجود اینکه طالبان مذاکرات مستقیم با حکومت را رد کردهاند، اما مذاکرات میان حکومت با طالبان بحث مشروعیت این روند است.
سرنوشت روابط افغانستان و آمریکا چه خواهد شد؟
1. امریکا میخواهد که حتی در صورت توافق صلح با طالبان نیز در افغانستان باقی بماند، اما با پیمانهای کوچک و نقش متفاوت. حضور آمریکا فقط منحصر به پایگاه نظامی بگرام و سفارت این کشور در کابل خواهد بود.
بازیگران جدید در روند مصالحه کیها خواهند بود؟
1. بعد از نهایی شدن مذاکرات میان ایالاتمتحده آمریکا و طالبان و در جریان مذاکرات بینالافغانی، سازمان ملل متحد منحیث یک سازمان بیطرف و میانجی برای نهایی نمودن توافقنامه وارد صحنه خواهد شد. سازمان ملل متحد که درگذشته بارها در حل منازعات افغانستان ناکام بوده است، نمیتواند تضمین صلح و ثبات در کشور گردد، اما حضور این سازمان در چنین روندها یک عرف و امر لازمی پنداشته میشود.
2. در کنار دیگر فعالیتهای سیاسی، سازمان ملل متحد در صورت امکان روی ایجاد حکومت موقت، همکاری برای برگزاری لویه جرگه و انتخابات همکاری خواهد کرد. کشورهایی چون پاکستان، امارات متحده وعربستان سعودی نیز در نقشهای مختلف از جمله بازیگران روند صلح خواهند بود.
3. در قضایای مشابه افغانستان، مللمتحد نیروهای حافظ صلح خود را برای حفظ و انفاذ توافقنامههای صلح وارد کشورها میسازد، اما برخلاف کشورهای دیگر نیروهای حافظ صلح ملل متحد در افغانستان هیچگاه تضمین چنین کار را نمیتواند کند و چنین مأموریت به پول هنگفت ضرورت دارد. پس افغانستان برخلاف اکثریت کشورهای دنیا میزبان چنین نیروها نخواهند بود.
در صورت مخالفت حکومت افغانستان با روند صلح چه واقع خواهد شد؟
اگر حکومت افغانستان با روند صلح برای تداوم قدرت مبارزه کند و بالای ایالاتمتحده آمریکا فشار وارد کند، در چنین وضعیت حکومت محبوبیت و حمایت خود را از دست میدهد و امکانات سه گزینه آتی است:
1. نظر به قانون اساسی تاریخ حکومت وحدت ملی در اول جوزای ۱۳۹۸ بهپایان میرسد. انتخابات ریاستجمهور تا هنوز سه ماه به تعویق افتاده است. در این صورت مدت حکومت وحدت ملی رسما بهپایان میرسد و تمیز حکومت منتخب از میان برداشته میشود. این موضوع میتواند به طالبان دستباز دهد و ایالاتمتحده را وادار سازد که با ایشان بدون تخطی قانونی وارد توافق شوند.
2. ایالاتمتحده آمریکا با طالبان توافق دوجانبه نموده و قبل از انتخابات و یا هم اتمام دور حکومت وحدت ملی، این توافقنامه را نهایی نموده و خروج نیروهای خود را از افغانستان آغاز خواهد کرد.
3. آمریکا مثل توافقنامه دوجانبه امنیتی زمینه انتخابات بهموقع را آماده نموده و توافقنامه صلح میان حکومت جدید و طالبان را نهایی خواهد نمود.
موارد مذکور فقط احتمالات و گزینههای قابلبحث است، نه کدام راهبرد و پالیسی. چون نخستین مسوده صلح میان طالبان و داکتر زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا، برای صلح افغانستان نهایی گردیده است و تاهنوز این مسوده با ملت شریک نه شده است؛ لذا در مورد این احتمالات نوشتم. مبنی بر تمام اساسات حقوق بشری، قانون اساسی افغانستان، قوانین نافذه ایالاتمتحده آمریکا و اصول مذاکرات حل منازعات، مردم افغانستان باید که از تمام محتویات این مسوده آگاه بوده و در مورد این تصمیم حیاتی، نظریات خود را شریک سازند. این مسوده در مورد این ملت رنجیده و قربانی جنگهای تحمیلی است، نه در مورد چند تن سیاسیون. هیچ شخص، هیچ مقام حکومتی و هیچ کشوری صلاحیت و اجازه هیچ نوع معامله را در عدم آگاهی ملت بزرگ افغانستان، ندارد.
آنچه خواندید، بخشهایی از نوشته محمد شفیق همدم، پژوهشگر امور سیاسی افغانستان است.