سران حکومت وحدت ملی عازم ایالات متحده امریکا شدند تا با سران حکومت ایالات متحده امریکا دیدار و گفت وگو کنند. این سفر پنج روز به درازا خواهد انجامید.
برخی آگاهان بدین باوراند که سفر سران حکومت وحدت ملی به ایالات متحده امریکا گشایش جدیدی در روابط میان دو کشور به وجود آورد. رابطه ای که در زمان ریاست جمهوری آقای کرزی آسیب های بسیار دید و به کمترین حد خود در سیزده سال گذشته رسیده بود.
حکومت کنونی افغانستان این مهم را درک می کند که تنها با ایجاد یک رابطه دو طرفه سالم است که می تواند با تهدیدها و چالش هایی که متوجه کشور است مقابله کند.
رئیس جمهور غنی قبل از آن که عازم سفر شود گفته بود که از امریکا طلب کمک نخواهد کرد؛ اما توانایی های حکومت و تهدیدهایی را که کشور با آن مواجه است با کنگره امریکا در میان خواهد نهاد.
در خواست مشخص اشرف غنی از امریکا تا هنوز دو مورد بوده که هر دو، مورد موافقت طرف های امریکایی قرار گرفته است. اولین خواست سران حکومت تجدید نظر نسبت به خروج نیروهای نظامی آن کشور از افغانستان بود که تا پایان سال جاری تمدید شد. رئیس جمهور امریکا اعلام کرده که نیروهای ده هزار نفری خود را تاپایان سال جاری میلادی از افغانستان بیرون نخواهد برد.
دومین مورد تامین هزینه سالانه ای بیش از سه صد و پنجاه هزار نفر نیروهای نظامی کشور است که حکومت ایالات متحده امریکا قبول کرده است که آن هزینه را خواهد پرداخت. گرچه کمک هایی از این دست برای حکومتی که با چالش های گوناگون داخلی و خارجی مواجه است بسیار اندک است اما می تواند سهم کوچکی در راستای ایجاد امنیت در کشور داشته باشد.
آنچه به نام تهدید نامیده می شود از منظرها و مرآهای گوناگون می تواند مورد توجه واقع شود. به دید نگارنده عمده ترین تهدیدی که حکومت کنونی با آن مواجه است یک تهدید بیرونی نیست، بلکه تهدیدی است که ساختار این حکومت بر او تحمیل کرده است. تهدید بیرونی در مرتبه بعدی قرار می گیرد. اگر چنانچه تهدید داخلی با درایت مدیریت شود و بتوان از این گردونه خطرناک به سلامت عبور کرد، تهدیدهای بیرونی بی تردید قابل رفع خواهد بود.
اگر تهدید داخلی و درونی نتواند هضم و حل شود تهدید بیرونی می تواند کمر حکومت را بشکند. تهدید درونی به نظرمی رسد که تزلزل در ساختار کنونی این حکومت است. حکومتی که بخشی از آن فاقد پشتوانه قانونی است یا به تعبیر دیگر در قانون اساسی تعریف مشخصی برای آن صورت نگرفته است.
تا وقتی سقف این سازه ناساز با پایه های قانونی استوار نگردد، این سقف فرو خواهد افتاد و هیچ بعید نیست که کثیری در زیر آوار این سقف لرزان فرو خواهد ماند. بنابراین اولین گام و نخستین اقدام برای استواری این بنای لرزان آنست که هر دو تیم حکومت در راستای قانونی ساختن این سازه برخیزند و عزم جزم کنند و برای تغییر قانون اساسی کشور دست به اقدام بزنند. گرچه تغییر قانون اساسی نیازمند یک فرایند زمانی است؛ اما دیر جنبیدن و عدم توجه جدی می تواند بسیار مشکل ساز شود و حکومت را با دشواری های فراوانی مواجه سازد.
این ساختار شکننده هم می تواند مورد سوء استفاده گروه های داخلی قرار گیرد و هم زمینه سوء استفاده گروهای بیرونی را فراهم آورد. مدیریت این روند به دید نگارنده از اهمیت فوق العاده برخوردار است. اگر درک و درایت عمیقی وجود داشته باشد و از این گذر گاه بتوان به سلامت عبور صورت گیرد، بسا مشکلات دشوار که آسان خواهد شد.
تهدید دومی که کشور را با آن مواجه است تهدید بیرونی یا تهدیدهای تروریستی در کشور است که تا هنوز از خارج تحمیل شده است. منبع مهم تروریسم، به تحقیق کشورهای نفت خیز عربی خلیج فارس بوده است. این تهدید نیز از دو راه می تواند مهار شود؛ یکی این که حکومت به مردم تکیه کند، اعتماد مردم به حکومت بیشتر شود.
راه دوم تقویت نیروهای ارتش ملی افغانستان است اگر میان مردم و حکومت اعتماد متقابل به وجود آید. این اعتماد سرچشمه خیر و نیکی های کثیری خواهد بود و می تواند کمک بسیار موثری برای مهار تهدیدهای بیرونی باشد.
اگر خانه های مردم مامنی برای تروریست ها نباشد و هر یک از افراد جامعه در قبال امنیت و ثبات کشور احساس مسئولیت کنند، بی تردید داعش و غیر داعش نمی تواند جایگاهی در کشور داشته باشد.
یکی از سازوکارهای مقابله با تهدیدها، مصالحه با طالبان است. اگر زمینه سربازگیری داعش از میان طالبان و گروه اجتماعی طرفدار طالبان کاهش پیدا کند. داعش با مشکل جدی ای مواجه خواهد بود. مردم افغانستان از لحاظ مذهبی اکثریت پیرو مذهب حنفی هستند و پیروان مذهب حنفی نمی تواند با وهابیت و سلفی گری سر سازگاری داشته باشد. همان گونه که تا هنوز نداشته است.
استفاده از تبلیغات سالم رسانه ای و نشان دادن تطبیقی وهابیت با جنبش های اصلاحی دینی می تواند از نفوذ این گروه تروریستی بکاهد. تحول جدیدی که دنیا با آن مواجه است و می تواند در تحولات آتی جهان موثر باشد. به زوال تروریسم نیز بیانجامد در دست گرفتن قدرت سیاسی یمن توسط حوثی ها است. ظهور این گروه در آن کشور و ایجاد یک حکومت مدنی و مردمی می تواند خطر جدی برای کشورهای تروریست پرور خلیج فارس مثل سعودی و قطر به وجود آورد. کشورهایی که پول های هنگفت نفت را سالها است که برای ایجاد و تقویت گروه های تروریستی در دنیا مصرف می کنند. اگر این گروه بتواند یک حکومت باثبات در یمن به وجود آورد، بی تردید تمام توجه شیوخ سعودی و کشورهای تروریست پرور حاشیه خلیج فارس متوجه آن کشور خواهد شد و گروه داعش از جست و خیر خواهد ماند.
در این صورت پیشروی داعش در آسیای میانه و افغانستان نیز با دشواری های جدی مواجه خواهد گشت. بنابراین ظهور داعش گرچه چند بار است که مورد تائید قرار گرفته است اما حضور پر رنگ این گروه در افغانستان وابسته به متغیرهای فروانی است. هر گاه متغیرهای وابسته تغیر کند حضور این گروه نیز تغییر خواهد کرد. اما به هرحال، آنچه از اهمیت برخوردار است آن که حکومت وحدت ملی تلاش های بیشتری به کار بندد و متکی به نیروها و پتانسیل ملی باشد.
همان گونه که تحولات سیاسی در منطقه می تواند سبب کاهش و یا رشد تروریسم باشد، سیاست امریکا نیز می تواند با تحولات منطقه دچار دگردیسی شود. لذا بر حکومت وحدت ملی است که بیش از همه به استواری پایه های لرزان حکومت بپردازد تا یک سازه مطمئن و قابل اتکا برای مردم به وجود آید . اتکای مردم به حکومت و کارکرد آن می تواند زمینه های پذیرش گروه داعش را کاهش دهد و امنیت و ثبات در کشور بهبود پیدا کند.
برخی آگاهان بدین باوراند که سفر سران حکومت وحدت ملی به ایالات متحده امریکا گشایش جدیدی در روابط میان دو کشور به وجود آورد. رابطه ای که در زمان ریاست جمهوری آقای کرزی آسیب های بسیار دید و به کمترین حد خود در سیزده سال گذشته رسیده بود.
حکومت کنونی افغانستان این مهم را درک می کند که تنها با ایجاد یک رابطه دو طرفه سالم است که می تواند با تهدیدها و چالش هایی که متوجه کشور است مقابله کند.
رئیس جمهور غنی قبل از آن که عازم سفر شود گفته بود که از امریکا طلب کمک نخواهد کرد؛ اما توانایی های حکومت و تهدیدهایی را که کشور با آن مواجه است با کنگره امریکا در میان خواهد نهاد.
در خواست مشخص اشرف غنی از امریکا تا هنوز دو مورد بوده که هر دو، مورد موافقت طرف های امریکایی قرار گرفته است. اولین خواست سران حکومت تجدید نظر نسبت به خروج نیروهای نظامی آن کشور از افغانستان بود که تا پایان سال جاری تمدید شد. رئیس جمهور امریکا اعلام کرده که نیروهای ده هزار نفری خود را تاپایان سال جاری میلادی از افغانستان بیرون نخواهد برد.
دومین مورد تامین هزینه سالانه ای بیش از سه صد و پنجاه هزار نفر نیروهای نظامی کشور است که حکومت ایالات متحده امریکا قبول کرده است که آن هزینه را خواهد پرداخت. گرچه کمک هایی از این دست برای حکومتی که با چالش های گوناگون داخلی و خارجی مواجه است بسیار اندک است اما می تواند سهم کوچکی در راستای ایجاد امنیت در کشور داشته باشد.
آنچه به نام تهدید نامیده می شود از منظرها و مرآهای گوناگون می تواند مورد توجه واقع شود. به دید نگارنده عمده ترین تهدیدی که حکومت کنونی با آن مواجه است یک تهدید بیرونی نیست، بلکه تهدیدی است که ساختار این حکومت بر او تحمیل کرده است. تهدید بیرونی در مرتبه بعدی قرار می گیرد. اگر چنانچه تهدید داخلی با درایت مدیریت شود و بتوان از این گردونه خطرناک به سلامت عبور کرد، تهدیدهای بیرونی بی تردید قابل رفع خواهد بود.
اگر تهدید داخلی و درونی نتواند هضم و حل شود تهدید بیرونی می تواند کمر حکومت را بشکند. تهدید درونی به نظرمی رسد که تزلزل در ساختار کنونی این حکومت است. حکومتی که بخشی از آن فاقد پشتوانه قانونی است یا به تعبیر دیگر در قانون اساسی تعریف مشخصی برای آن صورت نگرفته است.
تا وقتی سقف این سازه ناساز با پایه های قانونی استوار نگردد، این سقف فرو خواهد افتاد و هیچ بعید نیست که کثیری در زیر آوار این سقف لرزان فرو خواهد ماند. بنابراین اولین گام و نخستین اقدام برای استواری این بنای لرزان آنست که هر دو تیم حکومت در راستای قانونی ساختن این سازه برخیزند و عزم جزم کنند و برای تغییر قانون اساسی کشور دست به اقدام بزنند. گرچه تغییر قانون اساسی نیازمند یک فرایند زمانی است؛ اما دیر جنبیدن و عدم توجه جدی می تواند بسیار مشکل ساز شود و حکومت را با دشواری های فراوانی مواجه سازد.
این ساختار شکننده هم می تواند مورد سوء استفاده گروه های داخلی قرار گیرد و هم زمینه سوء استفاده گروهای بیرونی را فراهم آورد. مدیریت این روند به دید نگارنده از اهمیت فوق العاده برخوردار است. اگر درک و درایت عمیقی وجود داشته باشد و از این گذر گاه بتوان به سلامت عبور صورت گیرد، بسا مشکلات دشوار که آسان خواهد شد.
تهدید دومی که کشور را با آن مواجه است تهدید بیرونی یا تهدیدهای تروریستی در کشور است که تا هنوز از خارج تحمیل شده است. منبع مهم تروریسم، به تحقیق کشورهای نفت خیز عربی خلیج فارس بوده است. این تهدید نیز از دو راه می تواند مهار شود؛ یکی این که حکومت به مردم تکیه کند، اعتماد مردم به حکومت بیشتر شود.
راه دوم تقویت نیروهای ارتش ملی افغانستان است اگر میان مردم و حکومت اعتماد متقابل به وجود آید. این اعتماد سرچشمه خیر و نیکی های کثیری خواهد بود و می تواند کمک بسیار موثری برای مهار تهدیدهای بیرونی باشد.
اگر خانه های مردم مامنی برای تروریست ها نباشد و هر یک از افراد جامعه در قبال امنیت و ثبات کشور احساس مسئولیت کنند، بی تردید داعش و غیر داعش نمی تواند جایگاهی در کشور داشته باشد.
یکی از سازوکارهای مقابله با تهدیدها، مصالحه با طالبان است. اگر زمینه سربازگیری داعش از میان طالبان و گروه اجتماعی طرفدار طالبان کاهش پیدا کند. داعش با مشکل جدی ای مواجه خواهد بود. مردم افغانستان از لحاظ مذهبی اکثریت پیرو مذهب حنفی هستند و پیروان مذهب حنفی نمی تواند با وهابیت و سلفی گری سر سازگاری داشته باشد. همان گونه که تا هنوز نداشته است.
استفاده از تبلیغات سالم رسانه ای و نشان دادن تطبیقی وهابیت با جنبش های اصلاحی دینی می تواند از نفوذ این گروه تروریستی بکاهد. تحول جدیدی که دنیا با آن مواجه است و می تواند در تحولات آتی جهان موثر باشد. به زوال تروریسم نیز بیانجامد در دست گرفتن قدرت سیاسی یمن توسط حوثی ها است. ظهور این گروه در آن کشور و ایجاد یک حکومت مدنی و مردمی می تواند خطر جدی برای کشورهای تروریست پرور خلیج فارس مثل سعودی و قطر به وجود آورد. کشورهایی که پول های هنگفت نفت را سالها است که برای ایجاد و تقویت گروه های تروریستی در دنیا مصرف می کنند. اگر این گروه بتواند یک حکومت باثبات در یمن به وجود آورد، بی تردید تمام توجه شیوخ سعودی و کشورهای تروریست پرور حاشیه خلیج فارس متوجه آن کشور خواهد شد و گروه داعش از جست و خیر خواهد ماند.
در این صورت پیشروی داعش در آسیای میانه و افغانستان نیز با دشواری های جدی مواجه خواهد گشت. بنابراین ظهور داعش گرچه چند بار است که مورد تائید قرار گرفته است اما حضور پر رنگ این گروه در افغانستان وابسته به متغیرهای فروانی است. هر گاه متغیرهای وابسته تغیر کند حضور این گروه نیز تغییر خواهد کرد. اما به هرحال، آنچه از اهمیت برخوردار است آن که حکومت وحدت ملی تلاش های بیشتری به کار بندد و متکی به نیروها و پتانسیل ملی باشد.
همان گونه که تحولات سیاسی در منطقه می تواند سبب کاهش و یا رشد تروریسم باشد، سیاست امریکا نیز می تواند با تحولات منطقه دچار دگردیسی شود. لذا بر حکومت وحدت ملی است که بیش از همه به استواری پایه های لرزان حکومت بپردازد تا یک سازه مطمئن و قابل اتکا برای مردم به وجود آید . اتکای مردم به حکومت و کارکرد آن می تواند زمینه های پذیرش گروه داعش را کاهش دهد و امنیت و ثبات در کشور بهبود پیدا کند.