سفر اشرف غنی به عربستان سعودی به تدریج واکنش های متعددی را به وجود آورده است.
برخی منتقدان سفر او را در این وضعیت که هنوز کارهای ناتمام فراوانی در کشور وجود دارد و بحران گروگان گیر راه حلی پیدا نکرده است بی توجهی به خواسته های ملی دانسته اند. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان وقتی کوچکترین حادثه ای به وقوع می پیوندد سران حکومت مسافرت های رسمی خود را نیمه تمام می گذارند و به کشور خود بر می گردند، بر نمی تابند که مردم خود را در مصایب و مشکلات تنها بگذارند. اما در کشور ما با آن که از سرنوشت سی و یک مسافر ربوده شده هیچ خبری موثقی در دست نیست، اشرف غنی و عبدالله به جای آن که تمام تلاش خود را در این نقطه متمرکز کنند و برای رهایی گروگان ها تلاش ورزند راه سفر در پیش گرفته و همه را به حال خود رها کرده اند.
از سوی دیگر نمایندگان پارلمان افغانستان بعد از مراجعت از تعطیلی، نیز عمده ترین اولویت حکومت را معرفی نامزد وزیران به پارلمان کشور خوانده و در خواست کرده اند که هر چه زود این فرایند انجام پذیرد. وزیران به پارلمان معرفی شوند. برخی منتقدان نیز این سفر را از زاویه دگر دیده و گفته اند که آقای غنی برای به دست آودرن کلید صلح هر دری را می زند و به عربستان سعودی رفته تا کلید صلح را از حاکمان عربستان سعودی دریافت دارد. او هیچ گاه از خود نپرسیده است که در کجای جهان عربستان سعودی گامی در راه صلح گذاشته که این بار دوم باشد.
متاسفانه تاریخ چند ده ساله عربستان سعودی نشان می دهد که آن کشور به جای آن که به صلح و ثبات کشورها تلاش کند یا ایده و اندیشه ی صلح خواهی داشته باشد همواره به جنگ و تنش تلاش ورزیده است و پول های هنگفت نفتی آن کشور همیشه در جهت ترویج افکار وهابیت به کار گرفته شده و تنش آفریده است.
اگر به عملکرد حکومت عربستان سعودی در مصر، سوریه، عراق، پاکستان، ایران و افغانستان توجه شود هر وقت نشانه هایی از فعالیت های حکام عربستان سعودی در این مناطق دیده شده، آبستن جنگ و خشونت و درگیری بوده است.
هر جای مدرسه و بنیادی از سوی حکومت عربستان سعودی بنیان گذاری شده است گویی بنیاد تنش و خشونت نهاده شده است.
در ولایت های شمال و شمال شرق کشور برخی موسسه های عربی فعال هستند اما همین موسسه ها به جای آموزش و مهارت، تعصب و تقشر را آموزش داده اند و تنش های اجتماعی را به وجود آورده اند.
در تابستان سال گذشته در صفحه های فیسبوک خبرهایی منتتشر شد مبنی بر این که شعیان کلفگان در ولایت تخار سنگ بنای مسجدی را می خواستند بگذارند اما از سوی برخی گروه های وابسته به عرب ها مردم واداشته شدند تا دست به راهپیمایی بزنند و از اعمار مسجد در آن منطقه جلوگیری کنند.
در ولایت قندوز که مدرسه ای با ظرفیت بیش از پنج هزار نفر ایجاد شده است. اما همین مدارس با ویژگی های تدریس خود، نحوه برخورد مربیان و معلمان با دختران، ذهنیت بسیار بدی را نسبت به خانواده ها ایجاد کرده است. خانواده هایی که با پرسش بی شمار دختران نوجوان خود مواجه می شوند، نظام عقیدتی و باورهای مذهبی شان زیر سوال می رود، به جای آن که احترام به پدر و مادر گذاشته شود که از موکدات دین است با رویکردهای هتاکانه و هنجار شکنانه نوجوانان خود مواجه شده اند.
این ها گوشه هایی از سوغات و آموزه های وهابیت در افغانستان بوده است، بگذریم از دوران جهاد که چه مصایب و مشکلاتی بر مردم افغانستان تحمیل کردند .
در مصر و سوریه و یمن برخی جاهای دیگر می توان حضور وهابیت را بدون پرده و پوشش مشاهده کرد و از آن درس گرفت. بنابراین این که اشرف غنی به زعم خود برای به دست آوردن کلید صلح به عربستان سعودی رفته و می رود در واقع آزموده ای را دوباره می آزماید، تجربه ای که یک بار دیگر تکرار می کند، بدون آن که نتیجه مثبتی از آن عاید شود.
صلح پسندیده ترین و نیکوترین کالایی است که هر کس درصدد بدست آوردن آنست اما هزینه صلح به معنای رسمیت یافتن اختلاف افگنی در سرزمین افغانستان نیست.
در هفته های اخیر علمای اهل سنت مزار شریف در یک گردهمایی کلان اعلام کردند که وهابیت عامل تفرقه میان مسلمانان است و باید از آن دوری کرد.
تصور عامه آنست که اگر چنانچه حکام سعودی در جهت ایجاد صلح در افغانستان گامی بردارند این گام ها چنان با هزینه ی سنگینی بر مردم تحمیل خواهند کرد که بیشتر از جنگ باشد.
بنابراین اشرف غنی به جای آن که کلید صلح را از راه های پرهزینه طلب کند راه های کم هزینه تری را در پیش گیرد. یکی ازراه ها، گام برداشتن در جهت هماهنگی و انسجام ملی در کشور است.
اگر اتحاد و همبستگی میان اقشار مختلف مردم افغانستان ایجاد شود مردم همانند سد نفوذ ناپذیری در کنار هم قرار گیرند بی گمان صلح به سراغ مردم خواهد آمد؛ منتی از کسی، گروهی و کشوری نیز بر مردم نخواهد بود .
آنچه رئیس جمهورغنی در پیش گرفته است بر عکس خواسته های مردم است. وی به مطالبات بر حق و قانونی مردم که ایجاد حکومت پاسخ گو است قدمی بر نداشته اما برای ایجاد صلح به هر دروازه مراجعه می کند.
این سفرها در حالی برگزار می گردد که بیش از نیمی از وزارتخانه های کشور توسط سرپرستان اداره می شود، کمیسیون انتخاباتی که اصلاحات آن پیش از این باید روی دست گرفته می شد، فرایند اصلاح کلید نخورده است.
تصور عمومی آنست که متاسفانه بر رغم تجربه ای که اشرف غنی در شناخت نظام های بین المللی دارد هنوز نسبت و ربط انسجام درون ملی و سیاست خارجی را نتوانسته است دریابد و هنوز از قدرت و توانایی های ملی آگاه نیست و هنوز قدرت مردم را دست کم گرفته است.
اگر چنانچه نیمی از این هزینه برای اقتدار ملی و تقویت نهادهای مدنی و دموکراتیک در کشور به مصرف برسد و یا حداقلی از این تلاش ها برای پاسخ گویی به مطالبات مردم مصرف شود، بی گمان موفقیت آن ده چندان خواهد بود و کلید صلح به سهولت می تواند به دست آید. هزینه کردن برای صلح آنهم با ابزار سعودی و پاکستان همانند تیر به تاریکی رها کردنست.
برخی منتقدان سفر او را در این وضعیت که هنوز کارهای ناتمام فراوانی در کشور وجود دارد و بحران گروگان گیر راه حلی پیدا نکرده است بی توجهی به خواسته های ملی دانسته اند. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان وقتی کوچکترین حادثه ای به وقوع می پیوندد سران حکومت مسافرت های رسمی خود را نیمه تمام می گذارند و به کشور خود بر می گردند، بر نمی تابند که مردم خود را در مصایب و مشکلات تنها بگذارند. اما در کشور ما با آن که از سرنوشت سی و یک مسافر ربوده شده هیچ خبری موثقی در دست نیست، اشرف غنی و عبدالله به جای آن که تمام تلاش خود را در این نقطه متمرکز کنند و برای رهایی گروگان ها تلاش ورزند راه سفر در پیش گرفته و همه را به حال خود رها کرده اند.
از سوی دیگر نمایندگان پارلمان افغانستان بعد از مراجعت از تعطیلی، نیز عمده ترین اولویت حکومت را معرفی نامزد وزیران به پارلمان کشور خوانده و در خواست کرده اند که هر چه زود این فرایند انجام پذیرد. وزیران به پارلمان معرفی شوند. برخی منتقدان نیز این سفر را از زاویه دگر دیده و گفته اند که آقای غنی برای به دست آودرن کلید صلح هر دری را می زند و به عربستان سعودی رفته تا کلید صلح را از حاکمان عربستان سعودی دریافت دارد. او هیچ گاه از خود نپرسیده است که در کجای جهان عربستان سعودی گامی در راه صلح گذاشته که این بار دوم باشد.
متاسفانه تاریخ چند ده ساله عربستان سعودی نشان می دهد که آن کشور به جای آن که به صلح و ثبات کشورها تلاش کند یا ایده و اندیشه ی صلح خواهی داشته باشد همواره به جنگ و تنش تلاش ورزیده است و پول های هنگفت نفتی آن کشور همیشه در جهت ترویج افکار وهابیت به کار گرفته شده و تنش آفریده است.
اگر به عملکرد حکومت عربستان سعودی در مصر، سوریه، عراق، پاکستان، ایران و افغانستان توجه شود هر وقت نشانه هایی از فعالیت های حکام عربستان سعودی در این مناطق دیده شده، آبستن جنگ و خشونت و درگیری بوده است.
هر جای مدرسه و بنیادی از سوی حکومت عربستان سعودی بنیان گذاری شده است گویی بنیاد تنش و خشونت نهاده شده است.
در ولایت های شمال و شمال شرق کشور برخی موسسه های عربی فعال هستند اما همین موسسه ها به جای آموزش و مهارت، تعصب و تقشر را آموزش داده اند و تنش های اجتماعی را به وجود آورده اند.
در تابستان سال گذشته در صفحه های فیسبوک خبرهایی منتتشر شد مبنی بر این که شعیان کلفگان در ولایت تخار سنگ بنای مسجدی را می خواستند بگذارند اما از سوی برخی گروه های وابسته به عرب ها مردم واداشته شدند تا دست به راهپیمایی بزنند و از اعمار مسجد در آن منطقه جلوگیری کنند.
در ولایت قندوز که مدرسه ای با ظرفیت بیش از پنج هزار نفر ایجاد شده است. اما همین مدارس با ویژگی های تدریس خود، نحوه برخورد مربیان و معلمان با دختران، ذهنیت بسیار بدی را نسبت به خانواده ها ایجاد کرده است. خانواده هایی که با پرسش بی شمار دختران نوجوان خود مواجه می شوند، نظام عقیدتی و باورهای مذهبی شان زیر سوال می رود، به جای آن که احترام به پدر و مادر گذاشته شود که از موکدات دین است با رویکردهای هتاکانه و هنجار شکنانه نوجوانان خود مواجه شده اند.
این ها گوشه هایی از سوغات و آموزه های وهابیت در افغانستان بوده است، بگذریم از دوران جهاد که چه مصایب و مشکلاتی بر مردم افغانستان تحمیل کردند .
در مصر و سوریه و یمن برخی جاهای دیگر می توان حضور وهابیت را بدون پرده و پوشش مشاهده کرد و از آن درس گرفت. بنابراین این که اشرف غنی به زعم خود برای به دست آوردن کلید صلح به عربستان سعودی رفته و می رود در واقع آزموده ای را دوباره می آزماید، تجربه ای که یک بار دیگر تکرار می کند، بدون آن که نتیجه مثبتی از آن عاید شود.
صلح پسندیده ترین و نیکوترین کالایی است که هر کس درصدد بدست آوردن آنست اما هزینه صلح به معنای رسمیت یافتن اختلاف افگنی در سرزمین افغانستان نیست.
در هفته های اخیر علمای اهل سنت مزار شریف در یک گردهمایی کلان اعلام کردند که وهابیت عامل تفرقه میان مسلمانان است و باید از آن دوری کرد.
تصور عامه آنست که اگر چنانچه حکام سعودی در جهت ایجاد صلح در افغانستان گامی بردارند این گام ها چنان با هزینه ی سنگینی بر مردم تحمیل خواهند کرد که بیشتر از جنگ باشد.
بنابراین اشرف غنی به جای آن که کلید صلح را از راه های پرهزینه طلب کند راه های کم هزینه تری را در پیش گیرد. یکی ازراه ها، گام برداشتن در جهت هماهنگی و انسجام ملی در کشور است.
اگر اتحاد و همبستگی میان اقشار مختلف مردم افغانستان ایجاد شود مردم همانند سد نفوذ ناپذیری در کنار هم قرار گیرند بی گمان صلح به سراغ مردم خواهد آمد؛ منتی از کسی، گروهی و کشوری نیز بر مردم نخواهد بود .
آنچه رئیس جمهورغنی در پیش گرفته است بر عکس خواسته های مردم است. وی به مطالبات بر حق و قانونی مردم که ایجاد حکومت پاسخ گو است قدمی بر نداشته اما برای ایجاد صلح به هر دروازه مراجعه می کند.
این سفرها در حالی برگزار می گردد که بیش از نیمی از وزارتخانه های کشور توسط سرپرستان اداره می شود، کمیسیون انتخاباتی که اصلاحات آن پیش از این باید روی دست گرفته می شد، فرایند اصلاح کلید نخورده است.
تصور عمومی آنست که متاسفانه بر رغم تجربه ای که اشرف غنی در شناخت نظام های بین المللی دارد هنوز نسبت و ربط انسجام درون ملی و سیاست خارجی را نتوانسته است دریابد و هنوز از قدرت و توانایی های ملی آگاه نیست و هنوز قدرت مردم را دست کم گرفته است.
اگر چنانچه نیمی از این هزینه برای اقتدار ملی و تقویت نهادهای مدنی و دموکراتیک در کشور به مصرف برسد و یا حداقلی از این تلاش ها برای پاسخ گویی به مطالبات مردم مصرف شود، بی گمان موفقیت آن ده چندان خواهد بود و کلید صلح به سهولت می تواند به دست آید. هزینه کردن برای صلح آنهم با ابزار سعودی و پاکستان همانند تیر به تاریکی رها کردنست.
مولف : م. سمنگانی