وقتی آفریدگار انسان و جهان، زن را در زیبا و بشکوه ترین آناتومی صوری خلق کرده و برترین حق و حقوق انسانی را برای او قائل شده، گمان نمی رود دیگر نوبت به هیچ یک از بینشهای بشری برسد تا داد از حق و حقوق زن بزند و برای او موقعیت و جایگاههایی بر وفق سطح باور و نظریات خویش بتراشد.
ادیان الهی به طور عام و اسلام عزیز به گونه خاص و ویژه مقام و جایگاه بسی رفیع و ارجمند را به همه ی بانوان اختصاص داده اند. ما در هیچ یک از متون واقعی و دست نخورده ادیان الهی، ابداً به موردی بر نمی خوریم که در آن به زنان بی اعتنایی و کم محلی شده باشد، تا چه رسد به آنکه زن در این ادیان مورد ستم و محرومیت قرار گرفته باشد.
بله در پاره ای از ادوار تاریخ و به دلیل اوضاع و شرایط خاص حاکم، بر زنان و مردان آن عصر و دوره ها، ظلمها و اجحافهایی روا داشته شده که اولاً این ناهنجاری ها همه را اعم از زن و مرد را زیر پوشش گرفته و در ثانی، اگر این عوامل مرد هم بوده اند، مردانی خاصی چون حاکمان و زورمندان جائر و ستمکار بوده اند که بر مرد و زن یکسان ستم روا می داشته اند.
تا آنجا که تتبع در تاریخ سه دین بزرگ جهانی یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام راستین و تحریف نشده اجازه می دهد، دستورها و توصیه های متنی و حاشیه ای این ادیان نسبت به پیروان شان، همواره بر جایگاه و موقعیت بلند و ویژه بانوان تاکید داشته است.
البته توجه داریم که مراد منابع دست نخورده مسیحیت، یهود و حتی اسلام است؛ چرا که به طور قطع خرافه در هر یک از ادیان سه گانه الهی راه پیدا کرده و نفوذ کرده است اما با تفاوت در شدت و ضعف آن. به گونه مثال میزان حضور خرافه در متون یهودیت و مسیحیت به مراتب بیشتر از میزان آن در آئین اسلام است که در این بحث به دنبال آن نیستیم؛ اما از آنجا که معتقدیم اسلام صورت کامل شده ی ادیان الهی می باشد، به این نتیجه می رسیم که مقام و منزلت زن در دو آئین یهودیت و مسیحیت نیز همانند مقام او در اسلام، رفیع، بلند و خاصی بوده و می باشد.
بدیهی است زمانی که از مقام زن در دو آئین یهود و مسیحیت حرف می زنیم، فراز و فرودهایی از تورات و اناجیل تحریف شده را منظور نمی کنیم که زن را تا منصه حیوانیت و مالیت تنزل داده و مرد را اصل دانسته و زنان را موجودات طفیلی و فاقد هر گونه ارزش انسانی می دانند که ارج و منزلت آنان با مردان شان سنجه می شود! نه! مراد این گونه تصویر علیل و مسخ شده از زن در متون ادیان الهی نیست.
وقتی فرض را بر این گذاشتیم که قرآن عظیم کتابی است کامل کننده تورات و انجیل واقعی؛ می توان قرآن را آیینه حقایق و واقعیت هایی دانست که در دو کتاب تورات و انجیل، به گونه ای وجود داشته است و ما با تفسیر و تاویل دقیق و درست آیات آن، علاوه بر فهم آن، به واقعیت ها و حقایقی از تورات و انجیل نیز وقوف میابیم.
بنابراین، خواهیم فهمید که زن در ادیان الهی از ابتدائی ترین آن تا کامل ترین و پیشرفته ترین آن که اسلام باشد، هیچگاه از مقام و منزلت دون شان خویش برخوردار نبوده و بر عکس، زن در هرسه نظرگاه، از جایگاه ویژه و منحصر به فردی نیز برخوردار بوده است.
بدون هیچ گونه مبالغه و گزافی، اسلام بهترین و استثنائی ترین جایگاه و حق را به زن داده است؛ او را مالک بهشت دانسته که بدون رضایتش هیچ مردی ولو با دستان مملو از اعمال خیر، وارد بهشت خداوندی نخواهد شد!
زن را تاریخ ساز و جهت دهنده مرد معرفی می کند که اگر تربیت درست و سالم او نباشد، همه ی دوره های تاریخ بشر به زباله دانی از ندانم کاری های مردان بی کفایت تبدیل خواهد شد؛ چنان که در عصر خویش و در کشورهای مختلف شاهد آن هستیم.
زن را نصف ایمان مرد می داند و به مرد این حق را نمی دهد که از گل نازک تر به همسرش یعنی زن خطاب کند! مرد حق ندارد نسبت به گرداندن امور منزلش به زن امر و نهی کند و حتی زن در قبال هر فعالیتی که در خانه مرد می کند، می تواند از مرد مطالبه دستمزد کند؛ حتی زمانی که به فرزند خودش شیر می دهد!
زن ملکه بدون قید و شرط خانه مرد است و مرد حق ندارد که بدون موجب و دلیل، صدایش را در برابر همسرش بالا ببرد تا چه رسد که به او ناسزا بگوید و یا زنش را مورد آزار و اذیت قرار بدهد و بسیاری از حقوق و مسائل دیگری زن بر مرد دارد و اسلام عزیز مردان را مکلف به رعایت آنها می داند.
این دین ما مسلمانان است؛ و اما اینکه این حقوق در حق بانوان رعایت می شود یا خیر، این بحث دیگری است و بستگی تام و تمام به شیوه تعلیم و تربیت افراد در جامعه دارد؛ فردی که در یک خانواده دینی و روشن و با سواد متولد شده و تربیت می شود و نیز خود را ملزم و مقید به رعایت مسایل دینی خود می داند؛ قطعاً تفاوت دارد با شخصی که در یک خانواده لااوبالی و گریزان از تربیت درست و دینی و انسانی، بزرگ می شود.
آنچه در جامعه غرب به زن می دهند، حق زن نیست؛ بلکه ذلت و زبونی و خواری مضاعفی است که بر زن بی خبر از حقوق واقعی اش بار می کنند. آزادی های حیوانی بی قید و شرطی که زن را در ردیف حیوانی قرار دهد تا چندین حیوان دیگر عطش شهوت خویش را با او ارضاء کنند و یا ابزاری شود در دست تاجران و سرمایه داران زالوصفت که به چیزی جز پول و درامد بالا نیندیشند؛ چه حق و ارزش و مقامی را برای زن ثابت خواهد کرد؟!
زن را از مقام و ارزش الهی و انسانی او بریدن و سقوط دادن او تا پست ترین پله حیوانیت و هرزگی، احترام به زن و حقوق او نیست و در یک کلام، حق زن همان است که آفریدگارش به او داده و آن مقام بی بدیل و ممتاز "مادر" است.
ادیان الهی به طور عام و اسلام عزیز به گونه خاص و ویژه مقام و جایگاه بسی رفیع و ارجمند را به همه ی بانوان اختصاص داده اند. ما در هیچ یک از متون واقعی و دست نخورده ادیان الهی، ابداً به موردی بر نمی خوریم که در آن به زنان بی اعتنایی و کم محلی شده باشد، تا چه رسد به آنکه زن در این ادیان مورد ستم و محرومیت قرار گرفته باشد.
بله در پاره ای از ادوار تاریخ و به دلیل اوضاع و شرایط خاص حاکم، بر زنان و مردان آن عصر و دوره ها، ظلمها و اجحافهایی روا داشته شده که اولاً این ناهنجاری ها همه را اعم از زن و مرد را زیر پوشش گرفته و در ثانی، اگر این عوامل مرد هم بوده اند، مردانی خاصی چون حاکمان و زورمندان جائر و ستمکار بوده اند که بر مرد و زن یکسان ستم روا می داشته اند.
تا آنجا که تتبع در تاریخ سه دین بزرگ جهانی یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام راستین و تحریف نشده اجازه می دهد، دستورها و توصیه های متنی و حاشیه ای این ادیان نسبت به پیروان شان، همواره بر جایگاه و موقعیت بلند و ویژه بانوان تاکید داشته است.
البته توجه داریم که مراد منابع دست نخورده مسیحیت، یهود و حتی اسلام است؛ چرا که به طور قطع خرافه در هر یک از ادیان سه گانه الهی راه پیدا کرده و نفوذ کرده است اما با تفاوت در شدت و ضعف آن. به گونه مثال میزان حضور خرافه در متون یهودیت و مسیحیت به مراتب بیشتر از میزان آن در آئین اسلام است که در این بحث به دنبال آن نیستیم؛ اما از آنجا که معتقدیم اسلام صورت کامل شده ی ادیان الهی می باشد، به این نتیجه می رسیم که مقام و منزلت زن در دو آئین یهودیت و مسیحیت نیز همانند مقام او در اسلام، رفیع، بلند و خاصی بوده و می باشد.
بدیهی است زمانی که از مقام زن در دو آئین یهود و مسیحیت حرف می زنیم، فراز و فرودهایی از تورات و اناجیل تحریف شده را منظور نمی کنیم که زن را تا منصه حیوانیت و مالیت تنزل داده و مرد را اصل دانسته و زنان را موجودات طفیلی و فاقد هر گونه ارزش انسانی می دانند که ارج و منزلت آنان با مردان شان سنجه می شود! نه! مراد این گونه تصویر علیل و مسخ شده از زن در متون ادیان الهی نیست.
وقتی فرض را بر این گذاشتیم که قرآن عظیم کتابی است کامل کننده تورات و انجیل واقعی؛ می توان قرآن را آیینه حقایق و واقعیت هایی دانست که در دو کتاب تورات و انجیل، به گونه ای وجود داشته است و ما با تفسیر و تاویل دقیق و درست آیات آن، علاوه بر فهم آن، به واقعیت ها و حقایقی از تورات و انجیل نیز وقوف میابیم.
بنابراین، خواهیم فهمید که زن در ادیان الهی از ابتدائی ترین آن تا کامل ترین و پیشرفته ترین آن که اسلام باشد، هیچگاه از مقام و منزلت دون شان خویش برخوردار نبوده و بر عکس، زن در هرسه نظرگاه، از جایگاه ویژه و منحصر به فردی نیز برخوردار بوده است.
بدون هیچ گونه مبالغه و گزافی، اسلام بهترین و استثنائی ترین جایگاه و حق را به زن داده است؛ او را مالک بهشت دانسته که بدون رضایتش هیچ مردی ولو با دستان مملو از اعمال خیر، وارد بهشت خداوندی نخواهد شد!
زن را تاریخ ساز و جهت دهنده مرد معرفی می کند که اگر تربیت درست و سالم او نباشد، همه ی دوره های تاریخ بشر به زباله دانی از ندانم کاری های مردان بی کفایت تبدیل خواهد شد؛ چنان که در عصر خویش و در کشورهای مختلف شاهد آن هستیم.
زن را نصف ایمان مرد می داند و به مرد این حق را نمی دهد که از گل نازک تر به همسرش یعنی زن خطاب کند! مرد حق ندارد نسبت به گرداندن امور منزلش به زن امر و نهی کند و حتی زن در قبال هر فعالیتی که در خانه مرد می کند، می تواند از مرد مطالبه دستمزد کند؛ حتی زمانی که به فرزند خودش شیر می دهد!
زن ملکه بدون قید و شرط خانه مرد است و مرد حق ندارد که بدون موجب و دلیل، صدایش را در برابر همسرش بالا ببرد تا چه رسد که به او ناسزا بگوید و یا زنش را مورد آزار و اذیت قرار بدهد و بسیاری از حقوق و مسائل دیگری زن بر مرد دارد و اسلام عزیز مردان را مکلف به رعایت آنها می داند.
این دین ما مسلمانان است؛ و اما اینکه این حقوق در حق بانوان رعایت می شود یا خیر، این بحث دیگری است و بستگی تام و تمام به شیوه تعلیم و تربیت افراد در جامعه دارد؛ فردی که در یک خانواده دینی و روشن و با سواد متولد شده و تربیت می شود و نیز خود را ملزم و مقید به رعایت مسایل دینی خود می داند؛ قطعاً تفاوت دارد با شخصی که در یک خانواده لااوبالی و گریزان از تربیت درست و دینی و انسانی، بزرگ می شود.
آنچه در جامعه غرب به زن می دهند، حق زن نیست؛ بلکه ذلت و زبونی و خواری مضاعفی است که بر زن بی خبر از حقوق واقعی اش بار می کنند. آزادی های حیوانی بی قید و شرطی که زن را در ردیف حیوانی قرار دهد تا چندین حیوان دیگر عطش شهوت خویش را با او ارضاء کنند و یا ابزاری شود در دست تاجران و سرمایه داران زالوصفت که به چیزی جز پول و درامد بالا نیندیشند؛ چه حق و ارزش و مقامی را برای زن ثابت خواهد کرد؟!
زن را از مقام و ارزش الهی و انسانی او بریدن و سقوط دادن او تا پست ترین پله حیوانیت و هرزگی، احترام به زن و حقوق او نیست و در یک کلام، حق زن همان است که آفریدگارش به او داده و آن مقام بی بدیل و ممتاز "مادر" است.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل