ملک عبدالله؛ پادشاه اردن گفته است که در مبارزه با تروریزم نقطه مبهمی وجود ندارد و هشدار داده است که در اسلام، جنگ داخلی میان اعتدال گرایی و افراط گرایی جریان دارد.
اردن از اعضای ائتلاف به رهبری امریکا در جنگ علیه داعش است.
اردن در حملات هوایی علیه جنگجویان داعش در سوریه نیز سهم داشته و گفته است که یکی از نقش های کلیدی عمان فراهم کردن اطلاعات در مورد داعش برای غرب است.
ملک عبدالله دوشنبه گفت که جنگ علیه تروریزم به زودی به پایان نخواهد رسید؛ زیرا به گفته او این جنگ، مبارزه با ایدئولوژی های افراطی است.
اظهارات ملک عبدالله در حالی مطرح می شود که ترس از افزایش افراط گرایی در اردن در حال افزایش است.
در ماه های گذشته، اردن شاهد تظاهرات به طرفداری از داعش بوده است که در جریان آن معترضان پرچم های سیاه حمل می کردند و می گفتند که باید یک دولت اسلامی تأسیس شود.
آنچه از زبان ملک عبدالله پادشاه اردن نقل شده است، دقیقا همان ادبیاتی است که پس از شکل گیری ائتلاف امریکایی برای مبارزه با داعش در میان دیگر کشورهای عضو این ائتلاف باب شده است؛ ادبیاتی که دیگر هرگز در آن، برخلاف گذشته، بر براندازی دولت بشار اسد در سوریه، تاکید نمی شود؛ بلکه بیشتر تلاش می شود خطر داعش به اندازه ای بزرگنمایی شود که در سایه این بزرگنمایی، هرگونه اقدامی که بعدا یا در حال حاضر از سوی ائتلاف امریکایی – عربی ضد داعش در این خصوص انجام شود، به آسانی توجیه پذیر و برای افکار عمومی قابل هضم و درک باشد.
پرسش این است که چرا پیش از این، کشورهایی که خود را اکنون در برابر داعش، تعریف می کنند، علیه اعمال این گروه و دیگر جریان های تروریستی در سوریه و عراق و سایر کشورهای منطقه، مواضع مشابه نمی گرفتند؟ آیا داعش و القاعده و جبهه نصرت و احرارالشام و ارتش آزاد و دیگران، ماهیتی یگانه در نمودهای چندگانه نیستند؟ پس چرا مبارزه با تروریزم شامل آنها نمی شود؟
اگر پادشاه اردن، دغدغه اسلام اعتدالی را دارد؛ چرا به سراغ جبهه نصرت و ارتش آزاد و احرارالشام نمی رود؟
آیا زمانی که داعش و جبهه نصرت و ارتش آزاد و... در سوریه، جگر سربازان سوری را می خوردند، ائتلافیون ضد تروریزم و مدافعان اسلام اعتدالی کجا بودند؟
در این شکی نیست که خطری که داعش برای مسلمانان و کشورهای اسلامی ایجاد می کند و این در واقع یکی از اصلی ترین اهداف و اغراض ایجاد این گروه توسط کارگزاران آن محسوب می شود، این است که الگویی از اسلام را به جهانیان ارائه کند که نه تنها برای دشمنان اصلی اسلام مانند رژیم اسراییل؛ بلکه برای خود مسلمانان هم قابل هضم و تحمل نباشد و به این ترتیب، یک زمینه سازی در ابعاد بین المللی برای امحای اسلام راه اندازی شود.
با این حساب، وظیفه ای که امروزه بر دوش امت مسلمان و کشورهای اسلامی است این است که در طرح مبارزه با داعش، حفظ اصول اسلامی، تقویت مبانی وحدت بخش دینی، تاکید بر همبستکی مسلمانان و مهم تر از همه نجات جهاد به مثابه یک نیرو و پتانسیل ارزشمند و استراتژیک برای بقا و استمرار حیات سیاسی- عقیدتی اسلام را در اولویت مبارزات خود قرار دهند.
مفهوم مغشوشی که امروزه از سوی گروه هایی مانند داعش، بوکو حرام، القاعده، احرارالشام، نصرت، طیبه و طالبان زیر عنوان جهاد ارائه می شود، هیچ سنخیتی با مفهوم متعالی جهاد در ایدئولوژي اسلامی ندارد. این یکی از همان امیال و آمالی است که در چشم انداز بلندمدت پروژه غربی-عربی داعش و امثال آن قرار دارد؛ تا مفهوم جهاد را با آلاینده های منحط و مبتذلی چون توحش، آدمکشی، ایجاد رعب و وحشت، تروریزم، بنیادگرایی کور و بی آینده، قساوت، رد و نفی همه چیز، تصلب و تحکم آشتی ناپذیر در برابر انسان ها و ادیان و مذاهب و... درآمیزد و به این ترتیب، این اصل اصیل اسلامی را از بنیاد براندازد؛ بنابراین جنگ اسلام اعتدالی و اسلام افراطی از نظر ملک عبدالله نیز نافی اصل جهاد و در واقع ارائه الگویی کاپیتالیستی و امریکایی از اسلام است. البته این بدان معنا نیست که آنها خود در ایجاد و تقویت و توسعه دامنه سلطه تروریست های افراطی هیچ نقشی نداشته اند.
با این حساب، در کنار داعش و بوکوحرام و احرارالشام و نصرت و القاعده، یک خطر دیگر هم اسلام را تهدید می کند و آن این است که کشورهایی مانند اردن و دیگر اعراب تروریست پرور، مدافع و منادی اسلام اعتدالی شده اند!
اردن از اعضای ائتلاف به رهبری امریکا در جنگ علیه داعش است.
اردن در حملات هوایی علیه جنگجویان داعش در سوریه نیز سهم داشته و گفته است که یکی از نقش های کلیدی عمان فراهم کردن اطلاعات در مورد داعش برای غرب است.
ملک عبدالله دوشنبه گفت که جنگ علیه تروریزم به زودی به پایان نخواهد رسید؛ زیرا به گفته او این جنگ، مبارزه با ایدئولوژی های افراطی است.
اظهارات ملک عبدالله در حالی مطرح می شود که ترس از افزایش افراط گرایی در اردن در حال افزایش است.
در ماه های گذشته، اردن شاهد تظاهرات به طرفداری از داعش بوده است که در جریان آن معترضان پرچم های سیاه حمل می کردند و می گفتند که باید یک دولت اسلامی تأسیس شود.
آنچه از زبان ملک عبدالله پادشاه اردن نقل شده است، دقیقا همان ادبیاتی است که پس از شکل گیری ائتلاف امریکایی برای مبارزه با داعش در میان دیگر کشورهای عضو این ائتلاف باب شده است؛ ادبیاتی که دیگر هرگز در آن، برخلاف گذشته، بر براندازی دولت بشار اسد در سوریه، تاکید نمی شود؛ بلکه بیشتر تلاش می شود خطر داعش به اندازه ای بزرگنمایی شود که در سایه این بزرگنمایی، هرگونه اقدامی که بعدا یا در حال حاضر از سوی ائتلاف امریکایی – عربی ضد داعش در این خصوص انجام شود، به آسانی توجیه پذیر و برای افکار عمومی قابل هضم و درک باشد.
پرسش این است که چرا پیش از این، کشورهایی که خود را اکنون در برابر داعش، تعریف می کنند، علیه اعمال این گروه و دیگر جریان های تروریستی در سوریه و عراق و سایر کشورهای منطقه، مواضع مشابه نمی گرفتند؟ آیا داعش و القاعده و جبهه نصرت و احرارالشام و ارتش آزاد و دیگران، ماهیتی یگانه در نمودهای چندگانه نیستند؟ پس چرا مبارزه با تروریزم شامل آنها نمی شود؟
اگر پادشاه اردن، دغدغه اسلام اعتدالی را دارد؛ چرا به سراغ جبهه نصرت و ارتش آزاد و احرارالشام نمی رود؟
آیا زمانی که داعش و جبهه نصرت و ارتش آزاد و... در سوریه، جگر سربازان سوری را می خوردند، ائتلافیون ضد تروریزم و مدافعان اسلام اعتدالی کجا بودند؟
در این شکی نیست که خطری که داعش برای مسلمانان و کشورهای اسلامی ایجاد می کند و این در واقع یکی از اصلی ترین اهداف و اغراض ایجاد این گروه توسط کارگزاران آن محسوب می شود، این است که الگویی از اسلام را به جهانیان ارائه کند که نه تنها برای دشمنان اصلی اسلام مانند رژیم اسراییل؛ بلکه برای خود مسلمانان هم قابل هضم و تحمل نباشد و به این ترتیب، یک زمینه سازی در ابعاد بین المللی برای امحای اسلام راه اندازی شود.
با این حساب، وظیفه ای که امروزه بر دوش امت مسلمان و کشورهای اسلامی است این است که در طرح مبارزه با داعش، حفظ اصول اسلامی، تقویت مبانی وحدت بخش دینی، تاکید بر همبستکی مسلمانان و مهم تر از همه نجات جهاد به مثابه یک نیرو و پتانسیل ارزشمند و استراتژیک برای بقا و استمرار حیات سیاسی- عقیدتی اسلام را در اولویت مبارزات خود قرار دهند.
مفهوم مغشوشی که امروزه از سوی گروه هایی مانند داعش، بوکو حرام، القاعده، احرارالشام، نصرت، طیبه و طالبان زیر عنوان جهاد ارائه می شود، هیچ سنخیتی با مفهوم متعالی جهاد در ایدئولوژي اسلامی ندارد. این یکی از همان امیال و آمالی است که در چشم انداز بلندمدت پروژه غربی-عربی داعش و امثال آن قرار دارد؛ تا مفهوم جهاد را با آلاینده های منحط و مبتذلی چون توحش، آدمکشی، ایجاد رعب و وحشت، تروریزم، بنیادگرایی کور و بی آینده، قساوت، رد و نفی همه چیز، تصلب و تحکم آشتی ناپذیر در برابر انسان ها و ادیان و مذاهب و... درآمیزد و به این ترتیب، این اصل اصیل اسلامی را از بنیاد براندازد؛ بنابراین جنگ اسلام اعتدالی و اسلام افراطی از نظر ملک عبدالله نیز نافی اصل جهاد و در واقع ارائه الگویی کاپیتالیستی و امریکایی از اسلام است. البته این بدان معنا نیست که آنها خود در ایجاد و تقویت و توسعه دامنه سلطه تروریست های افراطی هیچ نقشی نداشته اند.
با این حساب، در کنار داعش و بوکوحرام و احرارالشام و نصرت و القاعده، یک خطر دیگر هم اسلام را تهدید می کند و آن این است که کشورهایی مانند اردن و دیگر اعراب تروریست پرور، مدافع و منادی اسلام اعتدالی شده اند!