اشرف غنی می گوید که با امضای توافقنامه امنیتی میان کابل و واشنگتن، امریکا امکانات مورد نیاز نیروهای امنیتی افغانستان را فراهم می سازد.
آقای غنی می گوید که این امکانات شامل تمامی مواردی می شود که نیروهای امنیتی افغانستان لازم دارند و به گفته او بخش هوایی نیز شامل این طرح است.
اشرف غنی احمدزی، سال روان را سالی مهم و سرنوشت ساز برای افغانستان توصیف کرده و گفته است روند انتقال مسئولیت های امنیتی از نیروهای خارجی به نظامیان افغان به پایان می رسد.
آقای احمدزی این موضوع را در دیدار با نیروهای ویژه اردوی ملی مطرح کرد.
او می گوید که نیروهای امینتی کشور در پایان سال روان، مسئولیت امنیت سراسر افغانستان را به عهده خواهند گرفت.
او در دیدار با نیروهای خاص اردوی ملی گفته است که باید اصلاحات اساسی در بدنه و ادارات نظامی کشور ایجاد شود.
او می گوید، سربازانی که بیشتر از موعد زمانی شان در نظام خدمت کردند باید به درجه افسری ارتقا پیدا کنند.
در این شکی نیست که اصلی ترین خواسته افغانستان از امضای پیمان امنیتی با ناتو و امریکا تقویت نیروهای امنیتی به ویژه فعال سازی بازوی هوایی این نیروهاست؛ تا بتوانند در برابر تهدیدهای امنیتی که علیه حاکمیت و امنیت ملی کشور وجود دارد، به صورت مستقلانه ایستادگی کنند.
اما در این میان، ملاحظاتی نیز وجود دارد که در گذشته از موانع اساسی فراراه امضای پیمان های امنیتی با ناتو و امریکا بود و اکنون نیز به نظر می رسد این ملاحظات نه تنها برطرف نشده؛ بلکه تضمینی نیز برای برطرفی آنها وجود ندارد.
رییس جمهور کرزی نیز عین همین انتظارات را از امریکا داشت. او می گفت در صورتی پیمان امنیتی را با امریکا امضا خواهد کرد که نیروهای امنیتی کشور، به میزان قابل قبولی تقویت شوند، مثلا به سلاح های سنگین دسترسی داشته باشند، بازوی رزمنده هوایی آن فعال شود و در عین حال، امریکا زمینه های صلح با طالبان را فراهم کند و از کشتار غیر نظامیان و مبارزه با تروریزم در روستاهای افغانستان دست بردارد.
این خواسته ها هیچکدام ظاهرا خواسته های غیر مشروعی نبودند. یعنی هر فرد مستقلی که به منافع ملی کشورش فکر می کند و پیمان های راهبردی امنیتی با قدرت های جهانی را بر پایه همین معیار امضا می کند، بدون شک زمینه های تحقق یا عدم تحقق این خواسته ها را مورد ارزیابی قرار می دهد، سپس تصمیم به امضا یا عدم امضای پیمان می گیرد.
مشکل آقای کرزی از نظر امریکایی ها این بود که در واقع، به عنوان یک شخصیت مستقل وفادار به منافع ملی اش، تصمیم می گیرد؛ نه کسی که صد در صد باید تابع اراده ایالات متحده باشد.
اما این ظاهر امر بود و روشن نیست که آیا این همه ماجرا بود، یا در پشت پرده، مشکلات و بازی های دیگری نیز میان دوطرف در جریان بود.
به هرحال، اکنون که پیمان امنیتی به عنوان نخستین اقدام اشرف غنی احمدزی به عنوان رییس جمهور افغانستان امضا شده، توپ در زمین امریکا و همچنین امضاکنندگان داخلی این پیمان است؛ تا نشان دهند که سود و زیان و رهاورد عینی و ملموس و عملی امضای این پیمان ها با امریکا و ناتو به ویژه برای نیروهای امنیتی کشور چیست؟
آیا این نیروها به نیروی هوایی آموزش دیده، مجهز و قدرتمند دست خواهند یافت؟ آیا تابوی ارسال سلاح های سنگین به نیروهای امنیتی افغانستان، شکسته خواهد شد؟ آیا امریکا و ناتو در کنار نیروهای ملی کشور در برابر تهدیدهای خارجی موجود و بالقوه خواهند ایستاد؟ و آیا سقف کمک های خارجی به نیروهای امنیتی ما به اندازه ای گسترش و افزایش خواهد یافت که این نیروها مستقلا قادر به دفاع از تمامیت ارضی، امنیت و حاکمیت ملی کشور باشند؟
همه این سؤالات را باید دوطرف امضاکننده پیمان های امنیتی پاسخ دهند و با توجه به وضعیت شکننده و حاد امنیتی در کشور، نمی توان پاسخ به این پرسش ها را موکول به زمانی نامعلوم در آینده کرد؛ زیرا افغانستان هم اکنون درگیر نبردی سخت با تروریزم و همچنین آماج حملات راکتی و توپخانه ای ارتش پاکستان است و این مسایل، نیاز به تدابیری فوری و زودبازده دارند.
آقای غنی می گوید که این امکانات شامل تمامی مواردی می شود که نیروهای امنیتی افغانستان لازم دارند و به گفته او بخش هوایی نیز شامل این طرح است.
اشرف غنی احمدزی، سال روان را سالی مهم و سرنوشت ساز برای افغانستان توصیف کرده و گفته است روند انتقال مسئولیت های امنیتی از نیروهای خارجی به نظامیان افغان به پایان می رسد.
آقای احمدزی این موضوع را در دیدار با نیروهای ویژه اردوی ملی مطرح کرد.
او می گوید که نیروهای امینتی کشور در پایان سال روان، مسئولیت امنیت سراسر افغانستان را به عهده خواهند گرفت.
او در دیدار با نیروهای خاص اردوی ملی گفته است که باید اصلاحات اساسی در بدنه و ادارات نظامی کشور ایجاد شود.
او می گوید، سربازانی که بیشتر از موعد زمانی شان در نظام خدمت کردند باید به درجه افسری ارتقا پیدا کنند.
در این شکی نیست که اصلی ترین خواسته افغانستان از امضای پیمان امنیتی با ناتو و امریکا تقویت نیروهای امنیتی به ویژه فعال سازی بازوی هوایی این نیروهاست؛ تا بتوانند در برابر تهدیدهای امنیتی که علیه حاکمیت و امنیت ملی کشور وجود دارد، به صورت مستقلانه ایستادگی کنند.
اما در این میان، ملاحظاتی نیز وجود دارد که در گذشته از موانع اساسی فراراه امضای پیمان های امنیتی با ناتو و امریکا بود و اکنون نیز به نظر می رسد این ملاحظات نه تنها برطرف نشده؛ بلکه تضمینی نیز برای برطرفی آنها وجود ندارد.
رییس جمهور کرزی نیز عین همین انتظارات را از امریکا داشت. او می گفت در صورتی پیمان امنیتی را با امریکا امضا خواهد کرد که نیروهای امنیتی کشور، به میزان قابل قبولی تقویت شوند، مثلا به سلاح های سنگین دسترسی داشته باشند، بازوی رزمنده هوایی آن فعال شود و در عین حال، امریکا زمینه های صلح با طالبان را فراهم کند و از کشتار غیر نظامیان و مبارزه با تروریزم در روستاهای افغانستان دست بردارد.
این خواسته ها هیچکدام ظاهرا خواسته های غیر مشروعی نبودند. یعنی هر فرد مستقلی که به منافع ملی کشورش فکر می کند و پیمان های راهبردی امنیتی با قدرت های جهانی را بر پایه همین معیار امضا می کند، بدون شک زمینه های تحقق یا عدم تحقق این خواسته ها را مورد ارزیابی قرار می دهد، سپس تصمیم به امضا یا عدم امضای پیمان می گیرد.
مشکل آقای کرزی از نظر امریکایی ها این بود که در واقع، به عنوان یک شخصیت مستقل وفادار به منافع ملی اش، تصمیم می گیرد؛ نه کسی که صد در صد باید تابع اراده ایالات متحده باشد.
اما این ظاهر امر بود و روشن نیست که آیا این همه ماجرا بود، یا در پشت پرده، مشکلات و بازی های دیگری نیز میان دوطرف در جریان بود.
به هرحال، اکنون که پیمان امنیتی به عنوان نخستین اقدام اشرف غنی احمدزی به عنوان رییس جمهور افغانستان امضا شده، توپ در زمین امریکا و همچنین امضاکنندگان داخلی این پیمان است؛ تا نشان دهند که سود و زیان و رهاورد عینی و ملموس و عملی امضای این پیمان ها با امریکا و ناتو به ویژه برای نیروهای امنیتی کشور چیست؟
آیا این نیروها به نیروی هوایی آموزش دیده، مجهز و قدرتمند دست خواهند یافت؟ آیا تابوی ارسال سلاح های سنگین به نیروهای امنیتی افغانستان، شکسته خواهد شد؟ آیا امریکا و ناتو در کنار نیروهای ملی کشور در برابر تهدیدهای خارجی موجود و بالقوه خواهند ایستاد؟ و آیا سقف کمک های خارجی به نیروهای امنیتی ما به اندازه ای گسترش و افزایش خواهد یافت که این نیروها مستقلا قادر به دفاع از تمامیت ارضی، امنیت و حاکمیت ملی کشور باشند؟
همه این سؤالات را باید دوطرف امضاکننده پیمان های امنیتی پاسخ دهند و با توجه به وضعیت شکننده و حاد امنیتی در کشور، نمی توان پاسخ به این پرسش ها را موکول به زمانی نامعلوم در آینده کرد؛ زیرا افغانستان هم اکنون درگیر نبردی سخت با تروریزم و همچنین آماج حملات راکتی و توپخانه ای ارتش پاکستان است و این مسایل، نیاز به تدابیری فوری و زودبازده دارند.