امام موسی ابن جعفر(ع) معروف به کاظم؛ هفتمین پیشوای مسلمانان پس از پیامبر(ص)، یکی از پرچم ها و نشانه های هدایت الهی در جهان اسلام و خورشید فروزنده معرفت در جهان بشریت است که همواره در این خاکدان پرتوافشانی می کند.
شیخ محمد اخلاقی؛ از علمای کابل در گفتگو با آوا اظهار داشت که امام موسی کاظم(ع) از خاندان پاکی است که پیامبر عظیم الشان اسلام(ص)، آ نان را همسنگ قرآن خوانده و رهبران خردورزی، کشتی هدایت، مامن و پناهگاه الهی و ارکان مستحکم جهان دانسته است.
به گفته وی، امام موسی کاظم(ع) از درخت بلند و تناور رسالت، ثمره بوستان پرخیر و برکت علوی، جایگاه و مخزن دانش حضرت ختمی مرتبت، دری از درهای وحی و ایمان و معدنی از معدن علم خداوند است.
او همچنین گفت که آن بزرگوار در سال ۱۲۸ قمری، روزگار پایانی حکومت امویان دیده به جهان گشود و با روزگار فروپاشی خاندانی که به نام خلافت رسول الله در سرزمین اسلامی به تباهی پرداختند و نیز آغاز پیدایش حکومت عباسیان با شعار الرضا من آل محمد(ص) (حاکم مورد رضایت از آل محمد) بر مرکز حکومت و رهبری جهان اسلام سلطه یافتند معاصر بود.
اخلاقی علاوه کرد که آنحضرت دو دهه از عمر مبارک خود را در سایه پدرش حضرت جعفر ابن محمد صادق(ع) زیست و از سایهسار آن پدر گرامی و مدرسه و مکتب ربانی که با پرتو فراگیر خود، جهان اسلام؛ بلکه تمام بشیریت را در برگرفته بود بهره مند شد.
به گفته این عالم دینی، آنحضرت دوران حکمرانی سفاح و منصور عباسی را که در ۲۵ شوال ۱۴۸ قمری پدر بزرگوار آن جناب را به شهادت رسانده بود- درک نمود و در حالی که خطر مرگ وجود مبارکش را تهدید می کرد و جامعه دستخوش بحران بود، به جای پدر عهدهدار منصب امامت شد.
اخلاقی افزود که حضرت امام صادق(ع) برای حفاظت از جان فرزندش موسی، تدابیری اندیشید و در بدترین شرایط سیاسی، جنبش رسالت الهی تداوم یافت.
به گفته وی، به این ترتیب این درخت تناور و پرشاخ و برگ و سر به آسمانکشیده معرفت به ثمر نشست و در سه دهه از عمر مالامال از هدایت، از آزادی نسبی روزگار مهدی عباسی و حدود یک دهه در روزگار هارون برخوردار شد.
باید گفت که پایه های حکومت عباسی در سه دهه نخست که امام کاظم(ع) با آنان همعصر بود، هنوز به طور کامل قدرت نگرفته بود؛ اما امام در دهه چهارم زندگی خود با فشارها و تنگناهایی روبرو شد که هیچیک از امامان(ع) در روزگار امویان و در عهد خلفای پیشین عباسی با آن روبرو نبودند.
زندان های طولانی، طرحهای پیاپی برای از میان برداشتن امام(ع) و سرانجام کشته شدن به دست کارگزاران حکومتی که به نام خدا و پیامبر(ص) فرمانروایی می کردند، تنگناهای بود که حضرت امام کاظم با آن روبرو شد.
نقل شده است آنگاه که هارون الرشید امام کاظم(ع) را دستگیر کرد، خطاب به پیامبر اسلام(ص) و در حالی که عذرخواهی می کرد گفت: از آن رو نواده تو را بازداشت می کنم که وجودش در میان امت، باعث تفرقه و پراکندگی است.
به این ترتیب می بینیم که شمشیر بر گردن مسلمانان و حتی امامان معصوم و پیشوایان حقیقی ایشان سایه افکنده بود. "انا لله و انا الیه راجعون"
امام کاظم(ع) در اهمیت دادن به رسالت الهی و مصون داشتن آن از تباهی و تحریف، جدیت در حفظ و بازداشتن امت از فروپاشی و نابودی، نبرد با ستمگران و تایید و حمایت از امرای به معروف و بازدارندگان از ارتکاب منکر، راه و روش جدش رسول خدا و پدران معصوم خود از امیرالمؤمنین تا حضرت امام صادق(ع) را در پیش گرفت؛ تا حاکمان را از گستراندن دامنه ستم و خودکامگی بازدارد.
مکتب و محفل علمی آنحضرت مالامال از عالمان و جویندگان معرفت و دانش بود که در جریان اسلامی- فرهنگی پدید آورد و در برابر میراث تمام تمدن ها و فرهنگ های وارداتی هماورد می طلبید.
این مکتب علمی همچنین عالمان و مجتهدان برجسته پرورش داد و روش و اسلوب شناخت دانش های اسلامی(الهیات) و علوم پایه را به جهانیان عرضه داشت.
فعالیت های پژوهشی و تشکیلات آنحضرت نشاندهنده توجه فوق العاده ایشان به جماعت صالحان و برنامهریزی برای آینده درخشان و آکنده از طلایهداران هشیار و بیدار امت اسلامی بود که میراث عصر طلایی را که معارف و علوم مکتب پیشرو اهلبیت(ع) جان تازه ای گرفته بود از گزند حوادث حفظ کرده و به ما ارزانی داشتند که تا امروز شکوفا و درخشان است.
امام موسی بن جعفر(ع) عابد، تقی، باب الحوایج الی الله و به دلیل بردباری بیش از حد به کاظم شهرت یافت. او هرگز تسلیم فشار و ستم حاکمان عباسی که محدود کردن فعالیت الهی آنحضرت را می خواستند نشد و همواره برای حفظ و صیانت از رسالت الهی و دولت اسلامی از فروپاشی در تلاش بود؛ تا به امت اسلامی هویت بخشیده و مؤمنان را از گزند فشارها و معارضه پیاپی و روزافزون حاکمان عباسی مصونیت بخشد. امام کاظم(ع) همچنین در امر رسالت و عقیده پاک خود ثابت قدم بود و مقاومت ورزید، از ملامت هیچ ملامتگری نهراسید و هرچه داشت در راه خدا و برای اعتلای کلمه خدا و آیین جدش پیامبر(ص) داد و سرانجام جان خود را نیز در این راه نهاد و در سال ۱۸۳ یا ۱۸۴ قمری به زهر جفای هارون الرشید دعوت پروردگارش را پاسخ گفت.
پس درود بر او باد آنروز که زاده شد و آن زمان که در راه خدا جهاد کرد و آنروز که جام شهادت نوشید و آن روز که برانگیخته میشود.
شیخ محمد اخلاقی؛ از علمای کابل در گفتگو با آوا اظهار داشت که امام موسی کاظم(ع) از خاندان پاکی است که پیامبر عظیم الشان اسلام(ص)، آ نان را همسنگ قرآن خوانده و رهبران خردورزی، کشتی هدایت، مامن و پناهگاه الهی و ارکان مستحکم جهان دانسته است.
به گفته وی، امام موسی کاظم(ع) از درخت بلند و تناور رسالت، ثمره بوستان پرخیر و برکت علوی، جایگاه و مخزن دانش حضرت ختمی مرتبت، دری از درهای وحی و ایمان و معدنی از معدن علم خداوند است.
او همچنین گفت که آن بزرگوار در سال ۱۲۸ قمری، روزگار پایانی حکومت امویان دیده به جهان گشود و با روزگار فروپاشی خاندانی که به نام خلافت رسول الله در سرزمین اسلامی به تباهی پرداختند و نیز آغاز پیدایش حکومت عباسیان با شعار الرضا من آل محمد(ص) (حاکم مورد رضایت از آل محمد) بر مرکز حکومت و رهبری جهان اسلام سلطه یافتند معاصر بود.
اخلاقی علاوه کرد که آنحضرت دو دهه از عمر مبارک خود را در سایه پدرش حضرت جعفر ابن محمد صادق(ع) زیست و از سایهسار آن پدر گرامی و مدرسه و مکتب ربانی که با پرتو فراگیر خود، جهان اسلام؛ بلکه تمام بشیریت را در برگرفته بود بهره مند شد.
به گفته این عالم دینی، آنحضرت دوران حکمرانی سفاح و منصور عباسی را که در ۲۵ شوال ۱۴۸ قمری پدر بزرگوار آن جناب را به شهادت رسانده بود- درک نمود و در حالی که خطر مرگ وجود مبارکش را تهدید می کرد و جامعه دستخوش بحران بود، به جای پدر عهدهدار منصب امامت شد.
اخلاقی افزود که حضرت امام صادق(ع) برای حفاظت از جان فرزندش موسی، تدابیری اندیشید و در بدترین شرایط سیاسی، جنبش رسالت الهی تداوم یافت.
به گفته وی، به این ترتیب این درخت تناور و پرشاخ و برگ و سر به آسمانکشیده معرفت به ثمر نشست و در سه دهه از عمر مالامال از هدایت، از آزادی نسبی روزگار مهدی عباسی و حدود یک دهه در روزگار هارون برخوردار شد.
باید گفت که پایه های حکومت عباسی در سه دهه نخست که امام کاظم(ع) با آنان همعصر بود، هنوز به طور کامل قدرت نگرفته بود؛ اما امام در دهه چهارم زندگی خود با فشارها و تنگناهایی روبرو شد که هیچیک از امامان(ع) در روزگار امویان و در عهد خلفای پیشین عباسی با آن روبرو نبودند.
زندان های طولانی، طرحهای پیاپی برای از میان برداشتن امام(ع) و سرانجام کشته شدن به دست کارگزاران حکومتی که به نام خدا و پیامبر(ص) فرمانروایی می کردند، تنگناهای بود که حضرت امام کاظم با آن روبرو شد.
نقل شده است آنگاه که هارون الرشید امام کاظم(ع) را دستگیر کرد، خطاب به پیامبر اسلام(ص) و در حالی که عذرخواهی می کرد گفت: از آن رو نواده تو را بازداشت می کنم که وجودش در میان امت، باعث تفرقه و پراکندگی است.
به این ترتیب می بینیم که شمشیر بر گردن مسلمانان و حتی امامان معصوم و پیشوایان حقیقی ایشان سایه افکنده بود. "انا لله و انا الیه راجعون"
امام کاظم(ع) در اهمیت دادن به رسالت الهی و مصون داشتن آن از تباهی و تحریف، جدیت در حفظ و بازداشتن امت از فروپاشی و نابودی، نبرد با ستمگران و تایید و حمایت از امرای به معروف و بازدارندگان از ارتکاب منکر، راه و روش جدش رسول خدا و پدران معصوم خود از امیرالمؤمنین تا حضرت امام صادق(ع) را در پیش گرفت؛ تا حاکمان را از گستراندن دامنه ستم و خودکامگی بازدارد.
مکتب و محفل علمی آنحضرت مالامال از عالمان و جویندگان معرفت و دانش بود که در جریان اسلامی- فرهنگی پدید آورد و در برابر میراث تمام تمدن ها و فرهنگ های وارداتی هماورد می طلبید.
این مکتب علمی همچنین عالمان و مجتهدان برجسته پرورش داد و روش و اسلوب شناخت دانش های اسلامی(الهیات) و علوم پایه را به جهانیان عرضه داشت.
فعالیت های پژوهشی و تشکیلات آنحضرت نشاندهنده توجه فوق العاده ایشان به جماعت صالحان و برنامهریزی برای آینده درخشان و آکنده از طلایهداران هشیار و بیدار امت اسلامی بود که میراث عصر طلایی را که معارف و علوم مکتب پیشرو اهلبیت(ع) جان تازه ای گرفته بود از گزند حوادث حفظ کرده و به ما ارزانی داشتند که تا امروز شکوفا و درخشان است.
امام موسی بن جعفر(ع) عابد، تقی، باب الحوایج الی الله و به دلیل بردباری بیش از حد به کاظم شهرت یافت. او هرگز تسلیم فشار و ستم حاکمان عباسی که محدود کردن فعالیت الهی آنحضرت را می خواستند نشد و همواره برای حفظ و صیانت از رسالت الهی و دولت اسلامی از فروپاشی در تلاش بود؛ تا به امت اسلامی هویت بخشیده و مؤمنان را از گزند فشارها و معارضه پیاپی و روزافزون حاکمان عباسی مصونیت بخشد. امام کاظم(ع) همچنین در امر رسالت و عقیده پاک خود ثابت قدم بود و مقاومت ورزید، از ملامت هیچ ملامتگری نهراسید و هرچه داشت در راه خدا و برای اعتلای کلمه خدا و آیین جدش پیامبر(ص) داد و سرانجام جان خود را نیز در این راه نهاد و در سال ۱۸۳ یا ۱۸۴ قمری به زهر جفای هارون الرشید دعوت پروردگارش را پاسخ گفت.
پس درود بر او باد آنروز که زاده شد و آن زمان که در راه خدا جهاد کرد و آنروز که جام شهادت نوشید و آن روز که برانگیخته میشود.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل