تاریخ انتشار :شنبه ۱۵ میزان ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۴۶
کد مطلب : 50092
مسلمانان مرتجع نیستند
از سرآغاز حیات بشریت تا امروز انسان ها با داشتن عقیده های متفاوت زیست نموده و در دایرۀ باورهای گوناگون زندگی کرده اند. 
بعضی انسان‌ها در اثر هدایت پروردگار و شعور بلند انسانی، همواره در بندگی خدا بوده و در روشنایی چراغ دین، زندگی شان را به سر رسانده اند و بعضی دیگر بر اساس ضعف بینش، بی توفیقی، ناسپاسی و اندیشه های باطل به مسیری در حرکت بوده اند که آخرالامر به سیاه گودال ضلالت و هلاکت ابدی سقوط کرده اند.
تا هنگامی که انسان ها در جادۀ هموار و مستقیم یکتاپرستی، دینداری، تقوا، معرفت و علم در حرکت باشند، نه تنها گرفتار مشکلات نمی گردند؛ بلکه به بلندترین قله های سعادت و عزت رهیاب می‌شوند. 

ملت هایی که در پرتو دین و در روشنایی علم زندگی کرده اند، هماره منحیث صاحبان تمدن و فرهنگ والا در میان جوامع بشری تبارز نموده اند؛ اما انسان ها زمانی که از دین و دانش فاصله می گیرند و نظام سعادت آفرین اسلام را رها می کنند، آنگا جامعۀ انسانی با رکود و انحطاط مواجه می گردد و بدبختی انسان از همین نقطه آغاز می شود. 

کشورهای اسلامی و جهان اسلام در مجموع، هنگامی که قامت خود را با آیینه اسلام و قرآن می نگریستند بدون شک آن زمان از شکوه و شوکت ویژه ای برخودار بودند و دنیا از تمدن، نظام، سیاست، بصیرت و اقتدار آنها بر خود می لرزید؛ ولی زمانی که مسلمانان از مسیر اصلی منحرف شدند، به تقلید غرب پرداختند، به اشارۀ چراغ های سبز دشمن حرکت کردند و ارزش های والای خود را فراموش نمودند، همین بود که اقتدار اسلامی از شکوهش کاسته شد، حکمروایی اسلامی روبه زوال نهاد و عظمت دیرینه اش را از دست داد.
طبل حاکمیت اسلامی که در بسا نقاط جهان طنین انداز بود به خاموشی گرایید و سرزمین های اسلامی، یکی پی دیگری، پایمال سپاه خون آشام دشمنان اسلام شد.
زمانی که مسلمانان در اکثر نقاط کرۀ زمین حکمروایی می نمودند، زمانی بود که مسلمانان از لحاظ علم، فلسفۀ اسلامی، اخلاق، وحدت، نظام، تمدن و فرهنگ در میان جوامع بشری حرف نخست را می زدند، دیگر جهانیان، ممنون خدمات ارزنده و مرهون اندیشه و افکار عالی مسلمانان بودند؛ اما بنا بر غفلت، بی توجهی، رکود علمی و فلج فکری مسلمانان، زمانی فرارسید که جهان اسلام، تمدن، نظام سیاسی، قدرت نظامی و حتی همه ساز و برگ زندگی را از دست داد و منحیث کشورهای زیردست، فقیر، بدون ارتش و مسلوب صلاحیت های کاری در جهان، عرض اندام نمودند. 

در نتیجه، هر کشور اسلامی طبق نیازمندی های خود زیر سلطه و سیطرۀ کشورهای زورمند غیر اسلامی قرار گرفت و زنجیر اسارت در گردن شان افتاد و از همین خاطر هر طبلی که از طرف کشورهای قدرتمند کوبیده شود، این کشورهای مستعمره بر وفق آن به رقص درمی آیند. 

اساس این همه ذلت ها، زبونی ها و عقب ماندگی ها این است که ملت های اسلامی در قدم نخست از آموزه ها و ارزش های دینی استفاد منطقی نکردند و برخلاف، در یک رکود علمی، انحطاط فکری و فلج صنعتی قرار گرفتند.
ممالک غیراسلامی اگرچه از شعور دینی تهی اند؛ ولی با استفاده از علم روز و دانش عصر توانسته اند که خود را در بلندترین قله های صنعت، تجارت، تکنالوژی و انکشافات برسانند و از همین ممر در بالاترین مدارج مادیات دسترسی پیدا کنند.
این ملت ها اگرچه تمدن، پیشرفت ها و همه امور رفاهی را از مسلمانان آموختند؛ ولی با پشتکار، تلاش و زحمات شبانه روزی توانستند از مسلمانان سبقت بگیرند و با بهره جویی از صنایع و نتیجه زحمت کشی شان بالای جهان اسلام، فرمانروایی کنند.
زمانی کشورهای اسلامی و مسلمانان دوباره در جهان به حیث ملت های زنده، انسان های با عزت، باداشتن معاشرت خوب و جامعه سالم عرض وجود می نمایند که به اصل خویش که همانا قوانین اسلام عزیز و تمدن اسلامی است روی آورند و بر مبنای رهمنایی های قرآن و راهبردهای شرعی، امور زندگی را احیا نمایند.
یگانه درمانی که درد عقب افتادگی و انحطاط مسلمین را مداوا می کند این است که مسلمانان از خواب غفلت بیدار شوند به تأسی از رهنمودهای واقعی اسلامی و اندیشه های گسترده دینی به حرکت دربیایند، رشد فکری و انکشافات علمی را در سرزمین های اسلامی به وجود آورند. 

آنگاه، ما شاهد اسلام زنده و متمدن خواهیم بود و بر افتخارات و دستاوردهای خود خواهیم بالید.
در غیر آن، درد عقب ماندگی درمان پذیر نخواهد بود و مسلمانان بیشتر از این، در لجنزار مشکلات، بحران ها و در زنجیر اسارت، گیر خواهند ماند.
اگر مسلمانان می خواهند که دوباره طلایه دار تمدن و ترقی و پرچمدار رسالت عظیم اسلام باشند و زعامت جهان را به عهده گیرند، باید توانایی های لازم و آمادگی کامل در علوم، صنعت، تجارت و فنون نظامی را داشته باشند و در تمام زمینه ها از غرب و جهان غیر اسلامی بی نیاز باشند. 

واقعاً این حرف، انسان را به درد می آورد و قلب انسان مسلمان را در آتش غم ذوب می کند که این گونه مراکز ریشه دار در علم و دین، از رهبری علمی و جایگاه بلند خود عقب بنشینند و مقام والای شان را برای عناصر بی هویت، بی تمدن، بی بصیرت و... بگذارند.
مسلمانان، حاملان رسالت عظیم الشان پیامبران الهی اند، برای تمام جهان به مثابۀ روح پاک در کالبد انسان و کوثر حیات بخش در کام و جگر آتش گرفته بشریت اند. 

مسلمانان، در چوکات دینی زندگی می کنند که هرگز قهقرا را نمی پذیرد و با عقب رفتن و بی دانشی سازگار نیست.
باید مسلمانان جایگاه رفیع و خدادادی خود را دریابند و در حفظ موقف بلند خود تلاش ورزند و بار ذلت را از شانه های خود بدور افکنده و دوباره بر اریکۀ تمدن اسلامی تکیه بزنند. 

نویسنده: عبدالله حامد تاتار
منبع : خبرگزاری آوا- کابل
https://avapress.net/vdcf0xdt.w6dx1agiiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما