روزنامه تودی زمان ترکیه در مقالهای به قلم محمد ایوب استاد روابط بینالملل در دانشگاه میشیگان به بررسی شباهتهای امروز ترکیه با پاکستان سی سال پیش پرداخته است.
دقیقا سی سال پیش بود که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، سیا، در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان فعال بود و مجاهدینی را که با نیروهای شوروی در افغانستان میجنگیدند، آموزش میداد و سلاح آنها را تامین میکرد.
این سلاحها که بیشتر آنها ساخت امریکا بود، با پول پادشاهیهای عرب نفتی خریداری میشد و از طریق پاکستان به افغانستان قاچاق میشد.
پاکستان تحت حکومت ژنرال ضیاءالحق، مشتاقانه در این سناریو بازی میکرد چون هم به خاطر این کار از امریکا و عربستان کمک مالی دریافت میکرد و هم بخشی از سلاحها سهم پاکستان میشد.
در همان زمان گزارشهایی وجود داشت که با رضایت امریکا و عربستان سعودی، گروهی از شبهنظامیان بسیار تندرو از اقصا نقاط جهان اسلام به سوی مرز پاکستان و افغانستان جذب شدهاند.
حالا همان پول عربستان و ایدئولوژی سلفی تاثیری بسیار منفی بر پاکستان گذاشته است، و از جمله باعث افزایش فرقهگرایی مذهبی بین شیعه و سنی و نیز گرایشات تکفیری شده است که طرفداران این گرایش، هر کسی را که موافق آنها نباشد، کافر میدانند.
شباهتهای سوریه و افغانستان
فرایندی که در دهه 1980 در پاکستان آغاز شد، اکنون این کشور را به یک دولت تقریبا از هم پاشیده و پایگاه انواع تروریستها تبدیل کرده است.
گروههایی که توسط پاکستانیها ایجاد شد تا به افغانستان و بعد هند حمله کنند، حال سلاح خود را به سوی دولت پاکستان گرفتهاند.
مناطق قبایلی اکنون به منشا تروریسم در افغانستان نیز تبدیل شده است. به همین خاطر است که امریکا مجبور شده است با هواپیماهای بدون سرنشین به این مناطق حمله کند. چنین حملاتی هم حاکمیت پاکستان بر سرزمین خود را از بین برده است و هم باعث از بین رفتن اعتبار این دولت در داخل و خارج شده است.
آن چه که امروز در مرز سوریه و ترکیه میگذرد به نحو ترسناکی شبیه چیزی است که در مرز پاکستان و افغانستان اتفاق افتاد.
طبق گزارش نیویورکتایمز، عوامل سیا در انتقال سلاح و از جمله موشکهای ضدتانک به سوریه نقش دارند. پول خرید این سلاح را عربستان و قطر پرداختهاند و ترکیه واسطه انتقال آنها است. عوامل سیا در استخدام جنگجو برای جنگ با حکومت سوریه نیز دخیل هستند.
غیرممکن است اگر تصور کنید ایدئولوژی عربستان در پی پول آن به مرز ترکیه و سوریه منتقل نمیشود، همانطور که در دهه 1980 در مرز پاکستان و افغانستان اتفاق افتاد.
افزون بر این، گزارشهایی وجود دارد که "افراطیها"ی سوری و نیز گروههای وابسته به القاعده روز به روز نقش پررنگتری در جنگ با حکومت سوریه بر عهده میگیرند.
احتمالا مهمترین مساله این است که حمایت فعالانه ترکیه از شورش علیه دولت سوریه، شکافهای قومی را در داخل ترکیه و بین اکثریت سنی طرفدار مخالفین دولت سوریه و اقلیت علوی همدل با حکومت اسد افزایش داده است. هرچند بین علویهای سوریه و ترکیه تفاوتهای اعتقادی فراوانی وجود دارد اما این حقیقت در شرایط موجود کمتر مورد توجه علویهای ترکیه قرار میگیرد. به علاوه درد علویون ترکیه در مقابل اکثریت سنی ترکیه مشابه علویهای سوریه است.
وجود عامل سعودی در مناطق آماده اشتعال جنوب غربی ترکیه که در آن علویها در نزدیکی مرز سوریه متمرکز هستند، میتواند به آسانی به تنش بر سر سیاستهای ترکیه نسبت به سوریه تبدیل شود و در این صورت وضعیت مشابه پاکستان خواهد شد که در آن شیعیان زیادی تحت تاثیر ایدئولوژی سعودی کشته شدند.
ترکیه که گرفتار مشکل پکک است، نمیتواند عواقب یک مشکل امنیتی بزرگ دیگر را در جنوب غربی خود تحمل کند.
برای عربستان سعودی بهتر است که درگیریهای سوریه را در قالب دعوای شیعه و سنی قرار دهد تا طرفدارانش علیه محور شیعه و ایرانی در منطقه متحد شوند.
خطر در این است که ترکیه هم مانند پاکستان سه دهه پیش، میدان نبردهای نیابتی شود و این بر روابط ایران و ترکیه هم تاثیر منفی خواهد داشت که رابطه خوب بین آنها برای تضمین ثبات در خاورمیانه و به حداقل رساندن دخالتهای خارجی ضروری است.
اردوغان و داوداوغلو سیاستمدارانی باهوشی هستند و به طور خاص، دومی تاریخ را میفهمد. آنها قبل از این که بسیار دیر شود باید بدانند که آن چه که در دهه 80 در پاکستان اتفاق افتاد ممکن است بر سر آنها هم بیاید، مگر این که به سرعت بر دخالت خود در سوریه لگام بزنند و اجازه ندهند خصومت شخصی آنها با اسد اصلیترین عامل تعیینکننده سیاست ترکیه در قبال سوریه شود.
سرانجام امریکاییها و سعودیها منطقه را ترک میکنند و ترکیه باید اوضاع را جمع کند. اما آنها به احتمال زیاد پشت سر خود آشوب باقی خواهند گذاشت، همانگونه که در افغانستان این کار را کردند و ترکیه خواهد بود که هزینه آن را خواهد پرداخت. نمیشود انتظار داشت ترکیه کاملا از صحنه سوریه خارج شود اما این کشور باید از عواقب خطرناک ناشی از نقش بازی کردن در بازی پیچیدهای که نه تنها بازیگران منطقهای بلکه قدرتهای جهانی در آن نقش دارند، آگاه باشد.
عربستان سعودی نه برای حمایت از دموکراسی بلکه برای تضعیف ایران در سوریه دخالت میکند. امریکاییها قصد دارند اسرائیل را بر خاورمیانه مسلط سازند و روسها به این راحتی از آخرین پایگاه خود در خارج از شوروی سابق در بندر طرطوس سوریه دست نخواهند شست. هیچ الزامی وجود ندارد که این اهداف متفاوت با منافع ملی ترکیه در یک راستا باشند.
منبع: شبکه خبر ایران
دقیقا سی سال پیش بود که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، سیا، در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان فعال بود و مجاهدینی را که با نیروهای شوروی در افغانستان میجنگیدند، آموزش میداد و سلاح آنها را تامین میکرد.
این سلاحها که بیشتر آنها ساخت امریکا بود، با پول پادشاهیهای عرب نفتی خریداری میشد و از طریق پاکستان به افغانستان قاچاق میشد.
پاکستان تحت حکومت ژنرال ضیاءالحق، مشتاقانه در این سناریو بازی میکرد چون هم به خاطر این کار از امریکا و عربستان کمک مالی دریافت میکرد و هم بخشی از سلاحها سهم پاکستان میشد.
در همان زمان گزارشهایی وجود داشت که با رضایت امریکا و عربستان سعودی، گروهی از شبهنظامیان بسیار تندرو از اقصا نقاط جهان اسلام به سوی مرز پاکستان و افغانستان جذب شدهاند.
حالا همان پول عربستان و ایدئولوژی سلفی تاثیری بسیار منفی بر پاکستان گذاشته است، و از جمله باعث افزایش فرقهگرایی مذهبی بین شیعه و سنی و نیز گرایشات تکفیری شده است که طرفداران این گرایش، هر کسی را که موافق آنها نباشد، کافر میدانند.
شباهتهای سوریه و افغانستان
فرایندی که در دهه 1980 در پاکستان آغاز شد، اکنون این کشور را به یک دولت تقریبا از هم پاشیده و پایگاه انواع تروریستها تبدیل کرده است.
گروههایی که توسط پاکستانیها ایجاد شد تا به افغانستان و بعد هند حمله کنند، حال سلاح خود را به سوی دولت پاکستان گرفتهاند.
مناطق قبایلی اکنون به منشا تروریسم در افغانستان نیز تبدیل شده است. به همین خاطر است که امریکا مجبور شده است با هواپیماهای بدون سرنشین به این مناطق حمله کند. چنین حملاتی هم حاکمیت پاکستان بر سرزمین خود را از بین برده است و هم باعث از بین رفتن اعتبار این دولت در داخل و خارج شده است.
آن چه که امروز در مرز سوریه و ترکیه میگذرد به نحو ترسناکی شبیه چیزی است که در مرز پاکستان و افغانستان اتفاق افتاد.
طبق گزارش نیویورکتایمز، عوامل سیا در انتقال سلاح و از جمله موشکهای ضدتانک به سوریه نقش دارند. پول خرید این سلاح را عربستان و قطر پرداختهاند و ترکیه واسطه انتقال آنها است. عوامل سیا در استخدام جنگجو برای جنگ با حکومت سوریه نیز دخیل هستند.
غیرممکن است اگر تصور کنید ایدئولوژی عربستان در پی پول آن به مرز ترکیه و سوریه منتقل نمیشود، همانطور که در دهه 1980 در مرز پاکستان و افغانستان اتفاق افتاد.
افزون بر این، گزارشهایی وجود دارد که "افراطیها"ی سوری و نیز گروههای وابسته به القاعده روز به روز نقش پررنگتری در جنگ با حکومت سوریه بر عهده میگیرند.
احتمالا مهمترین مساله این است که حمایت فعالانه ترکیه از شورش علیه دولت سوریه، شکافهای قومی را در داخل ترکیه و بین اکثریت سنی طرفدار مخالفین دولت سوریه و اقلیت علوی همدل با حکومت اسد افزایش داده است. هرچند بین علویهای سوریه و ترکیه تفاوتهای اعتقادی فراوانی وجود دارد اما این حقیقت در شرایط موجود کمتر مورد توجه علویهای ترکیه قرار میگیرد. به علاوه درد علویون ترکیه در مقابل اکثریت سنی ترکیه مشابه علویهای سوریه است.
وجود عامل سعودی در مناطق آماده اشتعال جنوب غربی ترکیه که در آن علویها در نزدیکی مرز سوریه متمرکز هستند، میتواند به آسانی به تنش بر سر سیاستهای ترکیه نسبت به سوریه تبدیل شود و در این صورت وضعیت مشابه پاکستان خواهد شد که در آن شیعیان زیادی تحت تاثیر ایدئولوژی سعودی کشته شدند.
ترکیه که گرفتار مشکل پکک است، نمیتواند عواقب یک مشکل امنیتی بزرگ دیگر را در جنوب غربی خود تحمل کند.
برای عربستان سعودی بهتر است که درگیریهای سوریه را در قالب دعوای شیعه و سنی قرار دهد تا طرفدارانش علیه محور شیعه و ایرانی در منطقه متحد شوند.
خطر در این است که ترکیه هم مانند پاکستان سه دهه پیش، میدان نبردهای نیابتی شود و این بر روابط ایران و ترکیه هم تاثیر منفی خواهد داشت که رابطه خوب بین آنها برای تضمین ثبات در خاورمیانه و به حداقل رساندن دخالتهای خارجی ضروری است.
اردوغان و داوداوغلو سیاستمدارانی باهوشی هستند و به طور خاص، دومی تاریخ را میفهمد. آنها قبل از این که بسیار دیر شود باید بدانند که آن چه که در دهه 80 در پاکستان اتفاق افتاد ممکن است بر سر آنها هم بیاید، مگر این که به سرعت بر دخالت خود در سوریه لگام بزنند و اجازه ندهند خصومت شخصی آنها با اسد اصلیترین عامل تعیینکننده سیاست ترکیه در قبال سوریه شود.
سرانجام امریکاییها و سعودیها منطقه را ترک میکنند و ترکیه باید اوضاع را جمع کند. اما آنها به احتمال زیاد پشت سر خود آشوب باقی خواهند گذاشت، همانگونه که در افغانستان این کار را کردند و ترکیه خواهد بود که هزینه آن را خواهد پرداخت. نمیشود انتظار داشت ترکیه کاملا از صحنه سوریه خارج شود اما این کشور باید از عواقب خطرناک ناشی از نقش بازی کردن در بازی پیچیدهای که نه تنها بازیگران منطقهای بلکه قدرتهای جهانی در آن نقش دارند، آگاه باشد.
عربستان سعودی نه برای حمایت از دموکراسی بلکه برای تضعیف ایران در سوریه دخالت میکند. امریکاییها قصد دارند اسرائیل را بر خاورمیانه مسلط سازند و روسها به این راحتی از آخرین پایگاه خود در خارج از شوروی سابق در بندر طرطوس سوریه دست نخواهند شست. هیچ الزامی وجود ندارد که این اهداف متفاوت با منافع ملی ترکیه در یک راستا باشند.
منبع: شبکه خبر ایران
منبع : خبرگزاری آوا- تهران