اشاره: هم اکنون ایام ولیالی محرم الحرام را سپری می کنیم. مناسب دیدیم پیرامون نهضت خونین کربلا و قیام اباعبدالله الحسین(ع) ویاران با وفایش نکات کاربردی ومورد نیاز امروزجامعه ما را از دل این حادثه پیدانموده و بررسی نمائیم. به حافظه خود مراجعه کردیم و صفحات انترنیت را پالیدیم و جستجو نمودیم اما تاجایی که دریافتیم سخنان آقای ما ومولای ما حضرت امام خامنه ای را که در محرم سال 1377 شمسی در نمازجمعه تهران ایراد فرمودند، بهتر و همه بعدی تریافتیم و اگرچه از ایراد این سخنان حدود 13 سال می گذرد اما انگار نکات بسیار برجسته و تازه ای برای امروزما گفته اند ونه فقط امروز که سال های سال از آن سخنان بگذرد همچنان تازه وتازه به نظر می رسد و قطعا مطالعه دقیق این سخنان برای هرمسلمانی درس آموز وپند دهنده و راهنمای راه حال و آینده آن خواهدبود. به همین لحاظ لازم دانستیم تا آن را از پایگاه اطلاع رسانی معظم اله انتخاب نموده، جهت استفاده اعظمی خوانندگان گرامی، درچندقسمت به دست نشر بسپاریم. این شما واین هم عبرتهای عاشورااز زبان گویای ولی امرمسلمین، مرجع بزرگ شیعیان جهان، حضرت امام خامنه ای"ادام الله عزه و بقائه":
.....................................................................................................................
در خطبهى اوّل، بحثى دربارهى ماجراى عاشورا عرض مىكنم. اگرچه در اين زمينه، بسيار سخن گفته شده است و ما هم عرايضى كردهايم؛ اما هرچه اطراف و جوانب اين حادثهى عظيم و مؤثّر و جاودانه بررسى مىشود، ابعاد تازهتر و روشنگريهاى بيشترى از آن حادثه آشكار مىشود و نورى بر زندگى ما مىتاباند.
در مباحث مربوط به عاشورا، سه بحثِ عمده وجود دارد:
يكى بحث علل و انگيزههاى قيام امام حسين عليهالسّلام است، كه چرا امام حسين قيام كرد؛ يعنى تحليل دينى و علمى و سياسى اين قيام. در اين زمينه، ما قبلاً تفصيلاً عرايضى عرض كردهايم؛ فضلا و بزرگان هم بحثهاى خوبى كردهاند. امروز وارد آن بحث نمىشويم.
بحث دوم، بحث درسهاى عاشوراست كه يك بحث زنده و جاودانه و هميشگى است و مخصوص زمان معيّنى نيست. درس عاشورا، درس فداكارى و ديندارى و شجاعت و مواسات و درس قيام للَّه و درس محبّت و عشق است. يكى از درسهاى عاشورا، همين انقلاب عظيم و كبيرى است كه شما ملت ايران پشت سر حسين زمان و فرزند ابىعبداللَّه الحسين عليهالسّلام انجام داديد. خود اين، يكى از درسهاى عاشورا بود. در اين زمينه هم من امروز هيچ بحثى نمىكنم.
بحث سوم، دربارهى عبرتهاى عاشوراست كه چند سال قبل از اين، ما اين مسأله را مطرح كرديم كه عاشورا غير از درسها، عبرتهايى هم دارد. بحث عبرتهاى عاشورا مخصوص زمانى است كه اسلام حاكميت داشته باشد. حداقل اين است كه بگوييم عمدهى اين بحث، مخصوص به اين زمان است؛ يعنى زمان ما و كشور ما، كه عبرت بگيريم.
ما قضيه را اينگونه طرح كرديم كه چطور شد جامعهى اسلامى به محوريّت پيامبر عظيمالشّأن، آن عشق مردم به او، آن ايمان عميق مردم به او، آن جامعهى سرتاپا حماسه و شور دينى و آن احكامى كه بعداً مقدارى دربارهى آن عرض خواهم كرد، همين جامعهى ساخته و پرداخته، همان مردم، حتّى بعضى همان كسانى كه دورههاى نزديك به پيامبر را ديده بودند، بعد از پنجاه سال كارشان به آنجا رسيد كه جمع شدند، فرزند همين پيامبر را با فجيعترين وضعى كشتند؟! انحراف، عقبگرد، برگشتن به پشت سر، از اين بيشتر چه مىشود؟!
زينب كبرى سلاماللَّهعليها در بازار كوفه، آن خطبهى عظيم را اساساً بر همين محور ايراد كرد: «يا اهل الكوفه، يا اهل الختل و الغدر، أتبكون؟!». مردم كوفه وقتى كه سرِ مبارك امام حسين را بر روى نيزه مشاهده كردند و دختر على را اسير ديدند و فاجعه را از نزديك لمس كردند، بنا به ضجّه و گريه كردند. فرمود: «أتبكون؟!»؛ گريه مىكنيد؟! «فلا رقات الدمعه ولاهدئت الرنه»؛ گريهتان تمامى نداشته باشد. بعد فرمود: «انّما مثلكم كمثل التى نقضت غزلها من بعد قوة انكاثا تتّخذون ايمانكم دخلاً بينكم». اين، همان برگشت است؛ برگشت به قهقرا و عقبگرد. شما مثل زنى هستيد كه پشمها يا پنبهها را با مغزل نخ مىكند؛ بعد از آنكه اين نخها آماده شد، دوباره شروع مىكند نخها را از نو باز كردن و پنبه نمودن! شما در حقيقت نخهاى رشتهى خود را پنبه كرديد. اين، همان برگشت است. اين، عبرت است. هر جامعهى اسلامى، در معرض همين خطر هست.
امام خمينىِ عزيز بزرگ ما، افتخار بزرگش اين بود كه يك امّت بتواند عامل به سخن آن پيامبر باشد. شخصيت انسانهاى غير پيامبر و غير معصوم، مگر با آن شخصيت عظيم قابل مقايسه است؟ او، آن جامعه را به وجود آورد و آن سرانجام دنبالش آمد. آيا هر جامعهى اسلامى، همين عاقبت را دارد؟ اگر عبرت بگيرند، نه؛ اگر عبرت نگيرند، بله. عبرتهاى عاشورا اينجاست.
ما مردم اين زمان، بحمداللَّه به فضل پروردگار، اين توفيق را پيدا كردهايم كه آن راه را مجدّداً برويم و اسم اسلام را در دنيا زنده كنيم و پرچم اسلام و قرآن را برافراشته نماييم. در دنيا اين افتخار نصيب شما ملت شد. اين ملت تا امروز هم كه تقريباً بيست سال از انقلابش گذشته است، قرص و محكم در اين راه ايستاده و رفته است. اما اگر دقّت نكنيد، اگر مواظب نباشيم، اگر خودمان را آنچنان كه بايد و شايد، در اين راه نگه نداريم، ممكن است آن سرنوشت پيش بيايد. عبرت عاشورا، اينجاست.
ادامه دارد
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) – تهران – سرویس آیین واندیشه