تاریخ انتشار :جمعه ۱۹ حوت ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۴۸
کد مطلب : 266735
حمله بلخ؛ قدرت یا ضعف داعش؟
خبرگزاری صدای افغان(آوا) - نگاه روز: نیرویی که پس از امریکا و ناتو و به نیابت از آنها و با دریافت حمایت های پیدا و پنهان شان می رفت تا وارد جنگ منظم شود، برای خود «ولایت» و جغرافیا تعریف کرده بود و می خواست به عنوان یک نیروی رزمی واقعی، جنگ های خونینی را علیه دولت مستقر راه اندازی کند، اکنون به اندازه ای ضعیف و حقیر شده که توسل به ترورهای بزدلانه، روی آوردن به انتقام جویی های موردی و انجام حمله های موضعی را در دستور کار قرار دهد تا حداقل به هوادارانش روحیه ببخشد، امید بدهد و تظاهر به وجود داشتن کند.
داعش مسئولیت حمله انتحاری روز پنجشنبه (۱۸ حوت) را به عهده گرفت که در آن محمد داوود مزمل؛ والی امارت اسلامی در بلخ جان باخت.
 
داعش اعلام کرد که یک جنگجوی این گروه در بیرون دفتر منتظر والی بوده و "به سمت او رفته و کمربند انفجاری خود را منفجر کرد."
 
گفته شده انفجار در داخل ساختمان اداره ولایت رخ داده است.
 
محمد داوود مزمل یکی از فرمانده‌هان مهم امارت اسلامی در هنگام جنگ با دولت پیشین و نیروهای خارجی بود.
 
با تسلط دوباره امارت اسلامی، آقای مزمل والی ننگرهار شد که رهبری جنگ با داعش را به عهده داشت.
 
او‌ پس از مدتی معاون وزارت داخله تعیین شد؛ اما پنج ماه پیش به عنوان والی بلخ منصوب گردید.
 
این تعیینات نشان می دهد که آقای مزمل، عنصر مهمی در تشکیلات امارت اسلامی بوده و برای رهبر امارت اسلامی که در قندهار مستقر است و تمام عزل و نصب های دولتی به فرمان او صورت می گیرد، از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است.
 
از سوی دیگر، ترور او همزمان شد با رشته عملیات های موفق علیه هسته های اصلی داعش در کابل، هرات و مزار شریف. اینکه میان این ترور و عملیات های مورد اشاره، ارتباطی وجود دارد یا نه، نیاز به مستندات محکم تری است؛ اما در این شکی نیست که آقای مزمل به دلیل نقش رهبری کننده اش در سرکوب گروه تکفیری داعش به ویژه زمانی که والی امارت اسلامی در ننگرهار بود، یا بعدا که به عنوان معاون وزارت امور داخله منصوب شد یا حتی در همین پنج ماه اخیر که به حیث والی امارت اسلامی در بلخ، ایفای وظیفه می کرد، هدف قرار گرفت.
 
از این منظر، داعش توانسته یکی از رهبران اصلی مبارزه با این گروه تکفیری را با موفقیت از میان بردارد؛ اما این موفقیت، لزوما به معنای قدرت داعش است یا ضعف و استیصال آن را نشان  می دهد؟
 
برای پاسخ به این پرسش، نگاهی به کارنامه محمد داوود مزمل و سایر فرماندهی که داعش را از ننگرهار به عنوان خاستگاه و پایتخت آن تا کابل، هرات و مزار شریف، درهم کوبیدند، کافی است.
 
در پی این سرکوب ها بود که داعش از یک نیروی عملیاتی رو به گسترش به یک گروهک تروریستی زیرزمینی تبدیل شد که برای در امان ماندن از تیررس نیروهای امارت اسلامی، پیوسته در حال فرار و جا به جایی است و علیرغم این تقلای مذبوحانه، نهانی ترین هسته های آن در کابل و هرات و مزار شریف و سایر شهرها منهدم و متلاشی شدند و در این میان، شماری از اعضای خارجی آن نیز که بدون شک، نیروی عمده راهبردسازی و عملیاتی آن را تشکیل می دادند نیز کشته شدند.
 
به این ترتیب، داعش اگر به طور کامل نابود نشده، دست کم متحمل شکست های تلخ و سختی شده و ستون فقرات آن درهم شکسته است که هرگز به وضعیت قبلی بازنخواهد گشت.
 
بنابراین، نیرویی که پس از امریکا و ناتو و به نیابت از آنها و با دریافت حمایت های پیدا و پنهان شان می رفت تا وارد جنگ منظم شود، برای خود «ولایت» و جغرافیا تعریف کرده بود و می خواست به عنوان یک نیروی رزمی واقعی، جنگ های خونینی را علیه دولت مستقر راه اندازی کند، اکنون به اندازه ای ضعیف و حقیر شده که توسل به ترورهای بزدلانه، روی آوردن به انتقام جویی های موردی و انجام حمله های موضعی را در دستور کار قرار دهد تا حداقل به هوادارانش روحیه ببخشد، امید بدهد و تظاهر به وجود داشتن کند.
 
این تفاوت فراوانی دارد با نیرویی که با ادعای بزرگ تاسیس «دولت اسلامی» پا به عرصه گذاشته بود و با شکست های مفتضحانه در عراق و سوریه به یمن مبارزات بی نظیر سرداران بزرگ اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس، در نظر داشت تا افغانستان را در سایه حمایت های پیدا و پنهان امریکا و ناتو به بهشت امن تروریزم تکفیری تبدیل کند.
 
با این حساب، حمله بلخ با وجود اینکه به ترور یکی از کارآمدترین فرماندهان ضد داعش منجر شد، نمی تواند نشانگر قدرت داعش باشد. آنها ضعیف شده اند و دیگر نه تنها قادر به رویارویی مستقیم و جنگ منظم نیستند؛ بلکه حتی هسته های تروریستی مخفی شان را نیز نمی توانند حفظ کنند.
https://avapress.net/vdcgw39xnak93u4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما